صبر کنید...
یکی از دوستانم صدای بسیار خوبی داره. و قدرت صدا و وسعت صداش بی نظیره. آواز کلاسیک کار کرده برای مدت زیادی.
داشتم بهش می گفتم: «تو با این صدای خوب و این تکنیکی که داری، چرا اقدام نمی کنی بری خارج و یک تلاشی کنی برای اجرا کردن اونجا و... . چون به نظرم لایق بهترین سالن های دنیایی.»
بهم گفت: «آخه چجوری؟ اونها کلی بهتر از من دارن. کلا اونجا خواننده ی خوب زیاد هست. فکر نکنم بشه. من حالا در اون حد هم خوب نیستم و...»
اون موقع خودم هم از حرفهاش ناامید شدم. به خودم می گفتم: «اون که این فکر رو می کنه دیگه من چه فکری باید بکنم! انقدر که رویاپردازی و خیال پردازی می کنم راجع بهش!!!»
بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که آدم هر تفکری داشته باشه به همون محدود می شه (بحث ادراک).
یک نفر هرچقدر هم توی کاری خوب و توانمند باشه، اگه هی بگه نمی تونم، اگه هی بگه نه از من بهتر هست، اگه هی بگه نه اونا که به من احتیاج ندارن و غیره و غیره، واقعا هم همون رخ می ده و نتیجه همون خواهد شد...
دیگه نترسیم از بلندپروازی.
دیگه نترسیم از پرواز.
از خودمون بپرسیم: نکنه من دارم خودم رو محدود می کنم؟
این رو یادمون باشه تا فکرمون تغییر نکنه، امکان نداره خودمون تغییر کنیم...
بیشتر از یک نفر باشیم...