صبر کنید...
روز چهار شنبه بود که از بندرعباس به قصد شرکت در کلاس به راه افتادم.با قطار بود...19ساعت راه.با فایل صوتی کیمیا گر راه افتادم..با اینکه یک بار قبلا خونده بودم ولی اینبار کیمیاگر را فهمیدم...با تما م جزییات ومراحل پیگیر رویای چوپان داستان خودم را میتونستم در نقش اون متصور بشم. من همون چوپان داستان بودم که باید در پی رویای خودم باید همه گذشته ام را کنار بگذارم ....دوبار گوش دادم ولی هنوز نتونستم چوپان کیمیا گر شوم...چون....