صبر کنید...
تولستوی اون طور که استاد سعید نفیسی در مقدمه یکی از کتابهای تولستوی نوشته بودند، 56 سال در اوج سادگی در روستایی زندگی می کرده و مردم از دور و نزدیک برای دیدنش به اون روستا میومدند. او را بسیاری پیامبر روسیه می نامند.. نه به معنای واژه ای که ما در فرهنگ دینی به کار می بریم...نه...به عنوان کسی که پیامی برای بشریت داره...
خیلی وقتها خیلی از داستانهای تولستوی را که میخونم، باور نمی کنم این داستان را یک مسیحی از کیلومترها دور از تر کشورم نوشته باشه. چون نوشته هاش به فرهنگ و اعتقادات ما بسیار نزدیکه...
و اما داستان...
نزدیک عید بود و دو تا دختر کوچولو توی کوچه مشغول بازی بودند. هر دو لباسهای نو و زیبایی به تن داشتند که در حین بازی یکی از دختر کوچولوها، یکی دیگه را با آبی که توی یه چاله کوچک جمع شده بوده خیس می کنه...لباس دختر کوچولو کثیف میشه و یه کم باهم بحثشون میشه...
صدای بحث این دو تا دختر کوچولو به مادراشون می رسه...اونا هم سر می رسن و سر یه اعتراض کوچک که چرا دخترت لباس دختر منو کثیف کرد و شنیدن این جواب که دخترت باید حواسش را جمع می کرد و ادامه این گفتگوی غیر دوستانه، دعوا میشه...و تمام دلخوری های قبل هم میاد وسط...
بعد از مدتی که صدای دعوای مادرها بالا می گیره، یه تعداد دیگه هم جمع میشن و خلاصه واویلایی میشه...
همینجور که بزرگترها مشغول دعوا بودند صدای یک پیرزن بلند میشه. همه به سمت صدا بر می گردن و ساکت میشن...
پیرزن میگه همه دعوای شما سر چی بود؟ سر بحث کوچکی که بین این دو تا دخترکوچولو شکل گرفت. این دوتا دختر را ببینین...اونها دوباره بازی را از سر گرفتن ولی شما دارین اینجور با هم دعوا می کنین....خجالت نمی کشین؟
این رنجش ها اونقدر هم از زندگی های روزمره ما دور نیستند...گاهی دو نفر سر یه مساله کوچک با هم کدورت پیدا می کنند و مدتها این کدورت را ادامه میدن...اون قدر طولانی که اگه دلیل اصلی کدورت را یادشون بیاد احتمال زیاد خجالت زده بشن...
شاید فکر خوبی باشه که توی یه دفتر احساساتمون را بنویسیم...ما حق داریم یه وقتا از یه سری ادمها و یه سری رفتارها ناراحت بشیم ولی ادامه دادن این کدورتها و ناراحتی ها زیبنده ما نیست...خوبی یادداشت کردن احساساتمون اینه که اولا با نوشتن از شدت ناراحتی مون کم میشه دوم اینکه وقتی اصل رنجش جایی ثبت شده، خودمون خجالت می کشیم مدتها به خاطرش رنجش و کدورت را ادامه بدیم...
به امید اینکه با گذشت و مهربونی دنیای زیباتری را باهم رقم بزنیم.