چگونه برندسازی کنیم؟ آموزش برندسازی با “9 مثال”

ببینید، هر کسی امروز می‌تواند با اجاره یک مغازه کوچک یا اصلا ساخت یک سایت وردپرسی ساده، اقدام به راه اندازی کسب و کار کند. اما چیزی که هر کسی از پس انجام دادنش بر نمی‌آید، برندسازی است! همانطور که سایت crazyegg هم می‌نویسد، برندسازی  امروز قوی‌ترین ابزار بازاریابی در جهان به حساب می‌آید! به زبان دیگر، موفقیت یا شکست شما در برندسازی ممکن است موفقیت یا شکست در کسب و کارتان را تعیین کند!

 

با توجه به اهمیتی که این مبحث دارد، در این مقاله می‌خواهم به طور جامع اما به زبانی ساده به شما توضیح بدهم که چگونه برندسازی کنیم؟ از چه چیزی کمک بگیریم و چه فعالیت‌هایی را انجام بدهیم. در این مقاله با مثال‌های مختلف و جذاب که یادگیری برندسازی را برای‌تان آسان می‌کند، همراه من باشید.

 

منظور از برندسازی چیست؟

تصویر: هر تلاشی که برای بیشتر شناخته شده برند و همینطور افزایش اعتبار آن در ذهن مخاطبان کنیم، برندسازی است.

 

می‌دانم هنوز خیلی از مخاطبان این مقاله، به خوبی نمی‌دانند که معنی کلمه برند یا اصلا برندسازی چیست؟ پس ابتدا اجازه بدهید به طور خلاصه این مفهوم را به شما توضیح بدهم.

 

به زبان ساده و همانطور که جف بیزوس می‌گوید؛ برند، چیزی است که مردم در مورد شما می‌گویند، وقتی خودتان پیش آنها نیستید!

 

در واقع برند چیزی نیست که شما در مورد خودتان به مردم می‌گویید، برند چیزی است که مردم در مورد شما به یکدیگر می‌گویند! مثلا همین حالا من اگر در مورد دیجی کالا از شما سوال کنم، چه چیزهایی در موردش به من می‌گویید؟ شاید این نکات به ذهن‌تان بیاید:

 

• دیجی کالا قدرتمندترین فروشگاه اینترنتی ایران است،
• در این سایت از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا می‌شود،
• این مجموعه پشتیبانی قدرتمندی دارد،
• قیمت محصولات دیجی کالا بالاتر از حد عرف بازار است!

 

بله، تمامی این نکات مثبت و منفی که در مورد دیجی کالا در ذهن شما آمده، برند دیجی کالاست. حالا هر تلاشی که ما برای بیشتر شناخته‌شدن و سپس تاثیر گذاشتن روی ذهنیت مخاطبان در مورد برندمان کنیم، برندسازی محسوب می‌شود!

 

چگونه برندسازی کنیم؟

خب، حالا که می‌دانید منظور از برند و برندسازی چیست، نوبت به آن رسیده که خودمان را در فرآیند برندسازی غرق کنیم. البته ساخت برند چیزی نیست که یک‌شبه اتفاق بیوفتد، اما در هر حال باید پا در مسیرش بگذاریم.

 

1_ هدف‌تان را مشخص کنید

ابتدایی ترین قدم برای برندسازی، این است که هدف اصلی کسب و کارتان را مشخص کنید. البته منظورم این نیست که بگویید ((خب هدف ما کسب سود است.)) در واقع اینجا باید هدفی مشخص کنید که بتواند در ذهن مخاطب ماندگار شود و فراتر از محصولات یا خدمات‌تان باشد.

 

به عنوان نمونه؛ خود ما در بیشتر از یک اقدام به فروش دوره‌های آموزش موفقیت فردی می‌کنیم. اما هیچ موقع نمی‌گوییم هدف ما رسیدن به درآمد بیشتر است؛ بلکه هدف واقعی ما تاثیرگذاری روی ذهن افراد برای به وجود آوردن دنیایی بهتر است. به زبان دیگر ما سعی می‌کنیم انسان‌هایی پرورش بدهیم که بیشتر از یک نفر باشند!

 

یا مثلا یک کسب و کار که اقدام به ارائه غذاهای آماده با ارسال سریع می‌کند؛ هدفش فروش غذا نیست. بلکه هدف آن، رساندن غذای سالم و خوشمزه، در کم‌ترین زمان به افراد پرمشغله برای کاهش درگیری‌های ذهنی آنهاست.

 

اجازه بدهید یک مثال دیگر هم بزنم: در سایت آرامیا، تعداد زیادی صوت مدیتیشن وجود دارد؛ اما هدف این کسب و کار نه ارائه مدیتیشن و مراقبه؛ بلکه تاثیر روی ذهن افراد برای افزایش تمرکز، خودآگاهی و افزایش احساس خوشبختی است.

 

2_ برای برندتان داستان بگویید

تصویر: داستان، مخاطبان شما را با خودش همراه کرده و باعث می‌شود آنها ارتباط بهتری با شما برقرار کنند.

 

داستان‌سرایی عملا امروز یکی از مهم‌ترین عوامل در برندسازی است. اما منظورم از داستان‌سرایی چیست؟ یک سوال؛ داستان راه اندازی دیجی کالا را می‌دانید؟

 

قضیه از این قرار است که برادران محمدی، بنیان‌گذاران دیجی کالا، روزی در بازار اقدام به خرید یک دوربین عکاسی می‌کنند اما بعد از خرید متوجه می‌شوند که دوربین ایراد فنی دارد. بعد از این دوباره به سراغ فروشنده رفته و از او درخواست تعویض دوربین را می‌کنند اما فروشنده قبول نمی‌کند! همین موضوع باعث ایجاد یک انگیزه در این دو برادر برای راه اندازی یک سایت فروش دوربین و لوازم دیجیتال، تولید محتوای کاربردی برای راهنمایی و جذب مخاطبان و البته ارائه خدمات پشتیبانی باکیفیت می‌شود.

 

در واقع چیزی که بالاتر خواندید، داستان برند دیجی کالا بود و این داستان باعث می‌شود مخاطبان علاوه بر احساس نزدیکی بیشتر، متوجه ارزش‌های بنیادی دیجی کالا که همان خدمات پشتیبانی باکیفیت و همینطور ارائه محتوای ارزشمند در مورد محصول است، بشوند.

 

در مثال دیگر، استاد بهرامپور، بنیانگذار مجموعه بیشتر از یک در صفحه پروفایل خودش با قرار دادن ویدیوهایی، داستان برندش را در ذهن مخاطبان ایجاد کرده است. قطعا دیدن این ویدیو دید بهتری برای داستان‌سرایی به شما می‌دهد. با توجه به این توضیحات، شما هم باید اقدام به ساخت یک داستان کوتاه در مورد برندتان کرده و سپس به مرور و همراه با رشد کسب و کارتان، آن را رشد بدهید.

 

3_ مخاطبان هدف را شناسایی کنید

درست است که ما اقدام به ارائه دوره‌های آموزشی می‌کنیم اما هر مخاطبی که در وب فارسی علاقه‌مند به آموزش و خرید دوره‌های آموزشی است، مخاطب ما محسوب نمی‌شود! چرا؟ چون محصولاتی که در سایت ما قرار می‌گیرد، اغلب با کیفیت بالا تهیه شده و در نتیجه قیمت‌شان هم متوسط رو به بالاست. اما خیلی از مخاطبان بیشتر از کیفیت به هزینه دوره‌ها اهمیت می‌دهند پس اینها مخاطبان ما نیستند.

 

در مقابل سایتی مثل سایت فرادرس، قیمت‌های بسیار پایینی روی محصولات خودش می‌گذارد و مخاطبان هدف این کسب و کار، همان کاربرانی هستند که به قیمت اهمیت زیادی می‌دهند.

 

در واقع در قدم بعدی، شما باید تعیین کنید که دقیقا مخاطبان هدف شما چه کسانی هستند؟ یا به زبان دیگر چه کسانی قرار است محصول یا خدمات‌تان را بخرند؟

 

تصویر: شناخت اشتباه مخاطب، باعث می‌شود توجه، سرمایه و زمان‌تان را برای مخاطبان اشتباه صرف کرده و آن را هدر بدهید.

 

همانطور که در مثال‌های بالا هم متوجه شدید، الزاما هر کسی که به محصولات شما علاقه‌مند است، نمی‌تواند مخاطب هدف‌تان باشد. پس شما باید یک یا چند طیف از مخاطبان با ویژگی‌های مشترک را انتخاب کنید. اجازه بدهید مثال بزنم:

 

شرکت رولز رویس که یکی از شرکت‌های خودروسازی معروف جهان است، خودروهایی می‌سازد که طرح و ظاهر کلاسیک و در عین حال خاصی دارند. در واقع بر خلاف بوگاتی و لامبورگینی، خودروهای رولزرویس برای بچه پولدارهای جوان ساخته نمی‌شود، بلکه مخاطبان هدف این کسب و کار، افراد ثروتمند، شلوغ و صاحب کسب و کار هستند.

 

به همین دلیل بود که وقتی از مدیر این کسب و کار سوال شد چرا تبلیغ محصولات شما در تلویزیون پخش نمی‌شود، او جواب داد چون مخاطبان ما اصلا وقت تلویزیون دیدن ندارند! چنین جوابی قطعا از شناخت کامل و درست مخاطب سرچشه می‌گیرد.

 

با توجه به این، شما هم باید با بررسی دقیق، ببینید که مخاطبان محصولات شما چه جنسیتی دارند، در چه سن و سالی هستند، چه علایقی داشته و چه عادت‌ها و رفتارهای خاصی دارند و… . هر چه این شناخت عمیق‌تر شود، راحت‌تر می‌توانید برای تبلیغات، بازاریابی و حتی ارتباط‌گیری با مخاطبان تصمیم بگیرید.

 

نکته: دقت کنید؛ شناخت مخاطب باید به مرور اتفاق بیوفتد. یعنی اینطور نیست که امروز بتوانید تمامی جزئیات رفتاری مخاطبان هدف را فهمیده و بنویسید. بلکه ممکن است تا 10 سال دیگر هم نیاز باشد به مخاطبان توجه کرده و ببینید که چه رفتارهایی از خودشان نشان می‌دهند تا این شناخت را کامل کنید. در یک نسخه اولیه، باید چنین چیزی در مورد مخاطب هدف نوشته باشید: (با فرض اینکه یک فروشگاه لباس آنلاین دارید.)

 

• خانم‌های 20 تا 45 ساله، (جنسیت، سن)
• علاقه‌مند به اینستاگرام، (علایق)
• روزانه 2 الی 3 ساعت زمان در اینستاگرام صرف میکنند، (عادات)
• علاقه‌مند به یادگیری اصول مد و ست کردن لباس، (رفتارهای مرتبط با کسب و کار شما)
• علاقه‌مند به دستورهای آشپزی،
• توانایی صرف هزینه 1 الی 2 میلیون تومان ماهیانه برای لباس دارند. (درآمد یا توانایی صرف هزینه)

 

4_ صدای برند را بسازید

در مورد صدای برند یک دنیا حرف برای گفتن هست! اما با توجه به محدودیت این مقاله به طور خلاصه آن را به شما توضیح می‌دهم: ببینید، شما در فرآیند برندسازی در نقاط مختلفی با مشتری ارتباط دارید. مثلا مشتری در سایت‌تان محتواهای‌تان را می‌خواند، در شبکه‌های اجتماعی پست‌های‌تان را می‌بینید، در یوتیوب ویدیوهای‌تان را مشاهده می‌کند و… .

 

حالا شما به عنوان صاحب برند، باید یک لحن مناسب و یکسان برای برند داشته باشید. یعنی چه؟

 

اول از کلمه مناسب استفاده کردم؛ این یعنی لحنی که در صحبت‌ها انتخاب می‌کنید باید متناسب با مخاطبان هدف‌تان باشد. مثلا اگر مخاطبان هدف شما جوانان هستند، شاید کمی شوخی بتواند چاشنی لحن برندتان شود.

 

تصویر: با انتخاب لحن درست، مخاطبان راحت‌تر با شما ارتباط برقرار کرده و سریع‌تر به خریدار و طرفدار تبدیل خواهند شد.

 

بعد هم از کلمه یکسان استفاده کردم؛ این یعنی باید در همه رسانه‌های‌تان این لحن برند ثابت را رعایت کنید. به زبان دیگر نباید در سایت با زبان رسمی صحبت کنید و در اینستاگرام با زبان خنده و شوخی! بلکه باید همیشه لحن ثابتی داشته باشید.

 

به عنوان مثال؛ اگر دقت کرده باشید ما در بیشتر از یک محتواها را در عین رسمی‌نویسی، به زبان ساده در اختیار مخاطبان قرار می‌دهیم. اما در مقابل فلان برند ترجیح می‌دهد زبان عامیانه‌ای داشته باشد چراکه احتمالا چنین لحنی بیشتر برای مخاطبانش جذاب است.

 

5_ به سراغ کارهای بصری و گرافیکی برند بروید!

خب، دیگر زمان آن رسیده که به سراغ کارهای گرافیکی رفته و یک نمای بصری از کسب و کار و تجارت‌تان بسازید. در واقع صحبتم در مورد چیزهایی مثل لوگو، رنگ سازمانی، فونت متن در سایت و… است. مثلا اگر دقت کرده باشید، رنگ سازمانی شرکت دیجی کالا، رنگ قرمز است که نه تنها در لوگو بلکه در طراحی سایت‌ و همینطور محتوای اینستاگرام‌شان هم به کار رفته. یا اسنپ رنگ سازمانی سبز دارد که در همه بخش‌های اپلیکیشنش قابل مشاهده است.

 

اصولا رنگ سازمانی نه بر اساس علاقه یا از سر احساس، بلکه بر اساس نقش هر رنگ در روانشناسی رنگ‌ها مشخص می‌شود. مثلا ما خودمان در بیشتر از یک، از رنگ متمایل به بنفش استفاده می‌کنیم که کمی تداعی‌کننده اعتماد و همینطور آرامش است.

 

اما خب همانطور که بالاتر هم خواندید، صحبت ما صرفا از رنگ نیست؛ بلکه لوگو هم اهمیت زیادی در برندسازی دارد. مثلا امروز لوگو شرکت‌هایی مثل نایک، اپل، آمازون و… از شناخته‌شده‌ترین لوگوها هستند که ذهن شما را سریعا به سمت برند آنها می‌برد.

 

نکته مهم: دقت کنید دوستان، اول از همه عناصر بصری برند شما باید با توجه به مخاطبان‌تان تعیین شود، در درجه دوم هم باید به کمک مهارت یک متخصص در زمینه گرافیک آنها را انتخاب کنید که به خوبی با اصول رنگ‌شناسی، کاربرد رنگ‌ها، تلفیق رنگ و… آشنا باشد.

 

البته طراحی تمامی عناصر گرافیکی به‌شکل حرفه‌ای قطعا هزینه زیادی دارد؛ پس اگر در ابتدای راه اندازی کسب و کار هستید و نمی‌خواهید منابع مالی زیادی صرف کنید، بهتر است با یک هزینه اندک فعلا یک ظاهر عادی انتخاب کنید، سپس در آینده با یک rebranding یا همان برندسازی دوباره، به یک ظاهر دلخواه برسید.

 

6_ تمایز برند را فراموش نکنید

تصویر: مردم برای مشابه دیگران‌بودن، به شما علاقه‌مند نمی‌شوند!

خب، به یکی از مهم‌ترین قسمت‌ها در مقاله آموزش برندسازی رسیدیم. در این مرحله به طور خلاصه شما باید به این سوال جواب بدهید که: چه چیزی برند ما را در صنعت خودمان منحصر به فرد و خاص می‌کند؟

 

در واقع شما باید زمان زیادی صرف کنید، رقبا را بررسی کنید، نقاط ضعف رقبا را بیابید، به نیاز مخاطبان توجه کرده، نقاط کور حوزه صنعت‌تان را پیدا کنید و… . به این ترتیب در نهایت متوجه خواهید شد که باید از چه راهکارهایی برای تمایز استفاده کنید. در مقابل اگر بخواهید صرفا یک برند عادی داشته باشید که هیچ مزیت رقابتی و نقطه تمایزی نسبت به رقبا ندارد، خب قطعا به یک کسب و کار مشابه دیگران تبدیل خواهید شد. در چنین شرایطی رقابت برای شما بسیار سخت خواهد بود.

 

مثلا در همین چند سال گذشته؛ بیشتر از 10 ها استارتاپ سعی کرده‌اند تبدیل به کسب و کارهایی مثل دیجی کالا بشوند. اما چرا همه آنها شکست خوردند؟ به نظر شما تا وقتی دیجی کالا وجود دارد چرا مخاطبان باید به سایتی که سعی دارد خودش را مثل آن کند سر بزنند؟ این داستان در کسب و کارهای دیگر هم بارها اتفاق افتاده، استارتاپ‌هایی که سعی کرده‌اند اسنپ باشند، تپسی باشند، اسنپ فود باشند و… . اما در نهایت همه آنها شکست خوردند چون مخاطبان به خاطر مشابه دیگران‌بودن به شما علاقه‌مند نمی‌شوند!

 

با توجه به این موضوع، حتما برند شما باید دارای یک‌سری مزیت‌های رقابتی و تمایز نسبت به دیگر برندها باشد. اگر باز هم بخواهم مثال بزنم:

 

• سان استار زمانی وارد بازار آبمیوه شد که رقبای قدرتمندی مثل سن ایچ و تکدانه در مقابلش بودند. اما این برند با طعم طبیعی‌تر و بسته‌بندی شکیل، سهم سن ایچ و تکدانه را دزدید،
• شیائومی وقتی وارد بازار شد که رقبای سرسختی مثل هوآوی و سامسونگ داشت اما توانست با کاهش قیمت و طراحی تلفن‌های باکیفیت، سهم زیادی از بازار را بگیرد،
• و…

 

7_ به کمک بازاریابی محتوا، برندتان را به مخاطبان معرفی کنید

خب، تا اینجا عملا شما تمامی پیش‌نیازهای داشتن یک برند موفق را آماده کرده‌اید. اما از اینجا به بعد نوبت آن می‌رسد که برندتان را با مخاطبان آشنا کنید. در واقع صحبت این بخش در مورد آگاهی از برند یا همان Brand Awareness است. در این مرحله ما باید برندمان را به هر طریقی به مخاطبان نشان بدهیم، به این ترتیب آنها از وجود چنین کسب و کاری آگاه شده و در آینده و البته در صورتی که مراحل قبلی را به درستی طی کرده باشید، اقدام به افزایش ارتباط‌شان با شما، خرید و حتی تبدیل شدن به یک طرفدار برند می‌کنند.

 

در این مرحله استفاده از بازاریابی محتوا به شدت پیشنهاد می‌شود. بازاریابی محتوا روشی است که در آن ما با انتشار محتوای جذاب و کاربردی، مخاطبان را به کسب و کار و برند خودمان جذب می‌کنیم. در ادامه و به کمک مثال‌ها بهتر متوجه منظورم می‌شوید:

 

محتوای سایت

خب اول از همه شما می‌توانید به کمک تولید محتوا در سایت، در نتایج جستجوی گوگل دیده شده و مخاطبان را به سمت خودتان جذب کنید. منظور از محتوای سایت همین مقاله‌ای است که الان در حال خواندنش هستید. در واقع این یک مقاله است که علاوه بر جذاب بودن و ارزشمند بودن، نکاتی به نام تکنیک‌های سئو محتوا در آن رعایت شده. به این ترتیب وقتی شما کلمه آموزش برندسازی یا چگونه برندسازی کنیم را در گوگل جستجو کنید، آن را مشاهده خواهید کرد. همین محتوا می‌تواند با جذب روزانه ده‌ها مخاطب باعث افزایش آگاهی از برند بیشتر از یک شود. البته قطعا ما به همین یک محتوا بسنده نکرده و تعداد مقالات بیشتری منتشر می‌کنیم.

 

محتوای شبکه‌های اجتماعی

تصویر: تصویر از پیج اینستاگرام بیشتر از یک با این توضیح: ما در اینستاگرام توانسته‌ایم بیشتر از 300 هزار مخاطب به برندمان جذب کنیم و این معجزه بازاریابی محتواست!

راهکار بعدی که اتفاقا بازخورد خیلی خوبی هم دارد، تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی و مخصوصا اینستاگرام است. امروز با توجه به علاقه شدید مخاطبان به اینستاگرام، می‌توانید با انتشار محتواهای آموزشی، کاربردی، طنز، سرگرمی و… مرتبط به کسب و کارتان، مخاطبان زیادی را جذب کرده و آگاهی از برندتان را افزایش بدهید.

 

پادکست، بازاریابی ویدیویی و…

علاوه بر 2 روش اصلی بالا، روش‌های بازاریابی محتوای دیگری هم وجود دارد. مثلا اگر مخاطبان هدف شما به پادکست‌ها علاقه دارند، می‌توانید با انتشار پادکست آنها را جذب کنید، اگر اهل مشاهده ویدیو هستند، با انتشار ویدیو در یوتیوب و آپارات آنها را به سمت خودتان بکشانید و… .

 

8_ از تبلیغات کمک بگیرید

راهکار دیگری که برای افزایش آگاهی از برند دارید، تبلیغات و مخصوصا تبلیغات آنلاین است. البته اگر در ابتدای مسیر هستید و سرمایه کافی ندارید، بهتر است فعلا به سراغ آن نروید. در هر حال شما می‌توانید برای جذب مخاطبان در رسانه‌هایی مثل اینستاگرام، گوگل و… تبلیغ کنید. همینطور می‌توانید تبلیغات سایت‌تان را در سایت‌های پربازدید سطح وب نمایش بدهید تا مخاطبان زیادی روزانه با برندتان آشنا شوند.

 

نکته: اگر هدف‌تان بیشتر برندسازی است تا فروش مستقیم، تبلیغات کلیکی یکی از راهکارهای خوبی است که در دسترس دارید. در این نوع تبلیغ، بنر تبلیغاتی برند شما در سایت‌های پربازدید به مخاطبان زیادی نمایش داده می‌شود. اما صرفا شما برای آن‌دسته از مخاطبان هزینه می‌پردازید که روی بنر سایت‌تان کلیک کنند؛ نه آنهایی که نام برندتان را دیده‌اند. به این ترتیب نام برندتان را روزانه هزاران مخاطب مشاهده می‌کنند.

 

9_ از دیگران برای رشد کمک بگیرید!

تصویر: هیچ کس مثل مشتریان و مخاطبان خودتان نمی‌تواند به برندسازی کسب و کارتان کمک کند!

یک برند قدرتمند؛ مثل ویروس میان مخاطبانش پخش می‌شود! در واقع شما باید از استراتژی‌هایی کمک بگیرید که مخاطبان را به حامی و طرفدار واقعی تبدیل کرده و باعث شود از شما با دیگران صحبت کنند. (بازاریابی دهان به دهان یکی از قدرتمندترین روش‌های بازاریابی است.)

 

• مثلا می‌توانید از مخاطبان راضی بخواهید در سایت یا شبکه‌های اجتماعی در موردتان نظر بدهند،
• می‌توانید طرح‌های تشویقی بگذارید که باعث افزایش رضایت مشتریان قبلی شود،
• برای خریداران قبلی تخفیف‌های خوب در نظر بگیرید،
• باشگاه مشتریان بسازید،
• روی خدمات پشتیبانی باکیفیت سرمایه‌گذاری کنید،
• روی خریدها به مشتریان هدیه داده و آنها را غافلگیر کنید،
• و… .

 

کلام آخر؛ با تغییرها تغییر کنید!

به عنوان کلام آخر؛ مخصوصا در این چند سال گذشته به خوبی درک کردیم برندها و کسب و کارهایی که نمی‌خواهند با رشد تکنولوژی و دنیای اطراف‌شان تغییر کنند، قطعا باید یا منتظر شکست باشند یا عقب ماندن. در واقع به عنوان یک کسب و کار موفق باید همیشه به فکر تغییر کردن باشید؛ حتی اگر تغییر سخت باشد. اجازه بدهید باز هم مثال بزنم:

 

• سال‌ها پیش مک دونالد به عنوان برندی شناخته می‌شد که محصولات چاق‌کننده و مضر داشت، اما امروز در منوی این کسب و کار تعداد زیادی آیتم رژیمی وجود دارد!
• نایک تا چندین سال پیش، کتونی‌های ورزشی تولید می‌کرد، اما در مقطعی متوجه بازار کفش بسکتبال شد و امروز بیشترین کفش بسکتبال جهان را تولید می‌کند!
• شرکت کاله بر خلاف دیگر رقبایش، همیشه در تولید محصولات جذاب پیشرو بوده و محصولاتی مثل ماست خامه‌ای، پنیر طعم‌دار و… را تولید می‌کند که باعث افزایش اعتبار و قدرت برندش می‌شود.
• و… .

 

در یک کلام؛ اگر تکامل پیدا نکنید؛ از بین می‌روید!

خب به انتهای مقاله رسیدیم. در این مقاله یک آموزش جامع برندسازی در اختیار شما عزیزان قرار داده و توضیح دادم که چطور برندسازی کنیم. در آخر اگر سوال و نظری دارید در بخش نظرات منتظر شما هستم.

منابع:

تجربه شخصی