چرا از نه شنیدن می ترسیم و چگونه بر آن غلبه کنیم؟

سرفصل های مهم این مقاله

چرا از نه شنیدن میترسیم و چگونه بر این ترس غلبه کنیم؟

آیا برای شما پیش آمده که از ترس نه شنیدن نسبت به درخواست کمک از دیگران دو‌دل و مردد شوید و از آن درخواست اجتناب کنید؟ اگر چنین است، باید بگویم که تنها نیستید و اکثریت ما انسان‌ها بارها و بارها از نزدیک ترس از شنیدن کلمه نه را لمس کرده‌ایم و میدانیم که این ترس چه احساساتی را در ما ایجاد می‌کند. بااین‌حال هیچ‌کدام از ما دوست نداریم که در برابر این ترس تسلیم ‌شویم. تسلیم نشدن و داشتن شهامت در مقابل این ترس بیش از هرچیزی نیازمند آگاهی به دلایل و ابعاد مختلف این مسئله است. به همین دلیل در این مقاله سعی می‌کنیم ابتدا به‌طور مفصل در مورد این ترس و دلایل آن صحبت کنیم و در آخر نیز به مرور چند راهکار برای غلبه بر این ترس می‌پردازیم.

 

اصلاً چرا ما می‌ترسیم

در ابتدای کار لازم است که کمی به فلسفه ترس بپردازیم. اول از همه ما باید بدانیم که ترس نیز مانند خشم و شادی و امید یک احساس است و کارکرد خود را دارد. ترس به عنوان یک احساس منفی شناخته می‌شود اما ما نباید فراموش کنیم که ما و نیاکانمان بقایمان را مدیون احساساتی مانند ترس هستیم.(1) در واقع ترس به ما کمک می‌کند که نسبت به خطرات مختلف آگاهی داشته باشیم و این‌گونه بقای خود را تضمین کنیم.

برای مثال ترس از شکار و کشته شدن توسط دیگر موجودات به نیاکان ما کمک می‌کرده که خود را مسلح کنند و اندیشه‌های لازم برای مراقبت از خود و خانواده‌شان را بیندیشند.

به عنوان یک مثال دیگر فردی را تصور کنید که می‌خواهد کسب‌وکاری را برای خود راه‌اندازی ‌کند‌‌. ترس از شکست می‌تواند به چنین شخصی کمک کند که آگاهانه‌تر قدم بردارد. اما در طرف مقابل همین ترس ممکن است این شخص را به‌صورت کلی از شروع آن کسب‌وکار منصرف کند. پس ما باید بدانیم که مرز باریکی میان ترسِ کمک‌کننده و ترس مخرب وجود دارد و آنچه که این دو نوع ترس را از یکدیگر جدا می‌کند نوع واکنش و مواجهه ما با ترس‌هایمان است. به همین دلیل ما باید مهارت غلبه بر ترس‌های مخرب را بیاموزیم.

 

برخی مصادیق ترس از نه شنیدن

آیا شما هم در موقعیت‌های آشنای زیر قرار گرفته‌اید؟

  1. بارها و بارها برای چاپ کتابتان به انتشارات مختلف سر زدید و هربار مسخره شدید یا به شما خندیده‌اند و محتوای کتابتان را تکراری یا غیر جذاب دانسته‌اند
  2. به کارگاه‌ها، کارخانه‌ها یا شرکت‌های بزرگ رزومه فرستاده‌اید و همه آنها دست رد به سینه شما زده‌اند…
  3. چندین بار به فردی که به او علاقه دارید، درخواست آشنایی یا ازدواج داده‌اید و هربار به شما گفته نه!!
  4. حتی به شریک یا مدیرتان درخواست سرمایه گذاری در جایی را داده‌اید و اوحرف شما را نمی‌خرد و حالتان بد می‌شود از اینکه همیشه نه می‌شنوید!
  5. برای فروش محصولتان به این در و ان در زده‌اید اما هر بار پاسخ نه شنیده‌اید.
  6. بعد از مدت‌ها کلنجار رفتن با خودتان، از مدیرتان درخواست افزایش حقوق یا وام می‌کنید؛ اما با یک نه قاطع او، حالتان دگرگون شده و اعصابتان خرد می‌شود!!!

اصلاً اگر نه شنیدن را تقریباً معادل با شکست خوردن بدانیم، به نظر شما افراد موفق چندبار شکست خورده‌اند؟

 

چرا از «نه شنیدن» می‌ترسیم

 

پژوهش های علمی در مورد ترس از نه شنیدن چه می‌گویند؟

حال که به درک بهتری از ترس به عنوان یک احساس رسیده‌ایم ضروری است به علت‌های ترس از نه شنیدن بپردازیم. اگر کمی دقیق‌تر به کلمه «نه» بنگریم می‌بینیم که بین این کلمه و احساس «طرد‌شدگی» ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.(2) در واقع شنیدن کلمه نه به این دلیل دردناک است که هر بار که ما این کلمه را از دیگران می‌شنویم گویی که یک نه بزرگ به شخصیت و وجودیت ما گفته‌شده.

زمانی که دیگران به هر دلیلی درخواست ما را رد می‌کنند ما سریعاً این‌گونه نتیجه‌گیری می‌کنیم که؛

« من به اندازه کافی با‌ارزش نیستم، به همین دلیل او به من نه گفت! من به اندازه کافی دوست‌داشتنی نیستم. به همین دلیل او به من نه گفت. من خواستنی نیستم، من مزخرفم، من پر از عیبم، من نیازمند و وابسته به دیگرانم»

در واقع این مکالمات درونی خودویرانگرند که نه شنیدن را تا این حد برای ما سخت‌ می‌کنند. حال باید به این سؤال پاسخ دهیم که چرا مکالمات درونی ما اکثر اوقات ماهیتی خود‌‌ویرانگر دارند.

 

ریشه مکالمات درونی خود ویرانگر چیست

همه ما در کودکی تجارب آسیب‌زا و دردناک منحصر به خود را داشته‌ایم. ما به عنوان یک کودک خردسال تصوری از عوامل خارجی اثر‌گذار بر رفتار افراد نداشتیم و نمی‌توانستیم آن را درک کنیم.(3) به همین دلیل هر بار که در محیط خانه و از سمت پدر و مادرمان کم‌ لطفی و بی‌مهری می‌دیدیم فوراً آن را به بی‌ارزشی و بی‌لیاقتی خود ربط می‌دادیم.

برای مثال تصور کنید یک مادر به دلیل شاغل بودنش مجبوراست چندساعتی از روز را دور از کودک خود و در محیط کارش سپری کند. در چنین شرایطی کودک نمی‌تواند که استدلال کند و غیبت مادر را به کار و شغلش ربط دهد و فوراً با خود می‌گوید:« من بی‌ارزشم، به همین دلیل مادر من را ترک‌کرده. من دوست‌داشتنی نیستم به همین دلیل مادر من را ترک‌کرده» در واقع ما به عنوان یک کودک توانایی‌های لازمه برای درک عوامل خارجی اثر‌گذار بر رفتار پدر و مادر و دیگر نزدیکان‌ را نداشتیم و هر بار رها شدن از سمت آن‌ها را به بی‌ارزشی و بی‌‌عرضگی خود ربط می‌دادیم. این الگوی فکری به روابط بزرگ‌سالی ما نیز انتقال می‌یابد و هر بار که دیگران به هر دلیلی به ما پشت می‌کنند و یا به ما نه می‌گویند فوراً به این نتیجه می‌رسیم که بی‌ارزش و بی‌عرضه‌ایم.

در واقع هنگامی که ما از دیگران نه می‌شنویم به عوامل خارجی تاثیر‌گذار بر آن نه نمی‌اندیشیم و فوراً آن نه را به بی‌ارزشی خود ربط می‌دهیم اما باید بدانیم که دیگران به دلایل زیادی ممکن است به ما نه بگویند و لزوماً قصدی برای تحقیر و بی‌توجهی به ما را ندارند. برای مثال ممکن است که یک دوست دعوت ما به یک شام را رد کند، این رد کردن می‌تواند دلایل زیادی از جمله مشغله‌ها و درگیری‌های شخصی وی داشته باشد و لزوماً به بی‌ارزشی و یا دوست‌داشتنی‌ نبودن ما ربطی ندارد.

 

چرا از طردشدن می‌ترسیم

حال که به درک بهتری از موضوع نه شنیدن رسیده‌ایم لازم است که کمی دقیق‌تر به موضوع طردشدگی نگاه کنیم. واقعیت این است که طردشدن تجربه‌ای کاملاً دردناک است‌. در واقع هر بار که ما از سمت دیگران طرد می‌شویم گویی در این جهان پر از هیاهو و پر هرج‌ومرج تنها می‌مانیم و تنهایی باید با این جهان روبرو شویم. پژوهش‌های علمی انجام‌شده در زمینه طردشدن کاملاً دردناک بودن این تجربه را تأیید می‌کنند.

در پژوهشی(4) در سال 2011 دکتر اتان کراس استاد دانشگاه میشیگان و همکارانشان نگاهی عمیق به احساس طرد شدن انداختند. آن‌ها ابتدا خاطراتی در رابطه با طردشدن را در ذهن شرکت‌کنندگان ایجاد کردند و سپس تصاویری از فعالیت مغزی آن افراد را ثبت کردند. تصاویر ثبت‌شده نشان داد زمانی که افراد احساس طرد‌شدگی را تجربه می‌کنند دقیقاً همان قسمت‌هایی از مغزشان فعال می‌شوند که حین تجربه درد فیزیکی فعال می‌شوند‌. در واقع درد روانی حاصل از طرد‌شدن دقیقاً همان واکنش‌هایی را در مغز به راه می‌اندازد که شکستن استخوان‌های دست‌وپا در مغز ایجاد می‌کنند.

در پژوهش دیگری(5) در سال 2010 آقای سی ناتان دی وال استاد دانشگاه کنتاکی و همکارانشان به بررسی تأثیر یک داروی آرام‌بخش بر درد روانی پرداختند. آن‌ها افراد را به دو گروه تقسیم کردند و به یک گروه به مدت سه هفته داروی استامینوفن و به گروه دیگر هم دارونما دادند. در واقع گروه دوم هم گمان می‌کردند در حال مصرف داروی آرام‌بخش هستند اما این صرفاً یک فریب بود و آن‌ها در حال مصرف یک قرص ویتامینی بودند. پس از سه هفته تصاویر مغزی از دو گروه نشان داد که فعالیت نواحی مغزی مرتبط با درد طرد‌شدگی در گروه اول به مراتب کمتر شده بود. اما در گروه دوم که دارو‌نما مصرف کرده بودند هیچ تغییری دیده نشد. در واقع در این گروه نواحی مغزی مرتبط با احساس طرد همچنان به قوت قبل فعالیت می‌کردند. به‌صورت کلی نتایج این تحقیق نشان می‌داد که داروهایی که برای رفع دردهای فیزیکی استفاده می‌شوند، می‌توانند به کم کردن درد روانی حاصل از طرد شدن نیز کمک کنند.

 

چرا باید بر ترس از نه شنیدن غلبه کنیم

همان‌طور که در ابتدای کار گفتیم ترس می‌تواند ما را مجبور به اجتناب از موقعیت‌های مختلف کند. درست است که اجتناب می‌تواند ما را از رنج‌های احتمالی مصون نگه دارد اما ما نباید فراموش کنیم که این اجتناب به معنی از دست‌رفتن فرصت‌های مختلف نیز هست. ما برای ادامه زندگی‌ و بقای خود نیازمند رابطه‌های مختلف هستیم. از رابطه‌های کاری و شغلی و تحصیلی گرفته تا رابطه‌های نزدیک‌تر و صمیمی‌تر.

در واقع ما نمی‌توانیم تا ابد از این رابطه‌ها طفره رویم و خواه‌وناخواه مجبور به داشتن رابطه‌های مختلف هستیم.(6) از طرف دیگر خواه‌وناخواه ما در رابطه‌های مختلف محکوم به شنیدن کلمه نه هستیم. به همین دلیل ما باید روی مهارت نه شنیدن خود کار کنیم و قدرت نه شنیدن خود را افزایش دهیم. حال که می‌دانیم چرا باید بر ترس از نه شنیدن خود غلبه کنیم وقت آن رسیده که به سراغ چند راه‌حل برای غلبه بر ترس از نه شنیدن برویم.

 

چگونه بر ترس از نه شنیدن غلبه کنیم

 

راهکارهای کنترل و مدیریت ترس از نه شنیدن!

از راهکارهای زیر استفاده کنید تا ترس از نه شنیدن را در خود کنترل کنید:

 

1. سعی کنید مدام با این ترس مواجهه شوید و خود را در شرایطی قرار دهید که از دیگران نه بشنوید

همان‌طور که گفتیم ترس می‌تواند ما را وادار به اجتناب از موقعیت‌های مختلف کند‌ چرا که آن موقعیت در ذهن ما بسیار فاجعه‌بارتر از آنچه که واقعاً هست تصور می‌شود.

فاجعه سازی یکی از خطاهای شناختی(7) است که در آن شخص اتفاقات پیش آمده را بسیار فاجعه‌بارتر از آنچه که هست ترسیم می‌کند. برای مثال شخصی که از نه شنیدن و طرد شدن می‌ترسد میل دارد که طرد‌شدن از سمت دیگری را آخر دنیا تصور کند و این طرد‌شدن آن‌قدر در ذهنش بزرگ و دردناک می‌شود که شخص تصمیم می‌گیرد که به کل از آن موقعیت اجتناب کند‌. اما مواجهه مداوم با این موقعیت‌ها به ما می‌آموزد که با طرد‌شدن جهان برایمان به آخر نمی‌رسد و آن احساس نیز مانند هر احساس دیگری موقتی خواهد بود.

برای مثال فرض کنید که فردی هستید که از آشنایی با افراد جدید می‌ترسید و از ترس نه شنیدن از آن‌ها، تصمیم می‌گیرید که قید آشنایی‌ها و رابطه‌های جدید را بزنید. در چنین شرایطی پیشنهاد من به عنوان یک راه‌حل این است که تا جایی که می‌توانید عمداً خود را در موقعیتی قرار دهید که نه بشنوید. برای مثال می‌توانید به کافه‌ها و یا مکان‌های شلوغ بروید و افراد مختلف را به یک قهوه دعوت کنید. به‌احتمال‌زیاد شما بارها و بارها ناامید خواهید شد و دیگران دست رد به سینه شما خواهند زد، اما این چه سودی برای شما دارد؟ این مواجهه و هر بار نه شنیدن به شما می‌آموزد که نه شنیدن واقعاً آنقدرها هم که در ذهنتان فاجعه‌آمیز تصورش می‌کردید نیست و خیلی راحت‌تر از آنچه فکرش را می‌کردید می‌توانید با این احساس کنار بیایید‌.

پس برای جمع‌بندی اولین راهکار باید بگویم تا جای ممکن با این ترس مواجهه(8) شوید و خود را در موقعیتی قرار دهید که نه بشنوید، این‌گونه خواهید دید که واقعاً نه شنیدن آنقدرها هم که فکرش را می‌کردید ترسناک نیست و در ادامه می‌توانید ریسک‌های بیشتری را به جان بخرید و از فرصت‌های بیشتری هم استفاده کنید.

 

2. ترستان را به سوخت و انرژی حرکتتان تبدیل کنید

اگر منطقی به زندگی نگاه کنیم می‌بینیم که شکست و موفقیت هر دو، بخش‌هایی اجتناب‌ناپذیر از زندگی در این دنیا می‌باشند. در واقع ما باید بپذیریم که شکست نیز مانند موفقیت جزیی از مسیر حرکت ما به سمت قله‌های زندگی است(9) و اجتناب از شکست به معنی عدم درک و پذیرش واقعیت زندگی است. اگر ما بتوانیم شکست‌هایمان را جزیی اجتناب‌ناپذیر از مسیر زندگی بدانیم آنگاه خیلی راحت‌تر می‌توانیم بر ترسمان از نه شنیدن غلبه کنیم.

یک فرد آگاه تلاش می‌کند که به طرد‌شدن‌ها و نه شنیدن‌هایش معنا دهد چرا که می‌داند شکست جزیی از مسیر زندگی است. زمانی که طرد‌شدن و نه شنیدن نیز مثل موفقیت و آری شنیدن برای ما معنادار شود، آنگاه خیلی راحت‌تر می‌توانیم بر ترسمان از نه شنیدن غلبه کنیم.

 

3. بدانید که نه گفتن دیگران هیچ تفاوتی در شخصیت شما ایجاد نمی‌کند

اول از همه ما باید خود را به خوبی بشناسیم. بعدازاین مرحله نیز باید بدانیم که ویژگی‌های شخصیتی ما توسط دیگران تعیین نمی‌شوند و رویه دیگران نسبت به ما نه می‌تواند چیزی به ما اضافه کند و نه می‌تواند چیزی از ما کم کند. تصور کنید که شما فردی شوخ، خوش‌صحبت و باهوش هستید. ممکن است در یک مصاحبه کاری شرکت کنید و پذیرفته نشوید. اینکه شما در این مصاحبه موفق شده‌اید نمی‌تواند از ویژگی باهوش بودن و یا خوش‌صحبت بودن شما کم کند.

از طرف دیگر اگر شما در آن مصاحبه پذیرفته شوید هم باهوش‌تر و خوش‌صحبت‌تر نخواهید شد. ساده بگویم واکنش و رویه دیگران نسبت به شما نه می‌تواند ویژگی‌ای را از شما بگیرد و نه می‌تواند ویژگی جدیدی را به شما اضافه کند. پس هر بار که از ترس نه شنیدن خواستید قید موقعیتی را بزنید بدانید که پذیرش و یا رد ما توسط دیگران ویژگی شخصیتی جدیدی را به ما نمی‌دهد و یا ویژگی‌ای را از ما نمی‌گیرد‌. پس بهتر است بپذیریم که نه شنیدن از دیگران شخصیت ما را عوض نمی‌کند و یا از بین نمی‌برد و ما بعد از جواب مثبت و یا منفی شنیدن از دیگران هم همان شخصی خواهیم بود که از قبل بودیم.

 

4. به عوامل خارجی که در نه گفتنِ دیگران اثرگذار بوده توجه کنید

واقعیت این است که ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم به‌طور کامل از انگیزه‌های دیگران برای کارهایشان آگاه شویم. افراد برای انتخاب‌ها و تصمیم‌هایشان ممکن است صدها دلیل و انگیزه مختلف داشته باشند و اینکه دست رد به سینه ما می‌زنند لزوماً به معنای بی‌ارزش بودن و دوست‌داشتنی نبودن ما نیست. فردی را تصور کنید که به تازگی از یک رابطه بیرون آمده. زمانی که شما به این فرد درخواست دوستی می‌دهید ممکن است به دلیل اینکه به تازگی از رابطه‌ای خارج‌شده پیشنهاد شما را رد کند.

شما باید در این شرایط به خود گوشزد کنید که این که دیگری پیشنهادتان را رد کرده لزوماً به معنای بی‌ارزش بودن شما نیست بلکه به هزاران دلیل شخصی مختلف ممکن است نتواند به شما جواب مثبت دهند. پس ما نباید فراموش کنیم که نمی‌توانیم از انگیزه‌های دیگران مطمئن باشیم و نه شنیدن همیشه هم مرتبط با ما نیست و می‌تواند با هزاران انگیزه و دلیل شخصی در آن افراد مرتبط باشد.

 

5. اجازه ندهید که تصویر ایده آلی که از دیگران دارید شما را سرخورده کند

ما معمولاً با نگاهی تند و انتقادی به خود می‌نگریم اما تصویر ایده آلی از دیگران را در ذهن داریم. اما ما باید بدانیم که دیگران نیز مانند ما خلأها و مشکلات و نقص‌های خود را دارند و ما نباید اجازه دهیم که نه شنیدن از آن‌ها ما را سرخورده کند. در واقع مهم‌ترین اصل در این باره این است که ما تصویر واقع‌بینانه‌ای از دیگران را در ذهن داشته باشیم و بدانیم که آن‌ها نیز مثل ما پر از تاریکی‌ها و ضعف‌های مختلف‌اند. در واقع زمانی که ما بدانیم آن کسی که به ما نه گفته، خود نیز پر از ضعف و خلأ است به ما کمک می‌کند که کمی مهربانانه‌تر با خود برخورد کنیم و از خود تخریبی و خودسرزنشی بپرهیزیم.

 

چند تمرین برای کنترل ترس از نه شنیدن

اکنون که با دلایل ترس از نه شنیدن آشنا شدید قطعا این سوال که چطور بر ترس از نه شنیدن غلبه کنیم؟ برایتان به وجود می‌آید برای در یافت چند راه حل همراه ما باشید.

 

1. برای خودت چالش نه شنیدن بساز

چالش‌ها یکی از روش‌های موثر برای دور ریختن ترس‌های بی مورد زندگی است که در دوره «شهامت و رفع خجولی» بیش از 50 مورد چالش و تمرین وجود دارد. در ادامه به چندتا از این چالش‌های موثر اشاره شده شده است.

 

چالش اول: پول پاره

یک پول پاره پوره بردارید. می دانید که هیچکس از پول پاره خوشش نمی‌آید. به دکه‌ها، تاکسی‌ها، اتوبوس‌ها و مغازه‌ها مراجعه کنید و تلاش کنید با آن پول پاره، چیزی بخرید. مطمئناً تقریباً اکثر فروشنده‌ها و افراد، این پول پاره را از شما نخواهند پذیرفت. این یک تمرین خیلی جالب برای نه شنیدن است. شروع کنید!

 

چالش دوم: آموزش پولی

حتماً چیزی برای آموزش دادن بلد هستید. تلاش کنید برای افراد خانواده یا دوستان، یک کلاس آموزشی بسیار کوتاه برگزار کنید. مثلاً آنها را دور هم جمع کنید و بهشان آموزش بدهید. سپس بعد از پایان کلاس، از آنها بخواهید که بابت برگزاری کلاس و آموزش دادن به آنها مقدار زیادی پول به شما بدهند! بدون شک بسیاری از آنها نخواهند پذیرفت و شما می‌توانید نه زیادی بشنوید!

 

چالش سوم: راننده تاکسی شوید

پیش یک راننده تاکسی بروید و از او بخواهید به جای ایشان، شما رانندگی کنید! به احتمال قوی آنها این درخواست شما را نخواهند پذیرفت. شاید هم فکر کنند خدای نکرده یک تخته‌تان کم است! اما حتماً امتحانش کنید

 

چالش چهارم: پاشو من بنشینم

در مترو یا اتوبوس، از افراد مختلف بخواهید بلند شوند تا شما سر جایشان بنشینید. بدون عذر و بهانه، احتمالاً افراد خیلی کمی این درخواست شما را خواهند پذیرفت و می‌توانید نه‌های زیادی بشنوید!

 

چالش پنجم: یک جوک بگو

به هرکس در خیابان می‌رسید، از او بخواهید یک جوک برای شما تعریف کند. احتمالاً به دیوانگی متهم خواهید شد! اما چالش بسیار جالبی است. هم فال است و هم تماشا! لزوماً نیاز نیست که جوک بگویند. می‌توانید از آنها خواهش کنید در مورد موضوعاتی مثل محیط زیست یا سیاست برای شما حرف بزنند!

راستی خودتان بلد هستید جوک تعریف کنید؟ به بخشی از فیلم دوره شهامت که شرکت کنندگان آن روبروی 400 نفر جوک تعریف کردند توجه کنید!

 

چالش ششم: اتاق خالی میخوام

به یک هتل یا مهمان سرا بروید و از کارمند یا اپراتور آنجا بخواهید که به شما بیک اتاق رایگان بدهد! برای این خواسته خود چند بار پافشاری کنید. بدون تردید، نه خواهید شنید. آن هم یک نه محکم و قاطع!

 

کلام‌ آخر

در این مقاله ما ابتدا ترس را مورد بررسی قرار‌دادیم و سپس ارتباط ترس از نه شنیدن و ترس از طرد‌شدن را مورد بحث قراردادیم. ما همچنین به دلایل ترس از نه شنیدن پرداختیم که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به مکالمات درونی خودویرانگر اشاره کرد. در آخر نیز ما به مرور چند راهکار برای غلبه بر نه شنیدن پرداختیم که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به در نظر داشتن انگیزه‌های فراوان افراد برای انتخاب‌هایشان اشاره کرد. شما برای ایجاد و پرورش این مهارت در خود، می‌توانید از دوره پر بار شهامت که توسط گروه بیشتر از یک تهیه‌شده استفاده کنید. اکنون شما بگویید که نداشتن مهارت نه شنیدن چقدر در زندگی و کارتان تاثیر منفی داشته است!

 

منابع

 

  1. https://www.goodreads.com/book/show/9268619-the-emotionally-absent-mother4
  2. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/21444827/5
  3. https://www.verywellmind.com/what-is-the-fear-of-rejection-2671841
  4.  https://www.medicalnewstoday.com/articles/320844#:~:text=Catastrophizing%20is%20a%20way%20of,results%20will%20be%20a%20disaster8
  5. https://www.worldhistory.org/Yin_and_Yang/#:~:text=The%20principle%20of%20Yin%20and,attract%20and%20complement%20each%20other
آرمان مهراوران

آرمان مهراوران

امتیاز (4/5)
4/5
به اشتراک بگذاریم
دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

۵ دیدگاه دربارهٔ «چرا از نه شنیدن می ترسیم و چگونه بر آن غلبه کنیم؟»

  1. پشتیبانی بیشتر از یک بیشتر ازیک.

    خوشحالیم که همراهمون هستید و دغدغه آموزش و یادگیری دارید.
    موفق و بیشتر ازیک نفر باشید.

  2. پشتیبانی بیشتر از یک بیشتر ازیک.

    خوشحالیم که تو اولین روز سال جدید هم، دغدغه رشد و آموزش دارید؛ تبریک به شما
    امسالتون مبارک؛ بیشتر ازیک نفر

اسکرول به بالا