مایکل فریش، روانشناس مشهور در کتاب Quality of life therapy شانزده قلمرو را مشخص میکند که افراد درصورتیکه در این 16 قلمرو از پس این شرایط بربیایند، از زندگی خود رضایت خواهند داشت. این کتاب، رویکردی به روانشناسی خوب و مثبت و یک راهنمای برجسته برای هرکسی است که به یادگیری در مورد عملکرد روانشناسی مثبت یا رفاه علاقهمند باشد. این کتاب روشی ساده و مرحلهای را برای قرار دادن زمینههای روانشناسی مثبت در عمل, آموزش میدهد. این رویکرد به شادی بیشتر، معنا، و موفقیت ” مبتنی بر شواهد” بهطور تجربی میپردازد.
این کتاب 16 موضوع خوشایند برای شادی و موفقیت همراه با تمرینات معتبر برای هرکدام را توضیح میدهد. اما در اینجا میخواهیم به یکی از ابعاد این 16 حیطه یعنی خجولی بپردازیم.
1. سلامت:
فردی که دائماً خشم فروخورده داشته باشد، دائماً با خود مشغول افکار منفی است که: «چرا من اینطوری هستم؟ چرا بقیه اینطوری رفتار میکنند»، احتمال زیاد تجربه خوبی از سلامتی نخواهد داشت و حتی ممکن است دچار بیماریهای سایکوسوماتیک (روانتنی) بشود. بیماریهایی که وقتی به پزشک مراجعه میکنند، پزشک به شما میگوید: عصبی هستید! این نوع رفتارها باعث کاهش کیفیت زندگی و عدم تمرکز کافی میشود.
2. احترام به خویش(عزتنفس):
فرد خجالتی، دیگران را در اولویت قرار میدهد، پس احترام به خودش بسیار ضعیف خواهد بود. عزتنفس، باور و اعتقادی است که فرد، درباره ارزش و اهمیت خود دارد. اگرچه نمیتوان به عزتنفس بهعنوان داروی معجزه آمیز برای رفع همهی مشکلات نگاه کرد، اما واقعیت این است که اگر کمی دقیقتر و عمیقتر بررسی کنیم، در بسیاری از مشکلات و چالشهای زندگی شخصی و شغلی خود، میتوانیم ردپای عزتنفس را بهعنوان یکی از ریشهها ببینیم. بنابراین همیشه به خود احترام بگذارید!
3. اهداف زندگی و ارزشها:
فردی که خجالتی باشد، نمیتواند به بسیاری از اهداف خود دست پیدا کند زیرا روابط خوبی نخواهد داشت، توانمندیهای خود را بروز نخواهد داد و بنابراین هرگز نمیتواند بهاندازهای که پتانسیلش را دارد شکوفا شود. ارزشهای زندگی و اهداف خود را بشناسید و بدانید که برای چه به این دنیا آمدهاید. در این صورت زندگی جهتدار میشود و ارزشهایتان شکوفا!
4. وضعیت مالی:
ضررهای مالی به دلیل خجولی (مثل ننوشتن قرارداد صحیح یا از دست دادن فرصتهای ارتباطی و شغلی خوب) و همچنین پول قرض دادن بدون رضایت و یا ناتوانی در وصول مطالبات از مشکلات دیگر خجولی است
5. تفریح و سرگرمی:
تفریح و سرگرمی از مهمترین عناصر و بخشهای زندگی است که هرکسی به آن نیازمند است و گستره بسیار وسیعی از کتاب خواندن و فیلم دیدن تا گرد شو تفریح و حتی ریلکسیشن دارد!
نکته مهم در مورد تفریح این است که حتی در بهترین جای دنیا هم که در حال تفریح باشید، اگر کسی در صف جلوی شما بزند وندانید که چطور باید از حق خود دفاع کنید، یا دعوا میشود یا شما خودخوری میکنید و حقتان را از دست میدهید! خب آیا فرد خجالتی میتواند تفریح و سرگرمی زیادی داشته باشد؟
6. شغل:
وقتی ببینید که در محل کارتان، افراد غیر خجالتی خیلی راحت رشد میکنند و از شما جلو میزنند؛ فقط به دلیل اینکه توانمندیهای خود را بروز میدهد، آیا ممکن است از شغل خود کاملاً راضی باشید؟ در اینجا هم یا ممکن است استرس بگیرید یا از اینکه شما نمیتوانید مثل افراد دیگر خجالتی بودن را کنار بگذارید، خودخوری میکنید و تمرکز خود را از دست میدهید.
7. یادگیری:
انسان زمانی چیزی را یاد میگیرد که آموزشهای خود را عملی کند. اما خجولی باعث میشود که در بسیاری از مواقع نتوانیم آموزشهای خود را به کار ببندیم! مثلاً شما در کلاس ارتباط مؤثر شرکت کنید اما خجالت بکشید که این تکنیکها را در زندگی خود پیاده کنید.
8. خلاقیت و نوآوری:
خلاقیت و نوآوری باعث نشاط در زندگی میشود اما فرد خجالتی حداقل در حیطههای اجتماعی و روابط خود نمیتواند خلاقیتی داشته باشد زیرا فرد خجالتی حتی رفتارهای معمول را هم از خود بروز نمیدهد، چه برسد به رفتارهای خلاقانه
9. کمک به دیگران:
استادی حرف زیبایی میزد، برای کمک به دیگران اول باید بتوانیم به خودمان کمک کنیم. اما فرد خجول اینقدر درگیر مشکلات خود است که نمیتواند به معنی واقعی و با رضایت قلبی به دیگران کمک کند. (شاید فقط به دلیل رودربایستی نه رضایت قلبی)
10. عشق و محبت:
اگر شما فرد خجالتی باشید، آیا ممکن است شریک عاطفی شما (همسر یا نامزدتان) به وجود شما افتخار کند؟ خجولی مشکلات زیادی در روابط عاطفی ما وارد میکند.
11. دوستان(روابط):
فرد خجالتی به دلیل باورهای ذهنی، ارتباطات کمی دارد و البته نمیتواند به دوستانش «نه» بگوید!
خجولی یکی از بدترین صفات و بزرگترین موانع برای موفقیت است. آنتوان چخوف نویسنده نامدار روس، داستانی کوتاه و معروف دراینباره دارد که باهم میخوانیم و از آن درس میگیریم.
خانم یولیا واسیلی یونا، معلم سر خانه بچههای صاحبخانهای در روسیه بود. روزی صاحبخانه او را به اتاقش دعوت کرد و گفت:
صاحبخانه: بفرمایید بنشینید یولیا واسیلی یونا! بیایید حسابوکتاب کنیم … لابد به پول هم احتیاج دارید اما آنقدر اهل تعارف هستید که به روی مبارکتان نمیآورید …بسیار خوب … قرارمان با شما ماهی 30 روبل بود درسته؟
یولیا واسیلی یونا: نخیر 40 روبل … !
صاحبخانه: نه، قرارمان 30 روبل بود … من یادداشت کردهام … به مربیهای بچهها همیشه 30 روبل میدادم … خوب … دو ماه کارکردهاید …
یولیا واسیلی یونا: دو ماه و پنج روز …
صاحبخانه:درست دو ماه … من یادداشت کردهام … بنابراین جمع طلب شما میشود 60 روبل … کسر میشود 9 روز بابت تعطیلات یکشنبه … شما که روزهای یکشنبه با کولیا کار نمیکردید … جز استراحت و گردش که کاری نداشتید … و سه روز تعطیلات عید …
چهرهی یولیا واسیلی یونا ناگهان سرخ شد، به والان پیراهن خود دست برد و چندین بار تکانش داد اما … اما لام تا کام نگفت.
صاحبخانه: بله، 3 روز هم تعطیلات عید … به عبارتی کسر میشود 12 روز … 4 روز هم که کولیا ناخوش و بستری بود … که در این چهار روز فقط با واریا کارکردید … 3 روز هم گرفتار درد دندان بودید که با کسب اجازه از زنم، نصف روز یعنی بعدازظهرها با بچهها کارکردید … 12 و 7 میشود 19 روز … 60 منهای 19، باقی میماند 41 روبل … هوم … درست است؟
چشمچپ یولیا واسیلی یونا سرخ و مرطوب شد. چانهاش لرزید، باحالت عصبی سرفهای کرد و آب بینیاش را بالا کشید. اما … لام تا کام نگفت… !
صاحبخانه:در ضمن، شب سال نو، یک فنجان چایخوری با نعلبکیاش از دستتان افتاد و خرد شد … پس کسر میشود 2 روبل دیگر بابت فنجان … البته فنجانمان بیش از اینها میارزید ــ یادگار خانوادگی بود ــ اما … بگذریم! بقول معروف: آب که از سرگذشت چه یک نی، چه صد نی … گذشته از اینها، روزی به علت عدم مراقبت شما، کولیا از درخت بالا رفت و کتش پاره شد … این هم 10 روبل دیگر … و باز به علت بیتوجهی شما، کلفت سابقمان کفشهای واریا را دزدید … شما باید مراقب همهچیز باشید، بابت همین چیزهاست که حقوق میگیرید. بگذریم … کسر میشود 5 روبل دیگر … دهم ژانویه مبلغ 10 روبل به شما داده بودم …
یولیا واسیلی یونا (نجواکنان) : من که از شما پولی نگرفتهام …!
صاحبخانه:من که بیخودی اینجا یادداشت نمیکنم!
یولیا واسیلی یونا: بسیار خوب … باشد.
صاحبخانه: 41 منهای 27 باقی میماند 14 …
این بار هر دو چشم یولیا واسیلی یونا پر از اشک شد … دخترک بینوا! با صدایی که میلرزید ادامه داد:
یولیا واسیلی یونا: من فقط یکدفعه آنهم از خانمتان پول گرفتم … فقط همین … پول دیگری نگرفتهام …
صاحبخانه:راست میگویید ؟ … میبینید ؟ اینیکی را یادداشت نکرده بودم … پس 14 منهای 3 میشود 11 … بفرمایید این هم 11 روبل طلبتان! این 3 روبل، این هم دو اسکناس 3 روبلی دیگر … و این هم دو اسکناس 1 روبلی … جمعاً 11 روبل … بفرمایید!
و صاحبخانه پنج اسکناس سه روبلی و یک روبلی را بهطرف او دراز کرد. اسکناسها را گرفت. یولیا آنها را با انگشتهای لرزانش در جیب پیراهن گذاشت و زیر لب گفت:
یولیا واسیلی یونا: مرسی.
ناگهان سراسر وجود صاحبخانه از خشم و غضب، پرشده بود. فریاد زد:
صاحبخانه: « مرسی » بابت چه ؟!!
یولیا واسیلی یونا: بابت پول …
صاحبخانه: آخر من که سرتان کلاه گذاشتم! لعنت بر شیطان، غارتتان کردهام! علناً دزدی کردهام! « مرسی! » چرا ؟!!
یولیا واسیلی یونا: پیشازاین، هر جا کارکردم، همین را هم از من مضایقه میکردند.
صاحبخانه: مضایقه میکردند ؟ هیچ جای تعجب نیست! ببینید، تا حالا با شما شوخی میکردم، قصد داشتم درس تلخی به شما بدهم … هشتاد روبل طلبتان را میدهم … همهاش توی آن پاکتی است که ملاحظهاش میکنید! اما حیف آدم نیست که اینقدر بیدستوپا باشد؟ چرا اعتراض نمیکنید؟ چرا سکوت میکنید؟ در دنیای ما چطور ممکن است انسان، تلخزبانی بلد نباشد؟ چطور ممکن است اینقدر بیعرضه باشد؟!
به تلخی لبخند زد. صاحبخانه به خاطر درس تلخی که به او داده بود از او پوزش خواست و بهرغم حیرت فراوانش، 80 روبل طلبش را پرداخت. یولیا با حجب و کمروئی، تشکر کرد و از در بیرون رفت …
12. معنویت :
خجولی حتی در معنویت هم میتواند مشکلآفرین باشد. یک عبارت معروف هست که میگوید: ” وقت دعا خجالت نکش! نگو من گناهکارم و صدامو نمیشنوه! اونی که اون بالاست بیشتر از اونی که تو فکر میکنی هواتو داره !
13. محیط اطراف خانه:
ما همواره در حال رفتوآمد در محیط اطراف خانه هستیم. زمانی که احساس خجالت میکنید سعی کنید تمرکز افکارتان را از خود دور کنید. برای مثال در حین گفتگو و زمانی که فرد مقابل در حال صحبت کردن است، بر صحبتهای فرد مقابل متمرکز شوید. بهجای اینکه ظاهر خود یا هر چیز دیگر را در ذهنتان نقد کنید، با دقت به حرفهای کسی که صحبت میکند گوش کنید. با تمرین این روش در موقعیتهای اجتماعی حضور بهتری خواهید داشت.
14. محله(همسایگی):
همسایههای شما چقدر در ارتباطاتتان نقش دارند؟حتماً روزانه برای شما هم پیش میآید که با همسایهها صحبت و معاشرت کنید. بنابراین یادگیری فنهای صحبت با همسایهها و کسانی که در نزدیکی ما زندگی میکنند بهاندازه ارتباط با همکاران و دوستان مهم است. کسی که نتواند با همسایههایش بهدرستی ارتباط برقرار کند، حتماً از حقوق شهروندی خود هم نمیتواند دفاع کند. پس خجولی را کنار بگذارید!
15. عدم بازگشت به گذشته:
اگر درگذشته رفتارهای نهچندان مناسبی داشتید، از همینالان وقت مناسبی است که بتوانید گذشته را فراموش کنید و در زمان حال زندگی کنید. نگاه به گذشته هرگز نمیتواند آن را تغییر دهد. تنها سعی کنید از گذشته درس بگیرید و ببینید با خجولی خود چه فرصتهای مناسبی را ازدستدادهاید.
16. جامعه:
جامعهای که رویهمرفته از افراد خجالتی و کمرو تشکیلشده باشد، نمیتواند از حقوق خود در سطح بینالمللی دفاع کند. ضروری است آموزشهای مدرن و متفاوتی در برنامههای درسی کودکان و نوجوانان گنجانده شود و به آنها یاد داده شود که چگونه ترسها و خجالتهای خود را کنار بگذارند و استعدادهای خود را شکوفا کنند.
پینوشت: موقعی که میخواستم این مقاله را بنویسم، از نوشتنش منصرف شدم زیرا احساس کردم که این متن باعث ناامیدی افراد خجالتی میشود! چون وقتی ببینید که خجولی چطور در تمام قلمروهای زندگی آنان سایه انداخته و چطور کیفیت زندگی آنها را پایین آورده است، از زندگی ناامید شوند! اما حقیقت این است که احساس میکنم این توضیحات شاید به افراد خجول آگاهی و انگیزه کافی را بدهد تا برای رفع این مشکل اقدام کنند.