صبر کنید...
سه رویکرد برای همزیستی وجود دارد:
تفکیک، جذب و ترکیب.
برای کل شرایط موجود، هیچیک از این روشها مناسب نیستند،
اما سه سؤال زیر به شما کمک میکند تا طیف وسیعی از سناریوهای ممکن را برای مقابله با تعارض خود بیابید.
اگر شما در ازدواج به مشکلی برخوردید، ممکن است تصمیم بگیرید مدتی با هم زندگی کنید یا تصمیم به طلاق بگیرید.
اگر یک همسایه پرخاشگر داشته باشید، حصار میتواند کمک کند.
اولین گام در پایان جنگ، کنارکشیدن نیروهاست.
حتی در خانواده خودم، وقتی دو پسر بزرگم با هم دعوا میکنند، باید چکار کنم؟ آنها را از هم جدا کنم.
جدایی فیزیکی تنها مسیر ممکن نیست.
شما همچنین میتوانید دنبال شکلهای روانشناختی جدایی باشید؛
مثلاً، گفتوگو را درباره موضوعات خاصی از روابطتان کنترل کنید.
وقتیکه من نوجوان بودم، مادرم برحسب عادت با سؤالات شخصی در مورد دخترانی که با آنها دوست بودهام، مرا سؤالپیچ میکرد.
من به او میگفتم:
«این حریم من است و او باید مسائلی را که خارج از رابطه ماست حذف کند.»
ملتها گاهی از همان تاکتیک استفاده میکنند، مشکلات و مخالفتها را برای حفظ روابط خوب کنار میگذارند و از ارتقای نظامی جلوگیری میکنند
برای جذب، باید بخشی از هویت درونی دیگران را با هویت خود ترکیب کنید،
درحالیکه تفکیک هویت آن را نابود میکند، جذب آن را گسترش میدهد. یکی از دوستان من که از روسیه به ایالاتمتحده مهاجرت کرده بود،
بهسرعت با فرهنگ آمریکایی خو گرفت و به کارآفرینی دست یافت،
اما با صحبتکردن در خانه به زبان روسی هویت ملی خود را حفظ میکرد و همواره از شیشلیک لذت میبرد.
شما میتوانید ویژگیهای بارز را از هویت درونی دیگران با کمک گفتوگو و مطابقت جذب کنید.
بدون سازگاری با آنها، با قوانینشان بازی کنید.
در طول سفر باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا به ژاپن، وی در ملاقات امپراتور آکی هیتو تعظیم کرد؛
بهعبارتدیگر، رئیسجمهور با آیین ژاپن همراه شد،
اما آن رفتار را بهعنوان بخشی جدانشدنی از هویت خود نپذیرفت و در دیدار با دیگر رهبران دولتی تعظیم نکرد.
در مقابل، شما جنبههای هویت درونی دیگران را شناسایی میکنید.
همانطورکه یک مسیحی فردی را متقاعد میکند تا دین جدیدی را برای خودش بپذیرد؛
چون تبدیل یک انتخاب است که انجام میدهید،
شناسایی هویت درونی شما بدون هیچ مشکلی باقی میماند.
شما هویتتان را تغییر دادهاید، اما بدون زور و اجبار.
راه سوم برای تنظیم مجدد رابطه شما ترکیبکردن است.
شما رابطه خود را با طرف دیگر تعریف میکنید؛
بنابراین هویت درونی خود و همکاری آنها را شناسایی میکنید.
شما جدا و متصل، مستقل و وابسته هستید.
تعداد زیادی گروههای قومی محلی که در ایالاتمتحده زندگی میکنند، هریک با یک فرهنگ و تاریخ متفاوت، آمریکایی محسوب میشوند.
من طی بازدیدی از کرهجنوبی، با یک مثال خلاقانه از ترکیب مواجه شدم.
پس از برگزاری یک کارگاه آموزشی در سئول، میزبانم مرا به منطقه یونگ در مرکز شهر برد.
او به سالن شهر قدیمی که ساختار بتنی داشت، اشاره کرد که در طول اشغال کره بهدست ژاپن ساخته شده است.
پس از استقلال کرهجنوبی و آزادشدن از مستعمرگی حکومت ژاپن، صندلی دولت شهرداری سئول در ساختمان باقی ماند.
بااینحال، در سال2005، شهردار لی مونگ باک خواستار ساخت یک سالن جدید برای شهر شد، اما با سالن قدیمی چه باید کند؟
شهروندان سئول به دو دسته تقسیم شدند؛
بعضی از آنها طرفدار تخریب آن بودند: چرا کره باید این سرخوردگی گذشتهاش را نگه دارد، زمانیکه میتواند با یک ساختمان جدید بهشکلی نوین و مدرن خود را بیان کند؟
برخی دیگر با این ساختار مخرب موافق نیستند و میگویند همه جنبههای تاریخ کره باید در نظر گرفته شود.
زمانیکه همراه دوستم از مقابل ساختمان میگذشتم، متوجه شدم دولت این دغدغه هویتمحور را از طریق تلفیق کنار گذاشته است.
آنها ساختمان قدیمی را به کتابخانه مادر شهر سئول تبدیل کردند که در سایه ساختمانش شهرداری قرار داشت؛
عمارتی شیشهای که خمیدگی آن امواجی را به نمایش میگذاشت و هر موج قلهای روی موج پیش از خود بود.
این دو ساختمان نشاندهنده هویت چندمنظوره کرهجنوبی بودند؛ گذشته تاریک و حال درخشان آن را به نمایش میگذاشتند.