خود شناسی-بیشتر از یک نفر
ورود ثبت نام ورود یا ثبت نام با گوگل
ناشنوا باش! وقتی همه از محال بودن آرزوهایت صحبت می کنند
تماس با ما
logo
0
  • ورود
  • ثبت نام
  • ورود یا ثبت نام با گوگل
  • تماس با ما
  • logo
سبد خرید
0
  • صفحه اصلی
  • پروفایل من
  • محصولات
    • حضوری
    • غیر حضوری
    • کتاب
  • مقالات
    • فن بیان و سخنرانی
      • فن بیان و هوش کلامی
      • صحبت در جمع
      • سخنرانی حرفه ایی
      • ارائه
    • مهارت های ارتباطی
      • خانواده
      • همسر و شریک عاطفی
      • دوستی
      • محیط کار و جامعه
    • کسب و کار
      • بازاریابی و فروش
      • نیروی انسانی
      • استراتژی
      • هوش مالی
      • هوش تجاری
    • توسعه فردی
      • سبک زندگی
      • آموزش و یادگیری
      • مهارت های لازم برای آینده
      • هوش هیجانی
  • ماجراهای شما
  • پرسش و پاسخ
  • گزارش
  • درباره ما

صبر کنید...

  1. خانه
  2. ماجراهای-شما
  3. خود شناسی

خود شناسی

1

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

اشتراک گذاری در تلگرام
اشتراک گذاری در توییتر
اشتراک گذاری در فیسبوک
اشتراک گذاری در گوگل پلاس
ماجراهای دیگر نویسنده
نویسنده: بهار اژدری 03 تیر 97 82 2 3 دقیقه

تقریبا دوماه  پیش بود که خبر دار شدم در شیراز سمینار مدرسه استادی قراره برگزار شه .قبلا هم در مورد این دوره شنیده بودم و میدونستم هدف این دوره تربیت مدرسانی در زمینه های مختلف است.از اونجایی که تدریس کار مورد علاقه من بود تصمیم گرفتم وارد این سمینار بشم .همونجا تو سمینار با هر حرف استاد بهرامپور ی جرقه و ی ایده تو ذهن من شکل میگرفت .آخر جلسه فرم مصاحبه رو پر کردم و چند روزی منتظر تماس بودم.وقتی نوبت من شد برای مصاحبه از خوشحالی و هیجان نمیدونستم باید چیکار کنم فقط یادمه اینقدر با ذوق و شوق از عشقم به تدریس حرف میزدم که استاد بهرامپور فرمودند معلومه کلت داغه واسه تدریس و اجازه ثبت نام به من دادند.اما بعد از مصاحبه دو دل شدم .شروع کردم بهانه آوردن که من موضوعی ندارم یا شاید من موفق نشم .محل برگزاری یک شهر دیگه است و سخته برم و با کلی ناراحتی تصمیم گرفتم شرکت نکنم.روز سوم خرداد رسید و من میدونستم اولین جلسه مدرسه استادی برگزار میشه.انروز واقعا با حال بدی از خواب بیدار شدم یک دنیا حسرت داشتم و افسوس میخوردم .تقریبا دو یا سه ساعتی بود بیدار شده بودم ولی از تخت بیرون نیومدم و مدام فکر میکردم الان اونجا چه خبره؟اگر شرکت کرده بودم چقدر زندگیم عوض میشد؟با همین فکر ها از رختخواب بیرون اومدم افتادم به جون اتاقم.کل کمدها و کشو ها و کتابخونه رو ریختم بیرون تا از اول مرتبش کنم و در همین حال فکر هم میکردم .همزمان که اتاق مرتب میشد ذهن منم مرتب میشد .یاد هدف های خودم در دوران دانشگاه افتادم یاد زمانی که سر کلاس های مدیریت مینشستم و هزاران ایده مدیریتی تو ذهنم میومد اما اما اما هیچ جا و هیچ موقع این فرصت رو نداشتم بیانشون کنم.حالا مدرسه استادی دقیقا همون جایی بود که این فرصت رو به من میداد.به خودم گفتم خب بهار یعنی تو فقط از این طریق میتونی به قله اهدافت برسی؟ذهنم درگیر این سوال شد گفتم خب شاید راه های دیکه هم باشه که ناگهان خاطرات کوهنوردیم اومد تو ذهنم.یادم اومد زمانی که برای اولین بار به یک کوه ناشناخته رفتم و اتفاقا اونروز تنها بودم .وقتی از کوه رفتم بالا و به قله رسیدم از اون بالا دیدم که راه رو اشتباه اومدم و یک مسیر خیلی راخت تر و بهتر بود که یک گروه دیگه با راهنماشون داشتن میومدن.اونا هم به قله رسیدن ولی با یک راهنمای حرفه ای خیلی راحت تر و سریع تر به قله رسیدن .توی ذهنم این کوه و راهنما دقیقا مثل دوره استادی و استاد بهرامپور شد .

دوره رو ثبت نام کردم و از نیمه های راه خودم رو به بچه ها رسوندم و تکالیفم رو انجام دادم.اما با چیزی روبرو شدم که اصلا توقع اون رو نداشتم.من فکر میکردم تو این دوره مهارت های مختلف یاد میگیرم و کتاب های مختلف میخونم و تخصص پیدا میکنم .درسته همین اتفاق هم افتاد ولی درکنارش اتفاق های دیگه ای افتاد که انتظارش رو نداشتم و خیلی با ارزش تر از اون مهارت ها و مطالب بود.من تو این یک ماه به خودشناسی رسیدم.در طول دوره یا سرکلاس خیلی مواقع پیش میومد که میدیم من چقدر خوب فکر میکنم چقدر ایده های من درسته و به خودم میگفتم افرین بهار از  طرفی هم میدیدم خیلی جاها کارم ایراد داره فهمیدم من یک خجولم و دلیل اینکه همیشه با اینکه کلی ایده و حرف داشتم برای گفتن با اینکه بیان خوبی دارم اما چون یک خجولم نمیرم سمت افراد و باهاشون ارتباط برقرار نمیکنم.زمانی که برای کسب در امد از طریق اموزش خودم رو با غریبه ها روبرو میکردم و میرفتم سمتشون با همه ترس و خجالتم حال دلم خوب میشد و از تغییراتم خوشحال میشدم زمانی که سرکلاس با بچه های کلاس شروع به حرف زدن میکردم کلی حال میکردم و بیشتر توانایی های خودم رو میشناختم.در کنار خودشناسی تغییر دیکه ای هم اتفاق افتاد.

این جمله از حضرت علی است که میفرمایند اگر میخواهی خدا را بشناسی اول خودت را بشناس.من تو این ماه واقعا به مفهوم این جمله پی بردم .با هر شناخت کوچیکی که از خودم پیدا میکردم تازه میفهمیدم خدای من چقدر بزرگ و توانا و خوب هست.خدای من و تمام هم دوره ای های من.خدای من و خدای استاد چقدر بزرگ و عالم و قدرتمنده که این توانایی ها رو در وجود ما گذاشته .حالا هر ثانیه و هر لحظه از ته دلم میگم خدایا شکرت.

از گردش این دایره بی پایان

برخودداری دونوع مردم را دان

یا با خبری تمام از نیک و بدش

یا بی خبری از خود و احوال جهان.

بر اساس رای 4 نفر از بازدیدکنندگان

75 امتیاز از 100


از نظر شما این مطلب مفید بود؟
نویسنده
>بهار اژدری

بهار اژدری

سلام من بهار اژدری بنیانگذار تیم مدیر خود هستم تیمی که در این راستا تشکیل شد تا یک باور را در ذهن تمامی افراد جامعه به وجود بیاورد و آن هم اینکه من مدیر خودم هستم با فرا گرفتن هنر و مهارت مدیریت سرمایه های مهم زندگی خود را مانند فکر و ایده.احساس .زمان و ثروت خود را حفظ کنید و زندگی شاد خود را بسازید

ماجراهای پیشنهادی


فقط بیست دقیقه تا......
ادامه...
Sahelmath
27 دی 97 1 ساحل آشنا
در 30ثانیه دیگران را شیفته خود کنیم...
ادامه...
mojtabamostafaee
15 مرداد 97 0 مجتبی مصطفایی
🔴 یک درس مهم...
ادامه...
MehdiArabzadeh
16 مرداد 97 0 مهدی عرب زاده
چرا شکست شروعی برای پیروزیه؟...
ادامه...
AmrAl.Tvl
11 تیر 97 0 امیرعلی تولایی
کوه زخمى چه شکلیه؟...
ادامه...
tara.yahyanejad
10 تیر 97 0 تارا یحیى نژاد
مشتری مداری...
ادامه...
vnbahoosh
28 خرداد 97 4 وحید نوعی باهوش
فقط مرگ قابل مذاکره نیست...
ادامه...
alibahrampour
10 خرداد 97 0 علی بهرام پور
خلاقیت و تلاش...
ادامه...
MehdiArabzadeh
21 تیر 97 0 مهدی عرب زاده
#تمرین9...
ادامه...
hasanabbaspaydar@gmail.com
26 آبان 97 0 Mohammad Hasan Abbas Paydar
کبوتر با کبوتر باز با باز: یک ارزیابی...
ادامه...
alibahrampour
13 آبان 97 0 علی بهرام پور
دو عکس دو درس...
ادامه...
fekretalaee.com
11 تیر 97 0 عبدالحکیم بایی
Caps Lock ON ! or OFF...
ادامه...
mfahimi
19 فروردین 97 2 محمدحسین فهیمی
گزارش جلسه دهم از دومین دوره هوش مالی...
ادامه...
alibahrampour
10 تیر 97 0 علی بهرام پور
عکسی برای اولین بار در ایران...
ادامه...
vahidzamani
16 خرداد 97 2 وحید زمانی
ناامیدی مخصوص (با سس اضافه)!...
ادامه...
user119464217039476
12 خرداد 97 8 علی حقانی
پروانه خانوم ...
ادامه...
user6044223567435
23 خرداد 97 0 رامین شادلویی

آخرین ماجراها

نمایش همه

بر فراز قلّه ی رفیع «موفقیت»...
ادامه...
vnbahoosh
30 بهمن 97 0 وحید نوعی باهوش
روز دوم چالش و تماس دوم ...
ادامه...
Affa
30 بهمن 97 2 فاطمه غریب
چطوری میشه تغییر کرد...
ادامه...
user478973085
30 بهمن 97 0 فاطمه نصیری
چالش بزرگ من ...
ادامه...
soossandodangeh
30 بهمن 97 1 سوسن دودانگه
من و راننده اسنپ...
ادامه...
omid13604
30 بهمن 97 8 امید غلامی
تهدید...
ادامه...
jafarlakzaei
30 بهمن 97 0 جعفر لک زائی
چالش اهمال کاری روز اول...
ادامه...
farhadmoshayedi
30 بهمن 97 0 فرهاد مشیدی
موفقیت...
ادامه...
user86977277638
30 بهمن 97 1 علیرضا اشرفی
بی خیال حرف مردم ......
ادامه...
rezvani
29 بهمن 97 2 بهاره رضوانی
سی کار کوچک...
ادامه...
amirgholami
29 بهمن 97 2 امیر حسین غلامی
تفکر اسفنجی !!!...
ادامه...
user2767744526
29 بهمن 97 1 ناهید عنایتی
کلکسیون سلامتی و خوش اندامی اساتید (قسمت دوازدهم)...
ادامه...
user2767744526
29 بهمن 97 0 ناهید عنایتی
من نگران فردا هستم...
ادامه...
MojeShafa
29 بهمن 97 4 حسین مرادی
این که چگونه رخ می‌دهد به تو مربوط نیست...
ادامه...
MojeShafa
29 بهمن 97 1 حسین مرادی
من به خودم تعهد میدم...
ادامه...
thnfnm
29 بهمن 97 0 حسن نصرتی
غلبه بر اهمال کاری تا عید 98...
ادامه...
AliTM1986
29 بهمن 97 0 علی طاعتی مرفه

لطفا نظرات را برایمان بنویسید

  • ارسال نظر با زدن دکمه Enter

با زدن دکمه اینتر نظر شما ثبت می شود


با زدن دکمه اینتر نظر شما ثبت می شود

    پرداخت کارت به کارت

    پرداخت از خارج ایران

    گارانتی بازگشت وجه

    تسهیل در خرید

    دوره رایگان فن بیان

    دعوت از اساتید سخنرانی

    نیلوفر مرداب

    تماس با ما-درباره ما


    بیشتر از یک نفر

    استفاده از سایت مشروط بر قبول توافقنامه کاربری و حفظ حریم شخصی می باشد. تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مجموعه بیشتر از یک نفر است.

    آدرس : تهران- سعادت اباد بلوار دریا روبروی پارک دلاوران نبش کوچه موج‌ پلاک ۱۱
    تلفن : 02188561224
    logo-samandehi

    از آخرین اخبار و تخفیف های بیشتر از یک نفر آگاه شوید!