ادیسون جملهای دارد با این مضمون: «بسیاری از کسانی که شکست میخورند، نمیدانند که گاهی تا چه اندازه به موفقیت نزدیک شده بودند.»
از این جمله چه برداشتی میکنید؟ منظور آقای ادیسون میتواند این باشد که افراد زیادی تا یک قدمی موفقیت رفتهاند، اما دلسرد شده و برگشتهاند.
کتابی که امروز میخواهیم برایتان معرفی کنیم، کمک میکند تا شما ضربه آخر را در بازی زندگی به توپ بزنید.
حتماً دیدهاید وقتی فوتبال بازی میکنید، توپ را با چه دردسرهایی تا محوطه هجده قدم میبرید، اما اگر یک گلزن قهار نداشته باشید، این توپ هرگز گل نخواهد شد.
دلسردی مثل گل نشدن در محوطه هجده قدم است، همانقدر غمانگیز…همانقدر تلخ…
مشخصات کلی کتاب:
نام کتاب: حکایت آنکه دلسرد نشد
نویسنده: مارک فیشر
مترجم: بیژن پایدار
ناشر: نشر افکار
تعداد صفحات: 212 صفحه
«حکایت آنکه دلسرد نشد» چگونه کتابی است؟
کتاب «حکایت آنکه دلسرد نشد» 25 فصل دارد.
داستان اصلی کتاب در مورد مردی است که ناگهان درمییابد از زندگیاش لذت نمیبرد و میخواهد ثروتمند و موفق شود. او به صورت اتفاقی با یک عارف فیلسوف آشنا میشود و از او میخواهد رموز موفقیت و فرزانگی را به او بیاموزد.
آقای فیشر در بطن داستانی جذاب، اصول رسیدن به ثروت و موفقیت از طریق ذهن و افکار را به سادگی آموزش میدهد و این مفاهیم در غالب پیوند خوردن داستان زندگی افراد مختلفی با پیرمرد میلیونر داستان بیان میشود.
سرفصلهای کتاب «حکایت آنکه دلسرد نشد» چیست؟
در فصل اول، مرد جوان از خود احساس بیگانگی میکند. در فصول بعدی، او یاد میگیرد که چگونه بالهای ذهنی خود را باز کند و در فصل چهارم، اولین شکست بزرگ را میخورد تا یاد بگیرد چطور از شکست خوردن، درس بگیرد.
در فصلهای بعدی، مرد جوان، تمرکز را فرامیگیرد، نیروی ایمان را کشف میکند، به راز معنای زندگی پی میبرد و سپس باید دشوارترین تصمیم زندگیاش را بگیرد.
در بخشهای میانی و انتهایی کتاب، او میان نور و ظلمت یکی را انتخاب میکند و با عزمی راسخ، به دنبال نور میرود. سپس بعد از کشف نیروی هدفمند بودن، هنر مذاکره کردن را کشف میکند و به اصالت عشق میرسد.
می توانید کتاب های دستچین شده در زمینه ی موفقیت و روانشناسی را از فروشگاه کتاب سایت بیشتر از یک تهیه کنید، برای مشاهده ی لیست کتاب ها کافی است روی لینک زیر کلیک کنید:
پشت جلد کتاب «حکایت آنکه دلسرد نشد» چی نوشته شده؟
در توضیحات پشت جلد کتاب، معرفی اجمالی خوبی از آن درج شده است:
«مارک فیشر این بار آموزههای خارقالعاده خود برای رسیدن به اهداف عالی را در قالب رمانی بسیار زیبا بیان میکند. رمان حکایت جوانی است در نیویورک که چند سالی برای موسسهای تبلیغاتی کار میکند و ناگهان درمییابد که نه از زندگی لذت میبرد و نه میتواند از استعداد شگرفش آنچنانکه خود میخواهد بهره گیرد. با پیرمرد میلیونری که معروف به میلیونر یکدقیقهای است آشنا میشود… هر کس در شرایط زندگی، با خواندن رمان مارک فیشر یک گام بهسوی تعالی در عشق، محبت و ثروت بر خواهد داشت.»
چه کسانی باید کتاب «حکایت آنکه دلسرد نشد» را بخوانند؟
شما هم باید این کتاب را بخوانید؛ اگر:
آدم «زود دلسرد شویی!» هستید
اهل مبارزه نیستید
فکر میکنید از زندگی لذت نمیبرید
فکر میکنید همهچیز برایتان تکراری شده
به دنبال انگیزه هستید…
قسمتی از متن کتاب:
بیشتر آدمها در نوعی بیخبری همیشگی زندگی میکنند. آنها همیشه امیدوارند که چیزی اتفاق بیفتد و زندگیشان را دگرگون کند.
حادثهای، برخوردهای اتفاقی، بلیت برنده بختآزمایی، تغییر سیاست و حکومت. آنها هرگز نمیدانند که همهچیز از خودشان آغاز میشود….
معرفی کتاب هفته های قبل به صورت زیر است
معرفی کتاب «کِی؟» (بهترین راه حل ها برای یک زمان سنجی عالی)
معرفی کتاب اثر مرکب از دارن هاردی