صبر کنید...
برای اینکه در حین یک مذاکره به توافق برسیم و موجب رضایت هر دو طرف شویم، باید احساسات خود را تحت کنترل بگیریم.
اگر بتوانیم این کار را بکنیم راحت تر می توانیم مذاکره را به سمت هدف هدایت کنیم.
هوش احساسی یک مهارت کلیدی است تا بتوانیم با آن به موقع مذاکره را هدایت کنیم. چه ویژگی هایی دارد؟
شاید قبلا در مذاکره ای شرکت کرده باشیم که بدون اهمیت به سبک و تکنیک های مذاکره، احساسات همیشه عاملی برای فریب دادن باشد.
حالا چطور باید احساسات خود را کنترل کنیم؟ می توانیم یاد بگیریم این کار را انجام دهیم؟ پاسخ “بله” است. ما می توانیم.
برای انکه با حریف خود به توافق برسیم باید زمان بگذاریم و تلاش کنیم تا احتیاجات حریف را درک کنیم.
ما هرگز نباید دیدگاه خود برای اهداف را از دست دهیم اما گوش دادن به آنچه طرف می گوید به ما کمک می کند بفهمیم چه می خواهد و به ما اجازه می دهد کنترل شرایط را به دست بگیریم.
باید توجه و تمرکز کنیم تا اطلاعاتی که برای مذاکره لازم داریم را بدست آوریم.
از طرف دیگر، باید نه تنها چرا ها، بلکه چگونه ها را هم در نظر بگیریم.
آیا آنها دارند ما را تحت فشار قرار می دهند یا دارند با رفتار آرامی رابطه برقرار می کنند؟
همه اطلاعاتی که بدست می آوریم سرنخ هایی به ما می دهند تا بفهمیم اهداف و موقعیت حریفمان چیست
و بهتر است احساسات خود را کنترل کنیم چون این کار مسلما روی روند مذاکره تاثیر می گذارد.
پریشانی و بی صبری که توسط افراد دیگر نشان داده می شود خیلی مهم است چون به ما می فهماند که حریف می خواهد زودتر کار را پیش ببریم.
اگر رسیدن به توافق برای آنها یک کار ضروری است، پس موقعیت به نفع ماست تا به نتیجه مطلوب برسیم.
برعکس، اگر ما شدیدا به این توافق نیاز داریم باید یاد بگیریم صبر پیشه کنیم و سعی کنیم نشانه ای از استرس و پریشانی از خود بروز ندهیم.
اگر نشان دهیم نا امید و بیچاره هستیم احساسات خود را آشکار ساخته ایم و حریف می تواند از این قضیه به نفع خود استفاده کند.
موضوع این نیست که رفتار سردی از خود نشان دهیم بلکه باید همزمان با ثابت نگه داشتن احساساتمان، شرایط را هم تحت کنترل داشته باشیم.
یادداشت برداری در حین مذاکره روش موثری است که به ما کمک میکند روی روند ماجرا و همچنین احساساتمان کنترل داشته باشیم.
یادداشت برداری با دست و اینکه متکی به حضور ذهن خود نباشیم ( حالا هر چقدر هم حافظه خوبی داریم، باز هم ممکن است فراموش کنیم) به ما این فرصت را می دهد تا حالت و احساسات خود را کنترل کنیم و مذاکره را به سمت هدف هدایت نماییم.
یادداشت برداری در حین مذاکره با حریف مهم است اما مهمتر این است که این یادداشت ها را منظم و مرتب نگه داریم بنابراین این کار خیلی موثر است.
ما می توانیم همچنین یک سری راهنمایی های اساسی برای موضوع مورد معامله بنویسیم (اطلاعات، تاریخچه و …). ما باید اطلاعات خود را از قبل به همراه داشته باشیم و در حین فرآیند مذاکره هم یادداشت برداری کنیم.
اگر مذاکره کشدار شد (ممکن است روزها یا هفته ها طول بکشد)، مهم است که گاهی اوقات نگاهی به یادداشت های خود و روند کار بیندازیم.
پیشنهاد می شود که این کار را با حریف انجام دهیم.
در حین انجام این کار هم باید احساسات خود را کنترل کنیم و مطمئن شویم مذاکره دارد به جلو پیش می رود و با بررسی دوباره موضوعات، عقبگرد نمی کند.
نوشتن یک خلاصه بعد از هر سه یا چهار جلسه برای یادآوری نکات مهم توافق، می تواند برای هر دو حریف مفید واقع شود.
اگر هیچ یک از حریف ها با این نتایج مخالف نبودند، مذاکره ادامه پیدا می کند.
اگر برعکس، یک نفر تمایلی به پذیرش بخش هایی از آن نداشته باشد، باید تا حد ممکن به سرعت مشکل خود را بیان کند.
چطور تمام این چیزها می تواند روی کنترل احساسات تاثیر بگذارد؟
کلید کار در اینجاست که باید فرآیند مذاکره را تحت کنترل بگیریم و این کار را با مدیریت اطلاعات انجام دهیم. این کار به ما کمک می کند در موقعیت توافقی قرار بگیریم که می خواهیم.
باید کنترل فرآیند را با پیروی از این توصیه ها به دست بگیریم.