صبر کنید...
تمرین بیست و یک:
من به فروشنده ای مراجعه کردم که دستگاه کارت خوانش پشت دخلش بود و نزدیک من نبود
پس از خرید خودش مبلغ رو وارد کرد و درخواست رمز کرد که من گفتم دستگاه کارت خوانت رو بیار تا من رمزم رو وارد کنم
فروشنده دستگاهش رو به زور اورد پیش من چون بهش سیم وصل بود ویکم حالش خراب شد
ولی من از حقوقم دفاع کردم
برنامه ریزی که صبح کرده بودم مقداریش رو نتونستم اجرا کنم عصر بود و از زمان ورزش کردنم مقداری گذشته بود
12345کردم و تو همون زمانی که برام مونده بود شروع به ورزش کردن کردم
اقدام عملی امروز من :من زمانی چیزی میگرفتم مثلا خوراکی به هر کسی که مقداری با من آشنا بودمیرسیدم تعارف میکردم در برخی موارد وقتی تعارف میکردم حالب خوب نمیشد
امروز رفتم برای هم کلاسی هایم توی دانشگاه دقیق به تعدادشون بستنی گرفتم و در بین راه هرکسی آشنا بود فقط بهش سلام میکردم .