صبر کنید...
یه جاهایی وقتی وارد میشی می بینی که مشتری مداری رو با مشتری نداری اشتباه گرفتن. چیزایی رو میبینی که بهتر میدونی بهشون بگی عزیز من، شما اگه کاری نکنی خیلی بهتره چون حداقل توقعی ایجاد نکردی.
مثلا می بینی ظرف شکلات گذاشتن واسه پذیرایی ولی وقتی میری برداری می بینی ارزون ترین آب نبات ها توشه یا شکلات هایی که بسکه مونده خشک شدن. یا می خوای چایی بخوری می بینی مونده ترین چای کیسه ای که میشه تو بازار پیدا کرد با لیوان پلاستیکی یکبار مصرف گذاشتن.
تشنه میشی اما آبسردکن خاموشه و آب گرمه.
یا برعکس
می بینی همه چیز خوبه و حتی کنار چایی نسکافه هم گذاشتن اما برخورد پرسنل اینقدر سرد و خشنه که حتی آب هم نمی خوری.
من اگر اسب بخرم سوارکار نمیشم مگر اینکه دوره سوارکاری رو ببینم و تمرین کنم.
قبل از هر اقدامی در خصوص مشتری مداری بهتره که تمامی پرسنل دوره های آموزشی رو طی کنن و بعد بصورت ادواری آموزش ببینند. فقط با کپی کردن اقدامات دیگران و ندانستن فلسفه ی وجودی هر اقدامی، به جای مشتری مداری، مشتری آزاری می کنیم و با دست خودمون همون مشتریان فعلی رو هم ناراضی کرده و از دست میدیم.
یا مکن با فیل بانان دوستی
یا بنا کن خانه ای در خورد فیل