دلایل استرس و ترس از صحبت در جمع چیست؟
حتما برای شما پیش آمده است مگر نه؟ وسط یک جمعی بودیم میخواستیم یک صحبتی داشته باشیم ولی آخه مگر میتوانستیم جملات را بگوییم! دو تا صدا در ذهن تکرار میشود که بگو دیگه! فرصت را از دست نده! از طرف دیگر هم یک صدای دوم هم میگوید اگر مسخرهام کنند چی …! اگر اعتبارم زیر سوال برود چی…؟ و کلی اگر … چی که برای هر فردی متفاوت است.
اگر کمی هم جسارت داشته باشیم شاید بالاخره حرفمان را گفتیم ولی چطوری؟! قلبمان کم کم به جای قرار گرفتن در قفسه سینه در گلوی ما قرار گرفته بود، انگار یک گوله برف در دستانمان قرار داشت و دستها یخ یخ بود. با یک تن صدای ضعیف و پایین و لرزان بالاخره حرف را زدیم. دلمان هم میخواست زمین دهان باز کند و به داد ما برسد.
بیشتر از یک نفر مثل همیشه برای شما یک مقاله ی خوب تحت عنوان دلایل استرس و ترس از صحبت در جمع چیست؟ آماده کرده است. حالا قبل از شروع مقاله شاید برای شما جالب باشد تا چند مورد آماری را در این خصوص مورد بررسی قرار دهیم.
ترس از صحبت در جمع چیست؟
ترس از صحبت در جمع یا Glossophobia شایع ترین نوع ترس در میان مردم است. جالب است که بدانید این ترس حتی از ترسهای متداول مثل ترس از مار، ترس از تاریکی، ترس از پرواز و غیره هم شایعتر است. شاید بتوانیم از برخی از ترسها دوری کنیم، مثلاً ترس از مار ولی تقریبا تمامی ما مجبور هستیم تا در طول عمری که زندگی میکنیم صحبت کنیم. حالا این تجربه صحبت در جمع ممکن است از دوران مدرسه شروع شود تا دانشگاه، مصاحبه استخدامی و محل کار، ارائه کنفرانس، جلسه خواستگاری، خرید و فروش، جلسه ساختمان، جلسه اولیا و مربیان فرزندمان و غیره.
جالب است بدانید که گاندی در اولین سخنرانی خود در رستورانی در لندن قرار بود درخصوص مزایای گیاهخواری برای شانزده نفر سخنرانی کند. با اینکه گاندی خودش را آماده کرده بود؛ اما وقتی نوبت سخنرانی او رسید دچار استرس و ترس شدیدی شد. به گونهای که فقط توانست یک خط از سخنرانی خود را ارائه کند.
علائم ترس از صحبت در جمع
ترس از صحبت در جمع و تجربه این استرس در افراد مختلف بصورت علائم متفاوتی دیده میشود که میتواند شدت آن کم یا زیاد باشد. زمانی که مغز احساس ترس کند سیستم عصبی و هورمونی را فعال میکند. سیستم عصبی سیستم سمپاتیک مغز را فعال میکند. به عبارت دیگر وقتی که میترسیم، هیپاتالاموس فعال میشود و باعث میشود که غده هیپوفیز فعال شود و در نتیجه ترشح هورمون آدرنالین که هورمون استرس و هیجان است را به دنبال دارد. اتفاقات فیزیولوژیکی که در بدن اتفاق میافتد عبارتند از: افزایش ضربان قلب، تعریق زیاد، خشکی دهان، انبساط مردمک چشم، پریدگی رنگ صورت و غیره.
دلایل اصلی ترس از صحبت کردن در جمع
قبل از اشاره به دلایل ترس از صحبت در جمع یک خبر خوب برای شما داریم! فقط شما درگیر این مسئله ترس از صحبت در جمع نیستید! همان طور که در بخش ابتدایی مقاله هم اشاره کردیم، ترس از سخنرانی در صدر ترسهای مردم است که در حدود 75 درصد جهان درگیر این ترس هستند. حالا نوبت به بررسی تعدادی از دلایل ترس از صحبت کردن در جلوی جمع میرسد.
ساختار مغز انسان
یکی از دلایل ترس از صحبت در جمع مربوط به مغز قدیم گرامی ما انسانها است. وظیفه اصلی مغز قدیم حفظ بقا است. برای اجداد ما این مغز قدیم فوقالعاده بوده است. اجداد غارنشین ما وقتی از غار تشریف میاورند بیرون اگر با یک حیوان وحشی مواجه میشدند سریعا مغزشان واکنش نشان میداد. ضربان قلب بالا میرفت تا خون رسانی انجام شود تا جد عزیز بتواند با سرعت بدود، فرار کند و جانش را نجات دهد. عرق میکرد تا دمای بدنش متعادل شود و مسافتی بیشتری را بتواند بدود. مردمک چشمش گشاد میشد تا بتواند مسیریابی بهتری داشته باشد. ما همگی نسل آدمهای بدبین هستیم که زنده ماندیم.
نکته خیلی مهمی که باید بدانید این است که مغز قدیم دو تا کار بلد است: مبارزه یا فرار. پس یکی از دلایل ترس از حرف زدن در یک جمعی، همین مغز قدیم است تا جایی که امکان دارد از صحبت در جمع اجتناب میکند. باید مغز قدیم به مرور متوجه شود که حرف زدن در میان جمع خطری تهدیدآمیز نیست. پس یک قدم خیلی مهم این است که این ترس را بپذیرید. داستانهای مغز که از بدبختی شما بعد از حرف زدن در جمع میگوید را فقط گوش کنید. به مغز خود بگویید مغز عزیزم ممنونم از داستانی که برای من گفتی. همین و خودتان را از فکرتان جدا کنید!
حتماً این ویدئو که بخشی از «دوره ترس و استرس از سخنرانی» است را نگاه کنید. رضا غفارزاده، ساختار مغز قدیم را به دقت تشریح کرده است:
کم تجربگی و عدم شناخت کافی
یکی دیگر از دلایل استرس ناشی از صحبت در گروهی از مردم به خاطر کم تجربگی است. این کار در ابتدا چقدر برای ما سخت و پرچالش بود چون تجربهای نداشتیم که چی بگوییم؟ چطور بگوییم؟ چه زمانی بگوییم؟ مخاطب چه ویژگی دارد؟ چطور در میان مخاطبین مختلف صحبت کنیم؟ و … کافی است یک مروری بر داستانهای کودکی تا به امروز خود داشته باشید که رفته رفته مجبور شدیم در خصوص صحبت در جمع تجربه کسب کنیم.
دوران مدرسه را به یاد بیاورید؛ معلم سوالی را در کلاس مطرح میکرد و میگفت کی جواب این سوال را بلد است؟ شاید در ابتدا خیلی از ما این تجربه را داشتیم که جواب سوال را میدانستیم ولی نمیتوانستیم دست خود را بلند کنیم؛ از نیمکت بلند شویم تا جواب سوال را در جلوی جمع بگوییم. به مرور اولا ممکن است از این قضیه خسته شده باشید چرا که دیدید دوست شما که کاملاً هم پاسخ اشتباه داد با شجاعت دست خود را بالا برد و هر چند غلط اما جواب داد. پس کم کم حرصتان در میآمد و جواب میدادید. مورد بعدی هم این بود که بالاخره برای قبولی و نمره گرفتن باید جواب میدادیم.
مدرسه را به اتمام رساندیم. وارد دانشگاه شدیم به مرور تجربه صحبت در جمع پیدا کردیم. ارائه کنفرانس داشتیم، باید کارهای اداری و انتخاب واحد میکردیم. باید میدانستیم کجا و کی و با چه افرادی صحبت کنیم.
رفتیم گواهینامه بگیریم سر کلاس آیین نامه و موقع امتحان عملی تو شهری پشت فرمان که صندلی عقب ماشین هم 3 نفر دیگر منتظر نوبت بودند باید جواب سوالات افسر را میدادیم. مثلا اگر از ما میخواست که از خط ممتد دور بزنیم میگفتیم که این کار ممنوع است آیا اجازه میدهید و از این دست پاسخها تا در آزمون عملی شهری قبول بشویم. اگر نه هم مجبور بودیم برویم به بانک و فیش مجدد بگیریم تا دوباره در کلاس شرکت کنیم.
نوبت به کار کردن شد. یک رزومه پر و پیمان هم که میداشتیم اگر بلد نبودیم در مرحله مصاحبه استخدامی واحد منابع انسانی و بعد هم مرحله صحبت با هیئت مدیره و مسئولین ارشد درست خودمان را پرزنت کنیم و صحبت کنیم خبری از کار نبود. خود کار کردن که دیگر داستان مفصل دارد که چقدر صحبت در جمع نقش به سزایی در تعامل اصولی و ارتقا شغلی دارد.
در ادامه هم پروسه آشنایی، خواستگاری و ازدواج، صحبت در میان جمع قوم همسر و … خلاصه که تا بعد از 120 سال که إنا لله وإنا إلیه راجعون شدیم بالاخره در این مسیر صحبت در جمع باید تجربه کسب کنیم. هر چقدر پخته تر و باتجربه تر بشویم نه کاملا ولی کمی از ترس از صحبت در جمع هم کاسته شود. کمتر هم نگرانی و ترس از قضاوت داریم.
گفتگوی درونی منفی
هر انسان سالمی افکار منفی را تجربه میکند. در مغز ما قسمتی تحت عنوان آمیگدال وجود دارد. تک تک اتفاقات از دوران کودکی با احساس آن را یکی میکند. هر بار که آن اتفاق تکرار میشود همان احساس کودکی تکرار میشود. یک تکنیک خوبی که آقای پیام بهرامپور در دوره مدیریت ترس و استرس از سخنرانی آموزش میدهند این است که باید زور آن گفتگو و فکر منفی را کم کنیم. حالا چطوری 2 دقیقا آن فکر را به صورت ریتمیک شاد برای خودمان میخوانیم تا قدرتش کم شود. پس این سری که ذهن شما گفت الان در حین صحبت در جمع گند میزنی، آن را ریتمیک با صدای بلند برای خودتان بخوانید.
همینطور در دوره مدیریت ترس و استرس از سخنرانی مطلبی تحت عنوان رادیو بدبختی صبحگاهی را اشاره میکنند. برای اغلب ما پیش آمده که صبح ذهنمان شروع به مرور یک سری اتفاقات دردناک میکند. بعد کارشناس برنامه ذهنمان هم وارد عمل میشود شروع به یک تحلیل گفتگوی درونی منفی میکند و بعد از پیش بینی از بدبختیهای آینده را برای ما دارد. حواسمان به این داستانها باشد. سعی کنیم تا جای ممکن ذهن را با تمرینات ذهن آگاهی در لحظه حال بیاوریم.
خجالتی بودن و ترس از کانون توجه قرار گرفتن
امان از کم رویی و خجالتی بودن که یکی از دلایل اصلی ترس از صحبت در جمع است. حالا این خجالتی و کم رو بودن خود دلایل مختلفی میتواند داشته باشد. این ترس میتواند ناشی از تجربیات تلخ گذشته باشد یا ترس از زیر سوال رفتن اعتبار ما باشد. این که الان که من شروع به صحبت در جمع کنم راجع به من چه فکری میکنند. به عبارت دیگر بر این باورند که خب تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد. پس وارد این ترس صحبت در جمع نمیشوند. کافی است کمی کسب دانش کنیم و بعد تمرین، تمرین و تمرین در جلوی جمعهای کوچک. به مرور اعتماد به نفس میگیرید و از صحبت در جمع لذت خواهید برد خیالتان راحت!
عدم آمادگی کافی
از دیگر دلایل میتوان به آمادگی لازم را نداشتن اشاره کرد. این آمادگی میتواند عدم تلسط و آماده نبودن بر مقولههای فن بیان باشد. افراد موفقی همچون برایان تریسی اعتقاد دارند که 85% عامل پیروزی انسانهای موفق، مهارتهای ارتباطی، نحوه صحبتکردن آنها در جمع است. مراقب زیر و بَم صدای خود باشید. مخاطب خود را بشناسید. تا میتوانید کتاب بخوانید و آموزش ببینید تا حرفی برای گفتن داشته باشید. تمرینات تنفسی داشته باشید.
روی زبان بدن خود کار کنیم. صدای خودمان را ضبط کنیم؛ میتوانیم گفتگوهای تلفنی خود را ضبط کنیم که طبیعیتر باشد. بدترین شرایطی که از صحبت در جمع ممکن است اتفاق بیفتد را یادداشت کنیم؛ برای آنها راهکارهایی پیدا کنیم. به عبارتی یک برنامه اگر … آنگاه … داشته باشیم. صحبت در جمع همچون مهارت دوچرخه سواری و رانندگی، آشپزی است، نیاز به تمرین و تکرار دارد.
راستی، آقای امیرعباس بابکیان پور، در یک مقاله اختصاصی و بر اساس پژوهشهای علمی، دلایل ترس از سخنرانی را بررسی کرده: بخوانید:
عوامل مؤثر بر ترس از سخنرانی (بر اساس تحقیقات علمی در مجموعه بیشتر از یک)
راهکارهای کنترل استرس و ترس از صحبت در جمع
در این مقاله فقط به دلایل ترس و استرس در صحبت در جمع پرداختیم. اما در مقالات دیگر و به صورت اختصاصی هم در یک محصول ویژه، کلی راهکار کاملاً عملی برایتان داریم.
این مقالات را بخوانید:
سخن پایانی مقاله دلایل استرس و ترس از صحبت در جمع چیست
در مقاله دلایل استرس و ترس از صحبت در جمع چیست؟ ترس ناشی از صحبت در جمع را از ابعاد مختلف بررسی کردیم و آمارهای جالبی در این خصوص ارائه کردیم. به عنوان بخش پایانی اشاره کنیم: زمانی که درک درستی از ریشهی ترس از صحبت در جمع داشته باشیم، بهتر میتوانیم با آن مقابله کنیم. در خصوص راهکار مقابله با این ترس باید گفت که در مرحله اول این ترس را بپذیریم و با آن مبارزه نکنیم. بدانیم که در ابتدای هر کاری ترس طبیعی است ما انسان هستیم نه یک ابر انسان! فقط باید یاد بگیریم این ترس را مدیریت کنیم.
همان طور که وارن بافت که یکی از مطرحترین سخنرانان جهان است ترس از سخنرانی را مدیریت کرد. ترس در موقعیتهای ناشناخته ایجاد میشود، پس باید تا جای ممکن بارها در موقعیتهای مختلف در دل ترسها رفت. مثل آتش نشانی باشید که در دل آتش میرود و آن را شجاعانه خاموش میکند.
همان طور که آقای ویلیام گلاسر اشاره دارد:
“هر تصمیم و راه حلی مشکلات خاص خودش را دارد. باید تصمیم بگیریم که کدام مشکلات را انتخاب میکنیم.”
حالا این با خود ما است مشکلات ترس از صحبت در جمع را مدیریت کنیم یا مشکلات ساکت بودن در جمع را مدیریت کنیم؟!
این نکته را بدانیم که کمی استرس خوب است و بیش از حد استرس داشتن است که فلج کننده است. همان طور که آقای پیام بهرامپور در دوره مدیریت ترس و استرس از سخنرانی تاکید دارند: از این به بعد به جای واژه “استرس” از کلمه “هیجان” استفاده کنیم.
یادمان باشد شجاعت به معنای نترسیدن نیست. شجاعت یعنی ترس، شک و ناامنی را احساس کنی ولی بااقتدار تصمیم بگیری که بری و کار درستی که لازم است را انجام بدهی. در حالی که در جستجوی مطالب کاربردی و عالی برای این مقاله بودم به این جمله عالی در خصوص ترس رسیدم:
.Fear has two meanings. F.E.A.R: 1. Forget Everything And Run / Or / Face Everything And Rise. The choice is yours
از تک تک حروف کلمه “ترس” یعنی “F.E.A.R” دو مدل معنی میتوان درآورد. یا به کل همه چیز را فراموش کن و فرار کن (Forget Everything And Run) ؛ یا شجاعانه با همه چیز روبهرو شو و رشد کن (Face Everything And Rise). انتخاب با شماست.
در دوره رایگان سخنرانی و فن بیان که تازه ضبط شده شرکت کنید
این دوره مجدداً با کیفیت بالا ضبط شده و اکنون در دسترس شماست. کلیک کنید!