خیلی وقتها کلمات «مدیر» و «رهبر» به جای هم به کار میروند؛ اما کم هستند تعداد کسانی که تفاوت های مدیر با رهبر اساسی میان این دو مفهوم را میدانند. رهبر بودن بسیار متفاوت از مدیر بودن است. تفاوتهای مهمی بین این دو مفهوم وجود دارد. البته که بیتردید ما میتوانیم مدیریت و رهبری را از نظر مفهومی تفکیک کنیم، اما آیا میتوان این کار را در عمل هم انجام داد؟
شما دوست دارید مدیر باشید یا از شما به عنوان یک رهبر شایسته یاد کنند؟ از تفاوت های مدیر با رهبر اطلاع دارید؟ لیست زیر را بخوانید.
وظایف اصلی مدیر چیست؟
تعاریف مدیریت بسیار گسترده و بعضاً بسیار متفاوت هستند. بعضیها 4 وظیفه اصلی برای مدیر در نظر میگیرند و بعضی 5 وظیفه. بعضی مدیریت را یک کار ماشینی و بدون احساس تلقی میکنند و بعضی دیگر وظایف مدیر را به کارهای انسانی و توجه به نیازهای آدم مرتبط میدانند.
یکی از جالبترین تعاریف مدیریت را هنری مینتزبرگ (یکی از دانشمندان پرآوازه در زمینه تجارت و مدیریت) ارائه داده است:
من میگویم مدیر کسی است که مسئولیت کل یک سازمان یا بخشِ تفکیکشده و قابلتشخیصی از سازمان بر عهده اوست
آقای مینتزبرگ بر نقش مسئولیت در این تعریف تأکید میکند و در ادامه میگوید: «مدیر قرار نیست الزاماً به اتاقی بزرگتر یا بزرگترین اتاق یک مجموعه برود یا میز بزرگ و ویژهای داشته باشد. این مسئولیتپذیری و پاسخگو بودن است که زیربنای اصلی مدیریت را میسازد. مدیر کارآمد، تقریباً بلافاصله پس از قرار گرفتن در جایگاه مدیریت متوجه میشود که مسئولیت آنچه در تمام قلمروِ او میگذرد، بر شانهاش قرار گرفته است.»
آیا میشود رهبر را از مدیر تشخیص داد؟ آیا اصلاً لازم است؟
خیلی در مورد تفاوت های مدیر با رهبر مینویسند. خیلیها اصرار دارند که این دو موضوع را کاملاً از هم تفکیک کنند؛ اما همانطور که در لید مقاله گفتیم، شاید خیلی وقتها در عمل، نتوانیم وظایف یک رهبر و یک مدیر را تفکیک و جدا کنیم.
یک تعریف کلاسیک در مورد تفاوت رهبر و مدیر میگوید:
مدیر در پی درست انجام دادن کارهاست و رهبر در پی انجام دادن کارهای درست
حالا به نظر شما آیا لازم است نقش این دو را از هم تفکیک کنیم؟ بهتر نیست مدیران را به ویژگیهای یک رهبر مجهز کنیم یا بالعکس، رهبران را به ویژگیهای یک مدیر مجهز کنیم؟
همه ما دوست داریم برای مدیری کار کنیم که رهبری را هم میفهمد و ویژگیهای یک رهبر را دارد. همه ما دوست داریم یک رهبر داشته باشیم که مدیر شایستهای هم باشد.
پس تفکیک این دو مفهوم چندان کار عاقلانهای نیست. با این وجود برخی تفاوت های مدیر با رهبر را برای شما شرح میدهیم.
مقالات و محصولات مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:
رهبران چشمانداز ایجاد میکنند، مدیران اهداف
رهبران، الهام بخش هستند. آنها تصاویر روشنی از آینده ترسیم میکنند و افراد خود را در تبدیل آن تصویر به واقعیت ترغیب میکنند. آنها فراتر از آنچه که افراد انجام میدهند فکر میکنند. آنها کارمندان و افراد تحت رهبریشان را فعال میکنند تا بخشی از چیزی بزرگتر باشند نه صرفاً بخشی از سازمان.
آنها میدانند که تیمهای دارای عملکرد بالا میتوانند کارهای زیادی را با هم انجام دهند تا افرادی که به طور مستقل کار میکنند؛ اما مدیران بر روی تنظیم، اندازهگیری و دستیابی به اهداف تمرکز دارند. آنها شرایط را برای رسیدن به اهداف، کنترل میکنند.
رهبران، خودشان عامل تغییر هستند، مدیران وضعیت موجود را حفظ میکنند
یکی دیگر از تفاوت های مدیر با رهبر در این است که رهبران به ساختارشکنی و پیشرو بودن افتخار میکنند. ابتکار، شعار آنها است. آنها تغییر را میپذیرند و میدانند که حتی اگر همه چیز به خوبی کار کند، حتماً میتوانند راههای بهتری هم پیدا کنند. رهبران درک میکنند و این حقیقت را میپذیرند که تغییرات در سیستمشان، ممکن است باعث به وجود آمدن موج شود. با این حال میدانند چطور این امواج را کنترل کنند.
مدیران اما ترجیح میدهند از سیستمهای امتحان پس داده استفاده کنند و معمولاً در مقابل تغییرات اساسی و ساختاری، مقاومت میکنند. آنها به دنبال فرایندهایی هستند که همیشه بوده و همیشه کار کرده است.
نکته: همچنین میتوانیم بگوییم رهبران حتی اگر به دنبال تغییرات نباشند، سعی در توسعه وضعیت فعلی دارند؛ اما مدیران در برابر تغییرات، مقاومت میکنند تا جایی که مجبور نشوند.
رهبران منحصر به فرد هستند، مدیران احتمالاً کپی میکنند
رهبران حاضرند که خودشان باشند. آنها خود آگاه بوده و فعال هستند تا برند فردی منحصر به فرد و متمایز خود را بسازند. آنها پایشان در کفشهای خودشان است و راحت هستند. رهبران موثق و شفاف هستند. مدیران قابلیتها و رفتارهایی را تقلید میکنند که از دیگران میآموزند و میخواهند سبکهای دیگران را تقلید کنند.
در حقیقت میتوانیم بگوییم مدیر یک نسخه کپی است؛ اما رهبر، اصیل است. مدیر، یک سرباز به معنای کلاسیک آن است؛ رهبر، فردیت خود را دارد.
رهبران ریسک میکنند، مدیران ریسکها را کنترل میکنند
یکی دیگر از تفاوت های مدیر با رهبر در میزان ریسک پذیریشان است. رهبران تمایل دارند چیزهای جدیدی را امتحان کنند حتی اگر با شکست مواجه شوند. آنها میدانند که شکست اغلب گامی در مسیر موفقیت است. مدیران برای به حداقل رساندن ریسک کار میکنند. آنها به دنبال جلوگیری یا کنترل مشکلات هستند به جای اینکه آنها را در آغوش بگیرند.
رهبران برای مسافتهای طولانی آماده اند، مدیران برای مسیرهای کوتاه…
رهبران به دوردستها نگاه میکنند. از نظر افق زمانی، مدیر افق دید کوتاهمدت دارد؛ رهبر نگاه بلندمدت دارد. رهبران حتی بدون دریافت پاداش، میتوانند انگیزههای خود را حفظ کنند. مدیران اما بر روی اهداف کوتاهمدت کار میکنند و اغلب دلشان خیلی میخواهد که مورد تمجید و تحسین و قدردانی قرار بگیرند.
مطالعه بیشتر: سخت کوشی افراد موفق + 13 نمونه موردی
رهبران دائماً رشد میکنند، مدیران به مهارتهای موجود و اثباتشده تکیه میکنند
رهبران این را میدانند که هنوز هیچ نمیدانند! آنها هیچ روزی را بدون یادگیری سپری نمیکنند. آنها کنجکاو هستند و میخواهند پیوسته در دنیای پر از تغییرات، به روز و آپدیت باشند. آنها به دنبال افراد و اطلاعاتی هستند که تفکرشان را گسترش دهند. مدیران اغلب براساس آنچه که آنها را تا به حال موفق کرده و مهارتهای موجودشان، تصمیم میگیرند و (نسبت به رهبران) کمتر به دنبال رشد هستند.
رهبران روابط را میسازند، مدیران سیستمها و فرایندها را میسازند
رهبران بر روی افراد و ایجاد روابط پرنفوذ تمرکز میکنند. آنها میدانند که سهامداران آنها چه کسانی هستند و اغلب اوقات خود را با آنها سپری میکنند. آنها وفاداری و اعتماد را به طور مداوم به وعدههای خود اضافه میکنند.
مدیران اما بر روی ساختارهای مورد نیاز برای تعیین و رسیدن به اهداف تمرکز میکنند. آنها بر روی سیستمهای تحلیلی و مطمئن تمرکز میکنند تا به نتایج مورد نظر برسند.
رهبران کوچاند؛ مدیران دستوری
رهبران میدانند کسانی که با آنها کار میکنند، خودشان توانایی حل مسائل را دارند. منتها با کوچ کردن آنها، راه حلها را از خود آنها میگیرند.
آنها میدانند که افرادی که برای آنها کار میکنند، پاسخهای خود را دارند یا میتوانند آنها را پیدا کنند. آنها افراد خود را با صلاحیت میبینند و نسبت به پتانسیلشان، کاملاً خوشبین هستند. آنها در مقابل این وسوسه مقاومت میکنند تا به کارمندانشان مدام بگویند چه کار کنند و چگونه این کار را بکنند؛ اما مدیران کارها را مشخص میکنند و اهل کنترلاند. آنها دائماً راهنمایی در مورد نحوه انجام کارها برای کارمندانشان ارائه میکنند.
رهبران «هوادار» میسازند، مدیران، کارمند استخدام میکنند
رهبران افرادی هستند که کسانی را تربیت میکنند که به پیرو و هوادارشان تبدیل میشوند. کارمندان آنها اغلب کسانی هستند که واقعاً برای پیشرفت سازمان تلاش میکنند و تنها به فکر آمدن و رفتن نیستند. پیروان آنها به طرفداران ترویج کننده و حامیان سرسختشان تبدیل میشوند که به آنها کمک میکنند تا برند خود را بسازند و به اهدافشان دست یابند. طرفداران آنها به آنها در افزایش اعتبارشان کمک میکنند؛ اما مدیران کارکنانی دارند که دستورها را دنبال میکنند و به دنبال راضی کردن رئیس هستند.
با توجه به ویژگیهایی که توی این مقاله گفتیم، شما مدیر هستید یا رهبر؟
جایی که کار میکنید چطور است؟ شما تحت فرماندهی یک رهبر هستید یا تحت کنترل یک مدیر؟
شاید خواندن زندگینامه چند فرد مشهور و موفق، به شما کمک کند از نوع تفکر آنها بیشتر آگاه شوید:
همه چیز از آنتونی رابینز | زندگی نامه، جملات زیبا، کتابها و فیلم آنتونی رابینز با زیرنویس فارسی