رمز موفقیت در کار
رمز موفقیت در کار موضوع این مقاله می باشد.
ببخشید رمز موفقیت در کار چیه؟ شما چطوری اینقدر موفق هستید؟
این سوالی بود که توی سمینار پیکربندی سخنرانی در دانشگاه امیر کبیر یکی از شرکت کنندگان از من پرسید و چند اتفاق در این چند هفته رخ داد که فرصت را مناسب دیدم به این سوال به صورت مفصل پاسخ بدهم.
هرچند شاید پاسخ به این سوال در رابطه با موضوع اصلی سایت یعنی اصول سخنوری و فن بیان نباشد و بیشتر شبیه به سخنرانی روانشناسی موفقیت باشد اما احساس میکنم که پاسخ به این سوال بسیار ضروری باشد.
اگر بخواهم پاسخ این دوست را بدهم اول این که من خودم را در کسب و کار خیلی موفق نمیدانم و فقط احساس میکنم که تا حدی از میانگین جامعه در کسب و کار بهتر عمل کردم و از همین رو شاید فرد شایستهای برای پاسخ به این سوال نباشم.
اما از آنجایی که با افراد موفق زیادی در ارتباط بودم، شاید بتوانم مجموع این تجربیات را برای شما در این نوشته جمع آوری کنم.
رمز موفقیت در کار چیست؟
در پاسخ به این سوال که رمز موفقیت در کار اولین نکته این است که من اصلاً هیچ اعتقادی به داشتن رمز در این دنیا نیستم. (نگاه کنید که به کتاب تنها راز موفقیت)
بعید میدانم موضوعاتی همچون موفقیت رمزی داشته باشند و بیشتر از این که رمز محور باشند، یک مقوله عملکردی به شمار میروند.
اگه حوصله ندارید! فقط همین جمله رو بخونید! و بقیه مقاله رو رها کنید.
دوستی که یک وبسایت آموزشی مثل وبسایت من داشت از من پرسید که چرا وبسایتش موفق نیست و وقتی از او پرسیدم که چرا سه ماه است که در وبسایتش هیچ مطلبی وارد نکرده؟
گفت راستش حوصله ندارم!
داشتم شرایطم را با او مقایسه میکردم! که سعی می کنم تا جایی که امکان دارد به جای داشتن بهانهها به انجام کار تحت هر شرایط فکر کنم.
مثلاً امروز متوجه شدم که یکی از شرکت کنندگان عزیز دوره مدرسه استادی آقای مقیم اسلام (که البته معلم فیزیک سال اول دبیرستان من هم بود) دچار خونریزی پس از عمل لوزه شدهاند و من بر حسب وظیفه به ملاقات ایشان رفتم و از ساعت 11 صبح تا الان که ساعت 12 شب شنبه 6 شهریور است در بیمارستان هستم و شب هم در خدمت ایشان خواهم بود.
دوره غیر حضوری سخنرانی و فن بیان را از دست ندهید
اما در همین حال در حال نوشتن این مقاله، درست کردن اسلایدهای دوره مدرسه استادی 2 و … هستم.
سوال اینجاست که آیا شرایط زیر رو نداشتم؟
- خسته نبودم؟
- سردرد نداشتم
- کلافه نبودم
- نگران نبودم؟
- وقت کم نداشتم
- شرایط محیطی بد نبود؟
- خوابم نمیاومد؟
- گشنه نبودم؟
چرا! باور کنید پاسخ همه مثبت بود!
در صورتی که هیچ عذری موجهتر از این وجود نداشت و همه میپذیرفتند که من در شرایط سختی بودم و امکان انجام کارم را نداشتم.
عاشق این جمله هستم که میگوید:
اگر کاری را بخواهید انجام دهید راهش را پیدا میکنید و اگر نخواهید انجام دهید، بهانهاش را…
داخل پرانتز از شما میخواهم که برای سلامتی آقای مقیم اسلام دعا کنید.
کل صحبت من در این نوشته این است که اگر حاضر نیستید سختی بکشید و کارهایی را انجام بدهید که بقیه حاضر به انجام آن نیستند، چطور ممکن است که بخواهید نتیجهای خاص بگیرید؟
سختیهایی مثل
- هدف گذاری در زندگی
- اولویت بندی فعالیتها
- مدیریت زمان و انرژی
- حذف کردن عوامل غیر مهم از زندگی
- داشتن ارتباطات فقط با افراد مثبت
- مطالعه مفید
- عمل کردن به مطالعات
- و….
کمتر افرادی هستند که حاضرند سختی های موفقیت را بپذیرند اما یک چیز را مطمئن هستم و آن این است که
موفق شدن سختتر از معمولی و ضعیف بودن نیست
از شما میخواهم که همین الان به این موضوع فکر کنید که حاضرید برای موفق شدن چه کارهایی انجام بدهید؟ و ممنون میشوم که در بخش نظرات هم بنویسید….