جلسه ی اول-رفع خجولی و کم حرفی

رفع خجولی و کم حرفی

خجولی و کم حرفی همواره یکی از دغدغه‌های بسیار بزرگ برای بسیاری از افراد است. ما در این فایل آموزشی یاد می‌گیریم که با چه تکنیک‌هایی خجولی خود را بهبود ببخشیم:

 

 

فیلم بالا را دوست داشتید؟

مطالب بیشتری در مورد رفع خجالت و کم حرفی می‌خواهید؟ روی تصویر زیر کلیک کنید:

یک پیشنهاد خوب؛ دوره غیر حضوری

کنترل کم رویی کم حرفی و خجالت کشیدن

آیا شما هم خجالتی، کم رو یا کم حرف هستید؟ مطمئنم که نسبت به این شرایط اصلاً حس خوبی ندارید!

می‌خواهم دیگر خجالتی و کم حرف نباشم

داشتن تخصص، مهارت و دانش کافی برای موفقیت کافی نیست و همه ما می‌دانیم که حتی اگر ایده‌ها، تولیدات و توانمندی‌های فوق‌العاده‌ای داشته باشیم اما بلد نباشیم آن را با بیان خود به دیگران ارائه کنیم، نتیجه‌ای نخواهیم گرفت.

 

متن فیلم رفع خجولی و کم حرفی:

بنام خدا

سلام

به درس اول از دوره‌ی رایگان آموزش سخنرانی و فن بیان خیلی خیلی خوش آمدید.

من محمدپیام بهرام پور هستم مربی و مدرس مهارت‌های ارتباطی، سخنرانی و فن بیان و مدیر باشگاه سخنرانی و فن بیان برج میلاد.

من دو کتاب دارم به اسم جعبه ابزار سخنرانی که خانم داین ویندینگلند یکی برجسته‌ترین مربیان سخنرانی از امریکا مقدمه‌ی آن را نوشتند و کتاب دیگرم کتاب انسان 2020 است که در این کتاب مهارت‌های ضروری برای یک انسان موفق در سال2020 را مطرح کردیم و در مورد آن صحبت کردیم که اگر اطلاعات بیشتری در مورد این کتاب خواستید و یا تمایل داشتید قسمتی از آن را به رایگان تهیه کنید می‌توانید به لینک‌ها و آدرس‌هایی که پایین همین ویدئو برای شما عزیزان قرار دادیم مراجعه بکنید.

ما در این دوره قرار هست که راجع به سه حیطه کلی صحبت کنیم یعنی این دوره سه هفته است:

هفته اول در رابطه با مهارت‌های فن بیان و خوب صحبت کردن است، اینکه چطور صدای بهتری داشته باشیم، چطور اِ نگوییم در صحبتمان و از همه مهم‌تر چطور خجول نباشیم.

هفته دوم مربوط می‌شود به مهارت‌های سخنرانی، راجع به سه حیطه مهم صحبت خواهیم کرد:

کنترل ترس از سخنرانی

نوشتن متن سخنرانی

و آخرین مورد تمرین‌های کاربردی برای سخنرانی است

و هفته سوم به این موضوع می‌پردازیم که چه مهارت‌های ارتباطی وجود دارد، چطور با افرادی که نزدیکان ما هستند مثل همکاران درجه‌ی یک ما، یعنی کسانی که خیلی با آنها ارتباط داریم، اعضای خانواده و دوستان صمیمی‌مان،‌ چطور با آنها ارتباط برقرار کنیم و بعد در رابطه با مهارت‌های ارتباط با مشتری مطالبی را ارائه خواهیم کرد.

اجازه بدهید قبل از اینکه وارد درس جلسه اول بشویم من داستان اولین سخنرانی خودم را با شما به اشتراک بگذارم.

زمانی که دوران دبیرستان را می‌گذراندم فردی بودم که ارتباطات خیلی خوبی داشتم، بسیار شیطون بودم، با همه خوب صحبت می‌کردم و خلاصه بیان خوبی داشتم و البته خیلی خیلی شیطون بودم.

مدیر مدرسه‌ی ما آمد از این زیاد صحبت کردن من استفاده‌ی بهینه بکند و به من گفت که بیا این کاغذ را بگیر، از روی آن بخوان و خودت را آماده کن که من یک‌بار سر صف من می‌گویم تو بیا این کاغذ را رو بخوان.

خُب من گفتم باشد، کاری ندارد، یک‌بار هم کاغذ را نگاه کردم و گفتم خُب اینکه هیچی نیست، خیلی راحت منی که دوم دبیرستان بودم آماده بودم که صبحت را انجام بدهم.

خُب همه نشسته بودیم تا اینکه مدیر گفتش آقای بهرام پور یک مطلبی را می‌خواهند خدمت شما عرض کنند.

به محض اینکه این جمله گفته شد یک مرتبه دیدم همه چیز عوض شد انگار مثل فیلم‌ها صحنه آهسته شد، صدای قلبم را کامل می‌شنیدم که توی زمینه‌ی افکارم داشت پخش می‌شد، عرق کرده بودم، دهانم خشک شده بود و حس خیلی خیلی بدی داشتم، اصلا اطرافم را درست نمی‌دیدم و همه چیز محو بود.

یک صدای محوی توی محیط می‌شنیدم که برو برو ولی اصلا متوجه نمی‌شدم که باید چی کار بکنم تا اینکه یکی از دوستانم یک دونه محکم زد پشت سرم و من یک لحظه به خودم آمدم و دیدم که دارند هولم می‌دهند که بلند شوم، تازه بلند شدم تا بروم به سمت آنجایی که باید صحبت کنم.

خُب من کاغذ را گرفتم دستم و تا آمدم آن کاغذ را بخوانم،‌ یک دفعه دیدم نمی‌توانم بخوانم، انگار که مغزم قفل شده و خیلی راحت می‌توانستم صحبتم را انجام بدهم توی تمرین ولی نمی‌دانم چرا موقع سخنرانی نمی‌توانستم درست این کار را انجام بدهم و حتی نمی‌توانستم بخوانم انگار سواد خواندن و نوشتن هم نداشتم.

خلاصه بعد از اینکه یک خورده اینجا ماندم و زمانی که کاغذ را گذاشتم کنار و به چهره‌ها نگاه کردم همه دوستان من بودند ولی خیلی متفاوت شده بودند انگار منتظر بودند تا به من بخندند.

حس وحشتناک بدی داشتم و آخر یک سر چیزی خواندم که همه داشتند به من می‌خندیدند و یادم نمی‌آید که راجع به چی صحبت کردم اصلا، فقط بعدا به من گفتند که هیچ چیزی را درست نخواندی.

لحظه‌ای که من نشستم دیدم یکی از دوستان دیگر من خیلی راحت میکروفن را گرفت و صحبت کرد و این برای من خیلی عجیب بود و گفتم چرا اون می‌تواند ولی من مهارت به این مهمی را نمی‌توانم انجام بدهم؟

به این فکر کردم که باید بروم و مهارت‌ها را یاد بگیریم و با تمرین و تمرین و تمرین سعی کردم که تا می‌توانم مهارت‌های سخنرانی خودم را ارتقاء بدهم.

خُب نه تنها نقطه ضعف اون موقع من الان دیگه نقطه ضعف من نیست بلکه تبدیل شده به نقطه قوت من.

از آنجایی که دوست ندارم هیچ کسی آن حس خیلی بد در رابطه با سخنرانی و ارتباطات را داشته باشد تصمیم گرفتم این مهارت‌ها را به دیگران آموزش بدهم و الان در حدود پنج سالی است که مشغول آموزش این مهارت‌ها هستم و نتایج فوق‌العاده‌ زیبایی را از همراهانمان دریافت کردیم و مطمئنم شما هم اگر بخواهید می‌توانید فوق‌العاده مهارت‌هایتان را رشد بدهید و بهتر صحبت و سخنرانی انجام بدهید.

اما یک نکته‌ای می‌خواهم بگوییم این دوره به هیچ دردی نمی‌خورد اگر تمرین‌هایش را انجام ندهیم یعنی اگر فقط این دوره را مثلا درس‌هایش را همین‌طور پشت سر هم دانلود کنیم و یک موقع ای اگر حال داشتیم ببینم و بعضی موقع‌ها بزنیم جلو بینیم جلوتر چه خبره هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

این دوره به خاطر اینکه یک مهارت را آموزش می‌دهد باید تمریناتش را انجام دهیم و اگر تمریناتش انجام نشود هیچ نتیجه‌ای نخواهد داد.

اما برویم سراغ درس امروز، اصلا امروز می‌خواهیم راجع به چی صحبت کنیم، راجع به خجولی، خیلی زیاد این را دیدم که بسیاری از مردم در همه جای کشورمان،‌ من از آذربایجان تا سیستان و بلوچستان سخنرانی داشتم و اتفاقی که دیدم بسیار متداول است اینکه قشر خیلی زیادی از مردم عزیز کشورمان در هرجایی در هر شهر و شهرستانی، تهران یا هر جای دیگری در خجولی مشکل دارند یعنی خیلی اوقات پیش می‌آید ما به خاطر اینکه ما خجالت می‌کشیم نمی‌توانیم حقمان را بگیریم، نمی‌توانیم توانمندی‌مان را بروز بدهیم.

افراد خیلی زیادی را می‌شناسم که به خاطر اینکه نمی‌توانستند توانمندی‌هایشان را خوب بروز بدهند بقیه می‌گفتند که نه بابا اینکه کار نمی‌کند یا فلانی از این شایسته‌تر است، پس این اتفاق خیلی اتفاق بدی است و ما نباید به هیچ عنوان خجول باشیم.

در این درس می‌خواهم یک سری تکنیک‌های کاربردی را به شما بگویم که چطور خجولی را مدیریت کنیم البته نکته بسیار مهم این است که بدانیم بحث خجولی با بحث درون‌گرایی متفاوت است، درون‌گرایی یک موضوع است که کاملا علمی است مانند چپ دست بودند، اصلا اتفاق بدی نیست.

کسی که چپ‌دست اتفاق بدی است باید راست‌دست بشود؟

نه یک چیز کاملا ذاتی و طبیعی است و کسی که درون‌گرا است دوست دارد بیشتر تنها باشد تا اینکه بیشتر در جمع باشد اما در جائیکه لازم است می‌تواند توانمندی‌هایش را بروز دهد بنابراین حتما توصیه می‌کنم در تست درون‌گرایی وب‌سایت ما هم شرکت کنید، لینکش پایین همین ویدئو است و حتما ببینید که درون‌گرا هستید یا برونگرا و خجولی لزوما ربطی به درون‌گرایی و برونگرایی ندارد اما متأسفانه اکثر افراد خجول درون‌گرا هستند.

خُب سه تکنیک را می‌خواهم خدمت شما عرض بکنم و یک راهکار خیلی خیلی کلیدی:

تکنیک اول شروع‌های کوچک است ما معمولا خجالت می‌کشیم حرفمان را بزنیم یک درخواستی بکنیم به مدیرمان می‌خواهیم بگوییم که افزایش حقوق بدهد و یا به یک نفر می‌خواهیم بگوییم نه نمی‌شود، نمی‌توانم کارت را بپذیرم.

خُب ما باید چی کار بکنیم:مثلا:

از چیزهای کوچک شروع کنیم.

فقط بگوییم که الان می‌خواهم بروم آدرس را– با اینکه می‌دانم- ولی از یک نفر بپرسم.

یا اینکه صبح بروم مثلا توی یک مغازه‌ای و بگویم ببخشید شما مثلا فلان وسیله را دارید و مطمئن باشم هم که ندارد صرف حرف زدن است، خجالت نکشم از کارهای کوچک شروع کنم.

از همکارم یک درخواست کوچک داشته باشم هرچند درخواست واقعا ضروری نباشد اما فقط یک درخواستی داشته باشم.

مورد بعدی الگو برداری است، ببینم افراد موفق در رابطه با خجولی چطور برخورد می‌کنند، چطور ارتباط می‌گیرند اگر بدانم آنها چی کار می‌کنند من هم احتمالا می‌توانم از آنها یک ایده‌هایی بگیرم از نوع راه رفتنشان، سلام کردنشان، ارتباط داشتنشان قطعا می‌توانم ایده‌هایی بگیرم و این می‌تواند خیلی کمک کند.

مورد بعدی تمرین ذهنی است، چشمام را می‌بندم و آرام با خودم فکر می‌کنم خُب من اگر توی این شرایط قرار بگیرم چی می‌گویم، اگر یک نفر این را به من گفت چی می‌گویم و یا فرض می‌کنم رفتم پیش رئیسم و دارم بهش می‌گویم که من افزایش حقوق می‌خواهم، یا فلانی از من این درخواست را کرده و من در کمال احترام و کمال قدرت می‌گویم نه نمی‌توانم دیگر خجالت نمی‌کشم.

پس تمرین ذهنی هم راهکار بعدی است، هر شرایطی که پیش می‌آید و قرار است پیش بیاید و یا حتی درگذشته پیش‌آمده فکر کنم ببینم که چطور می‌توانم این کار را انجام بدهم.

 

مورد بعدی همان‌طور که عرض کردم یک راهکار کلیدی است:

اینکه بعد از واقعه باید چی کارکنیم؟

یعنی مثلا یک موقع یکی یک حرفی زد و ما اون لحظه به خاطر خجولی جوابی نداشتیم بدهیم،‌ بسیار مهم است که بعدا راجع به این موضوع فکر کنیم، یعنی بگویم خُب من باید چه جوابی بهش می‌دادم؟

و بعد از مثلا ده بیست مرتبه قطعا مغز ما خودش راه می‌افتد و می‌تواند در لحظه جواب بدهد.

پس این چهار تمرین می‌تواند به ما کمک کند که خجولی‌مان مدیریت بشود و بازهم حتما توصیه می‌کنم به شما تست درون‌گرایی یا برونگرایی را انجام بدهید این تست کاملا رایگان است و می‌توانید در پایین همین ویدئو آن را انتخاب بکنید، شرکت بکنید و نتیجه را برای خودتان مشخص بکنید و البته بیشتر با دنیای درون‌گرایی یا برونگرایی آشنا بشوید.

از شما خیلی متشکرم و منتظر درس بعدی در فردا باشید.

 

اسکرول به بالا