صبر کنید...
همش فکر می کنیم که برای اول بودن باید غیر طبیعی بود .باید کاری خارق العاده انجام داد.باید بهترین (و نه لزوما مناسب ترین) را در هر کاری ارائه داد و گاهاَ چون نمی تونیم ،کلا بیخیال انجام دادنش میشیم.
تا حالا به بازی منچ توجه کردین. بازی ای گروهی و حداکثر 4 نفره.
آیا کسی میتونه تو بازی منچ همش شیش بیاره ؟ اگه کسی همش شیش بیاره ، میتونه ادعا کنه که برنده بازی می شه؟ اصلا اگه کسی همش شیش بیاره ،اون بازی میتونه لذت بخش باشه؟
جواب این سوالا خیلی واضح و مشخصه.به نظر من امکان نداره کسی تو بازی منچ همش شیش بیاره (احتمالش یک در بینهایته) و اصلا اگه هم این اتفاق بیفته،تحت هیچ شرایطی امکان نداره که برنده بازی بشه. برای برنده شدن در بازی (و بطور کل در بازی زندگی) لزوما شیش آوردن نشانه موفقیت نیست و برای برنده شدن لازمه که گاهی پنج و گاهی چهار و حتی گاهی هم یک بیاریم. گاهی لازمه ریسک کنیم و اصطلاحاَ خورده شیم و از اول بازی رو شروع کنیم .یعنی ممکنه در مقطعی از بازی شکست بخوریم تا به پیروزی های بزرگتر و نهایی برسیم.
با این مثال میخوایم به سراغ بازی زندگی و دنیای حقیقی بریم. چرا برخی انسانها به جای اینکه دنبال بهترین و بیشترین تلاش برای رسیدن به هدفشون باشن، روزها ، هفته ها و متاسفانه گاهاَ سالهای سال از عمرشونو هدر میدن که بهترین هدفو انتخاب کنن. از نظر اونا بهترین یعنی غیرطبیعی ترین . تازه بعد انتخاب هدف تو مرحله برنامه ریزی و انجام کارهای مورد نیاز میمونن و اعتقادشون اینه که یا نباید کاریو انجام بدن و یا اگه انجام میدن از همون شروع کار باید بهترین و بی نقص ترین کار رو انجام بدن. همش استرس اینو دارن نکنه جایی از کار بِلَنگه و اگه به بهترین حالت در هر کاری نرسن اصلا و هیچ وقت اون کارو شروع نمیکنن. این آدما نه تنها دنبال اینن که همش شش بیارن بلکه دنبال این هستن که جفت شش بیارن و این در حالیه که بازی های زندگی فقط با یه تاس انجام میشه و جفت شش آوردن کاری غیر طبیعیه).میدونین به این جور آدما چی میگن. بله دقیقا درسته. انسان های کمال گرا .
کمال گرایی
بهش میگم چرا هنوز هیچ فایل صوتی آماده نکردی. میگه هنوز جملاتی واسه معرفی خودم پیدا نکردم ، هنوز به اون صدای که مد نظرمه نرسیدم ، هنوز آهنگی واسه تدوین صدام پیدا نکردم و ... میگم چرا ؟ میگه آخه میخوام خودمو عالی به دیگران معرفی کنم و میترسم نکنه ویژگی خاصی از خودمو جا بزارمو نگم.میخوام بهترین و انگیزشی ترین آهنگو بزارم که هر کی میشنَوه هیپنوتیزم بشه!!! و چون سرما خوردم، صِدام گرفته هست.واسه همینه هنوز آماده نکردم . میگم چرا کتاب تخصصیتو انتخاب نکردی؟ میگه اخه هفته اول،یکی از دو سه تا کتاب خوبی که داشتمو میخواستم بخونم ولی گفتم نکنه کتاب خوبی نباشه نخوندمشون. بعد یک نفر یه کتابی بهم معرفی کرد تحقیق که کردم فهمیدم جزو 10 کتاب برتر دنیا تو زمینه کاریم نبود. با جستجوی بیشتر یه کتاب که هشتمین کتاب برتر دنیا بودو انتخاب کردم ولی چون میخوام بهترین کتابو بخونم واسه همینم اون کتابو هم ول کردم و الان دنبال اولین کتاب برتر دنیا هستم.بهش میگم خوب تو سایت آمازون خیلی راحت میتونی اولین و برترین کتاب هارو پیدا کنی پس چرا تعلل میکنی؟ میگه تو که غریبه نیستی مدت های زیادیو رو حوزه ای که میخوام کار کنم تحقیق کردم ولی الان مرددم نکنه این حوزه بهترین حوزه نباشه واسه همینم نمیتونم دنبال کتابی باشم. و این داستان همچنان ادامه دارد. نکته جالب این داستان میدونین چیه ؟ آخر دوره که نتیجه نمیگیره و نمیتونه مدرس خوبی بشه همش میگه اون یارو رو میبینی من بهش گفتم چیکار کنه، اون یکیو که بالاترین امتیازو آورده رو میبینی نمیتونست زمینه کاریشو انتخاب کنه آمد پیش من ،منم زمینه کاری خودمو بهش پیشنهاد کردم. همه از پیشنهاداتش به نتایج خوب و عالی رسیدن ولی خودش هنوز داره زمینه کاریشو پیدا میکنه. چون دنبال جفت شیش آوردنه.
بزرگترین شکست های زندگی رو ما از همکارامون نمیخوریم،از رفیقمون نمیخوریم ، از شرکت رقیب نمیخوریم از پدر ومادر و فرزند و خواهر و برادرمون نمیخوریم. بزرگترین شکست هایی که ما با خودمون جابجا می کنیم از خودمون میخوریم. رفتارهایی که باهاش خودمونو شکست میدیم و خودمونو ویران میکنیم.
کمال گرایی شکل های مختلفی داره که بعضی از اونا بصورت زیر هستن.
کمال گرایی جسمانی (من باید هیکلم بهترین باشه و زیباترین باشم و نسبت قد و وزنم خوب باشه )
کمال گرایی موفقیت ( من باید جلوتر از همه باشم ، باید اول باشم و .... مثل کمال گرایی در کنکور )
کمال گرایی در جنبه های شخصی (مثل خرید بهترین خانه یا ماشین یا ... ) و ...
یکی از بزرگترین معایب کمال گرایی آن است که عزت نفس شخص به شدت کاهش پیدا می کند .
تو جلسه دوم دوره استادی 4 ، استاد بهرام پور از همه خواست که همون جا و تو زمان کلاس ، دو به دو به مدت 3 دقیقه به معرفی خودشون بپردازن . بعد معایب و مزایای همو بگن. در تکالیف هم از ما خواست اولین فایل صوتی رو که آماده کردیم(با تمام معایبی که ممکنه داشته باشه ) واسشون بفرستیم و تو تکالیف بعدی خواست که فایل های دیگه ای بسازیم . این یعنی اینکه اگه می خوایم در هر کاری موفق باشیم ابتدا باید اولین کالا یا محصولمونو ارائه بدیم بعد ایراداتشو یا بطور مستقیم خودمون و یا بطور غیر مستقیم از زبون افراد دیگه پیدا کنیم. و با رفع معایب، محصول جدیدمونو بیرون بدیم.
امیدوارم از این موضوع لذت برده باشین و تا حدِ امکان کمال گرایی را در خودمون کمرنگ کنیم و از بین ببریم. لطفا با نظراتتون ،بنده رو در نوشتن ماجراهای بعدی راهنمایی کنید. ممنون