در این فیلم آموزشی میخواهیم یاد بگیریم که چه شغلی واقعاً ما را خوشبخت می کند، یاد می گیریم که چه کاری مناسب مان هست؟ و چه کاری مناسب ما نیست؟
بهترین شغل واقعاً چیست؟ چه شغلی ما را خوشبخت می کند؟ +دانلود فیلم
در این فیلم محمد پیام بهرام پور نکته ای فراموش شده را مطرح می کند که بسیاری از آن غافل هستند و آن این است که بهترین شغل برای شما واقعاً چیست؟ اگر از آن لذت بردید لطفاْ این فیلم را با کسانی که دوستشان دارید به اشتراک بگذارید.
توضیحات محمدپیام بهرام پور در مورد فیلم «بهترین شغل واقعاً چیست؟»
زمانی که توی جلسات مشاوره و مصاحبه دوره مدرسه استادی هستم همیشه باید این مورد رو توضیح بدم که شغل خوب چه شغلی هست و چه ویژگی هایی دارد؟ (در کتاب قله هم میتوانید نتایج جتحقیقات تازه در مورد متخصص شدن در هر کاری را ببینید و بخوانید)
همیشه توضیحاتی برای عزیزانی که این سوال رو می پرسیدند می دادم اما لازم دیدم که توی یک فیلم آموزشی این مورد رو برای همه شما عزیزان توضیح بدم.
چندی پیش کتاب «معادله خوشبختی» رو از آقای علی اکبر قزوینی (مدرس خوب حیطه موفقیت و کسب و کار) هدیه گرفتم و توی این کتاب به صورت خیلی خوبی این مورد توضیح داده شده که من به صورت نمودار می خوام برای شما شرح بدم.
بهترین شغل در ایران با سرمایه کم
پردرآمدترین شغل آزاد
نمودار چالش- مهارت از پروفسور «چیکسنت میهالی» و توضیحات محمدپیام بهرام پور در مورد آن
میهالی چیک سنت میهالی (Mihaly Csikszentmihalyi) روانشناس نامدار آمریکایی-مجاری تبار است.
آقای میهالی، نموداری طراحی کرد که میتوانیم هر شغل را بهوسیله آن بررسی کنیم. محور عمودی این نمودار نشاندهنده میزان چالش کار و محور افقی نشاندهنده مهارتهای ما برای انجام آن کار است.
در این نمودار به صورت کامل در خصوص بهترین شغل صحبت شده و بهمون یک تصویر کلی میده که:
چه شغل هایی در قسمت بی علاقگی، نگرانی، خستگی، ریلکس، کنترل، اضطراب، درگیر و غوطه وری قرار می گیرند…
جایی که مهارت زیاد و چالش زیاد بخواد بهش میگیم منطقه غوطه وری! توی این حالت عملاً بهمون خوش می گذره 🙂
هیچ شغلی نمی تونه همیشه توی منطقه غوطه وری بمونه حتی شغل سخنرانی و آموزش به دیگران!
به طور مثال اگر سخنرانی مهمی در پیش دارید اما مهارت تون توی این زمینه کم هست و چالشش زیاد، باعث میشه مضطرب بشید.
بهترین کار این است، شغلی برای خودتون در نظر بگیرید که توش غوطه ور بشید!
توی یکی از صفحات کتاب «معادله خوشبختی» در مورد، شغل و ویژگیهای اون توضیح داده که من یک خرده اون رو تغییرش دادم و یک سری جابهجایی دارم انجام میدهم و البته موضوعش رو کلاً عوض کردم و میخواهم با شما عزیزان به اشتراک بزارم و امیدوارم که براتون جالب باشه و بدونید که چهکار مناسب شما است و چهکار مناسب شما نیست.
بیایم با هم به این نمودار یک نگاهی بندازیم، اگر دقیق بشویم روی این نمودار شما اینجا نموداری رو میبینید که محور بالا میزان چالش است، یعنی هر چه قدر نمودار میرود به سمت بالا چالش بیشتر رو ما تجربه خواهیم کرد و از اینطرف هرچقدر به سمت راست بریم مهارت بیشتری رو تجربه میکنیم یعنی:
وقتی به بالا و راست میرویم چالش زیاد، مهارت زیاد.
بالا چپ میرویم، مهارت کم و چالش زیاد و از اون طرف هم سمت چپ و راست بالا و پایین هی کم شدن مهارتها و چالش رو داریم.
این یک تصویری کلی به ما میدهد در مورد هر کار، شغل و هر چیزی که انجامش میدهیم اما بریم سراغ اینکه هر کدوم از اینها چه موقعیتها رو می تونه بسازه.
یک سری کارها هستند که مهارت کمی رو لازم دارند ولی چالششون هم کم هستش بنابراین یک چنین شکلی رو میسازند برامون، اینها کارهایی هستند که مهارت کم و چالش کم رو دارند و عملاً باعث بیعلاقگی میشوند. بیعلاقه میشویم به اون ها چون هم مهارت کمی دارند هم چالش کمی دارند، ما رو درگیر نمی کنه اتفاق خاصی توش رخ نمیدهد.
اما یک سری کارها هستند که یک خرده چالش بیشتری دارند ولی بازم مهارت کمی می خواد، این کارها، کارهایی هستند که برامون نگرانی ایجاد میکنند.
چرا؟
به خاطر اینکه مهارت کم داریم، اما چالش یک خورده زیاد هستش و این برامون دردسر میشود.
آیا می تونم، آیا از پسش برمیایم، مثلاً مهارتهای مدیریت جلسه رو بلد نیستیم و من رو میفرستند توی جلسه و درنتیجه من دچار نگرانی میشوم.
یک حالت دیگه ای هست که این حالت خیلی بده که این چالش خیلی زیادی داره و از اون طرف من اصلاً مهارت ندارم و یا مهارت ام بهاندازه کافی نیست.
و این قسمت میشود اضطراب !
مهارتمون بد نیست، بههرحال می تونیم کارمون رو راه بندازیم کارمون به یک جایی می رسه. ولی چالش بسیار بسیار کم هستش این قسمت این محدود رو پیش رو داریم.
این چه چیزی نام می گیره اینجایی که مهارت در حد متوسط هستش و چالشمون هم خیلی زیاد نیستش و ما رو درگیر نمی کنه. اینجا خسته میشویم، چون مهارت داریم اما چالش خیلی کم هستش، خستگی و بیحوصلگی داره این قسمت.
قسمت دیگه ای وجود داره که شما مهارت زیادی دارید، اما چالش تون خیلی کم هستش یعنی یک پله از مرحله خستگی بیشتر هست. اما مهارت خیلی زیاد دارین، اینجا میشود که شما کاملاً ریلکس هستید راحت هستید ریلکس!بسیار عالی خیلی راحت و بدون مسئله.
قسمت دیگری وجود داره که شما مهارت متوسط دارین و چالش زیاد دارین. اینجا درگیر میشوید، یعنی مهارتتون خیلی زیاد نیست، اما چالش تون خیلی زیاد هست و درگیر کار میشوید برانگیخته میشوید و یک مقدار باهاش در تعامل خواهید بود.
اگر دقت کنید دو قسمت باقی مونده، یک قسمت جایی هستش که شما مهارت زیادی دارین و چالش تون متوسط هست، جایی که مهارت زیاده و چالش متوسط هست یعنی خیلی بالا نیست، اینجا تحت کنترل شما هستش و یک نقطه هست که مهارت خیلی زیاد داریم و مهارت خیلی زیادی میخواهد درعینحال چالش بسیار بالایی داره.
اینجا یک منطقه بسیار بسیار مهم ما داریم که من اسم این منطقه رو میزارم منطقه غوطهوری، فلو میشویم اصطلاحاً به انگلیسی یا غوطهور میشویم. جاری میشویم، مهارتمون زیاده، چالشمون هم زیاده و عملاً کیف میکنیم وقتی داریم اینجا کار میکنیم. عملاً متوجه گذشت زمان نمیشویم و اینقدر برامون لذتبخش هست که حد نداره! احتمالاً با این نمودار شما تونسته باشید یک تصویر کلی از هر کاری که انجام میدهید داشته باشید.
مثلاً فرض کنید شما میخواهید یک مدرس بخواهید باشید، یک مدرس یا یک سخنران که توی یک حیطه داره سخنرانی می کنه مثلاً می خواد توی حیطه موفقیت سخنرانی می کنه.
اگر میخواهید یک سخنرانی مهم داشته باشید یعنی یک چالش بسیار بزرگ هستش دیگه! یعنی شما می خواین توی فضای بزرگ سخنرانی بکنید اما اگر مهارت تون کم باشه مضطرب میشوید اما اگر شما مهارتها رو خوب یاد بگیرید و یک سخنرانی خوب داشته باشید غوطهور میشوید اصلاً متوجه گذر زمان نمیشوید و اصلاً کیف میکنید که اون کار رو انجام میدهید.
حالا یک کار روزانه و خستهکننده که مهارت خاصی رو نمی خواد فرض کنید هر روز باید یک دکمهای رو بزنید یا یکچیزی رو بستهبندی بکنید. همین و هیچ چالشی نداره برای شما و خیلی ساده و مشخص و هیچ مهارتی هم نمی خواد بیعلاقه میشوید بعد از یک مدت فقط یک کار روتین خستهکننده رو انجام خواهید داد که به تون یک حس خوب رو نخواهد داد.
یا یک کار باشه که یکم مهارت می خواد اما چالش نداشته باشد، اما باید یک تصویر درست بهتون بدم که اون هم این هستش که هیچ شغلی نمی تونه توی این منطقه بمونه.
حتی یک شغل خیلی باحال، با هیجان پر چالش و پر مهارت مثل سخنرانی و تدریس کردن و آموزش دادن و یک سری کارهای دیگه باز هم یک کارهایی رو داره که چالش کمی داره. برگزاری سمینار برای من خیلی چالش داره، هیجان انگیزه، لذتبخش و مهارتهای زیادی رو هم می خواد اما تدارک دیدن اسلایدهای اون سمینار شاید توی مرحله ریلکس باشه یعنی چالش نداره چون مهارت خیلی زیادی دارم.
حالا کسی هست که این کار چون توش مهارت نداره و چالش هم نداره، بیعلاقه هستش به ساخت اسلاید و هیچوقت هم نمی تونه خیلی اسلایدهای خوبی رو هم بسازه. برای ارائه خودش، یا ضبط ویدئو برای من کار سادهای هست بارها جلوی دوربین بودم توی تلویزیون بدم، فضای مختلفی رو تجربه کردم.
پس برای من چالش متوسطی داره، پس تحت کنترل هستش با اینکه شغل من بیشتر زمانهایش اختصاص داره به این قسمت ولی جاهای دیگه هم فعالیت میکنم. حتی بعضی موقع ها کارهایی که بیعلاقه هم هستم انجام میدهم نه چالش داره نه مهارت می خواد.
ناچارم، مثلاً جلسه گذاشتن با قسمت حراست یک سالن که باهاشون صحبت بکنیم و اون ها به ما دیکته میکنند که ما چهکارهایی رو باید انجام بدهیم توی سمینار چهکارهایی رو نباید انجام بدهیم.
مهارتی از من نمیخواهد فقط میخواهد که بگوییم چشم هیچ چالشی هم برای من داره پس ممکن هست واسه من خستهکننده هم باشه.
بنابراین توی کل زندگی ما اینها رو داریم ولی اگر شغلی دارید که غوطهور نمیشوید بهاحتمالزیاد شما توی اون شغل موفق نخواهید شد یا بهشدت دچار ناراحتی و تجربه شادمانی رو نخواهید داشت.
یکی از لحظاتی که حال آدم رو خوب می کنه این زمانها هستش که غوطهور میشویم که اصلاً متوجه گذر زمان نمیشویم، خسته نمیشویم و با اشتیاق میروید سراغش نه با بیعلاقگی، خستگی یا نگرانی؛ بنابراین یک تصویر خیلی خیلی خوب رو به ما بده که شغل ما توی کدوم حیطه است و ما داریم کجا کار میکنیم و کجا می تونیم باشیم.
نکته جالبی در مورد چالش هست، عزیزانی هستند که چالش رو خیلی دوست دارن و عزیزانی هستند که چالش بازدهیشون رو میاره پایین پس بنابراین دقت کنید شغلی که انتخاب میکنید چه چالشی برای شما داره آخه من میبینم که خیلیها دنبال هیجان و کارهای پرنشاط و اینها هستند ولی یک شغلی رو انتخاب میکنند که چالشش خیلی پایین هستش و این آدم نمی تونه حس خوبی داشته باشه یا میبینیم خیلیها بسیار محافظ کار رو یا دور از چالش هستند و میخواهند ریسک رو کم بکنند و یک کارهای اینطوری دارند.
خب حالشون بد میشود، پس این چالش بهاندازه خودتون هستش بسته به نیاز شما هستش و از تون خواهش میکنم دقت کنید.
هیچ شغلی خوب یا بد نیست، اما یک سری شغل برای یک عده شغلهای مزخرفی بهاصطلاح بهحساب میان و یک سری شغلها برای یک عده شغلهای رؤیایی بهحساب میآید. چرا؟ چون اون آدم فرق می کنه
حتماً شغلی رو در نظر بگیرید که بتونید توش غوطهور بشوید، بهونه هایی مثل اینکه بههرحال درسش رو خوندم، باید برم و اینها نمی تونه بهونه ی خوبی باشه.
من با عزیزی صحبت میکردم که حدود بیشت و هشت یا نه سال داشت رشتهای رو انتخاب کرده بود و توی اون حیطه کار میکرد که نه بهش علاقه داشت و نه آنچنان مهارت داشت.
گفت خب دیگه درسش رو خوندم باید برم، گفتم یعنی شما سی، چهل، پنجاه سال این روند را ادامه بدی چون فقط درسش رو خوندی؟ پس یادتون باشه، علاقه تون رو خیلی جدی بگیرید، چون علاقه نداشته باشید مهارت ندارید و نمی تونید غوطهور بشوید توی اون کار و لذتی از زندگی نمیبرید.
من همیشه این سؤال رو خیلی میپرسم، میگویم اگر کامل پول داشتید چی کار میکردید، میگفتم اگر صد میلیون پول توی حساب تون بود هیچ مالیاتی، خمس و زکاتی هم ازش کم نمیشد چی کار میکردید.چه تصمیمی میگرفتید، چه شغلی رو انتخاب میکردید، یا اگر قرار نبود که به هیچکسی جواب پس بدهید یا اگر مطمئن بودید که میرسیدید چی کار میکردید به چه چیزی علاقه مند میشدید.
توی چه چیزی غوطهور میشدید؟ پس این خیلی می تونه بهتون کمک بکنه من از تون یک خواهش دارم، به این فکر بکنید که اگر به همین روندی که الآن دارید ادامه بدهید ده سال بعد کجا هستید؟ و الآن میخواهید ده سال بعد کجا باشید؟
ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید.
امیدوارم مطالبی که توی این ویدئو باهاتون به اشتراک گذاشتم براتون جالب و کاربردی و مفید بوده باشه و اگر می تونید خوشحال میشوم که این ویدئو رو با دیگران به اشتراک بزارید تا دنیای بهتری رو تجربه بکنیم.
پیروز و موفق و بیشتر از یک نفر باشید.
در مورد دوره رویایی مدرسه استادی 6 بیشتر بدانید:
با توجه به استقبال شما عزیزان، در صورتیکه تمایل به شرکت در دوره مدرسه استادی 6 دارید،
فرم زیر را پر کنید تا در اولویت تماس از سوی کارشناسان این دوره قرار بگیرید:
فرم درخواست ها