صبر کنید...
بعد از اینکه جلسه دوازدهم استادی 4 تمام شد و داشتم بر می گشتم منزل (شهر بوشهر) ، قبل پرواز به آقارضا برادر خانم ، گفتم ساعت 8.30دقیقه فرودگاه باش و تلفن را خاموش کردم وقتی هواپیما در فرودگاه بوشهر به زمین نشست ، تلفن زدم به رضا گفتم کجایی فرمودند تصادف کردم .
تا 5روز گرفتار تعمیر ماشین بودم و روز ششم دوباره توی کوچه کنار بانک یه شخص دیگه به شدت به ماشین من برخورد کرد تا 7روز دیگه گرفتار بیمه و تعمیر ماشین بودم . حالا بماند درگیری من و صاحب ماشین که مقصرهم بود و اصلا به ماشین من کاری نداشت و بیمه نصف مخارج را پرداخت کرد(از3.000.000تومان 1.760.000تومان پرداخت کرد).
گذشت تا رسیدیم نزدیکای تاسوعا و عاشورای حسینی ، سه شنبه قبل از تاسوعا و عاشورای حسینی ، صبح وقتی ماشین را از حیاط منزل آوردم بیرون دیدم ماشین حرکت نمی کند به زحمت رساندم دم درب تعمیرگاه و بعد از انجام شدن کار 400.000تومان از من بابت تعمیر جلو بندی ماشین پول گرفت.
فردا برق ماشین و دسته چراغ ماشین200.000تومان و روزبعد یعنی جمعه عصر وقتی داشتم برمی گشتم بوشهر، یک روز بعد از عاشورا باطری ماشین مشکل دار شد و 500.000تومان پرداخت کردم .
وقتی رسیدم منزل 2ساعت دیگه مانده بود زمان ارسال تکالیف استادی بگذرد و اگر انجام نمی دادم برای اولین بار عقب می گرفتم ، همه چیز را از قبل آماده کرده بودم و فقط ارسال آن مانده بود وقتی در ورودی را همسرم باز کرد از بوی بدی که حس می کردیم نمی توانستیم داخل ساختمان بشیم بالاخره بعد از کلی گرفتاری وارد شدیم و دیدیم فریز که معادل 700.000تومان وسایل داخلش بوده کاملا فاسد شده اند به دلیل باز بودن در فریزر، همسرم خیلی ناراحت شد اما من دنبال افسوس خوردن نبودم سریع همه وسایل فاسد موجود در فریز را بیرون ریختیم ، آشپزخانه را شستیم و تکالیف را ارسال کردم و تا به امروز همه تکالیف را ارسال کرده ام با تمام نواقصاتی که داشته و دارد من کامل گرا نیستم و معتقدم کم کم رشد خواهم کرد .
چند روز بعد حقوق من را که واریز کردند دیدم 900.000تومان کمتر واریز شده .
تو مسیرهای جدیدی که انتخاب می کنیم همیشه اتفاقاتی رخ می دهد که از ادامه دادن تا رسیدن به هدف منصرف بشیم فقط وفقط باید ادامه بدیم .
دنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
همیشه دوست داشتم تنها باشم ولی فکرای زیادی توی سرم بود،واردمسیری شدم که اصلادوستش نداشتم ولی یادگرفتم مسئولیت پذیرباشم و سعی میکنم کارهارابه بهترین حالت ممکن انجام بدم ومسیرجدیدی را برای خدمت به مردم یادگرفتم(آموزش دیدن و درادامه آموزش دادن)به مردم روستاهاوشهرهای کوچک www.mandishe.comاندیشه ماندگار