صبر کنید...
زبان انگلیسی من در دوره سوم راهنمایی
من(فاطمه کهنسال) وقتی در دوره راهنمایی بودم، زبان انگلیسی ام ضعیف بود ولی ریاضی ام قوی بود. اکثرا نمره های ریاضی کلاسی ام را بالای 18 می شدم؛ و اکثرا نمره های کلاسی زبانم را در حد 13، 14 و گاهی وقت ها هم زیر 10 می شدم.
یکی از هم کلاسی هایم که با او دوست بودم، درس زبان او خیلی قوی بود. چون در کلاس های بیرون ثبت نام کرده بود، زبان او خیلی قوی بود. هر ترم هم که تمام میشد، باز هم میرفت و ثبت نام می کرد. ولی ریاضی او خیلی ضعیف بود.
یک روز که نمره های کلاسی درس ریاضی مان را به ما دادند، من دیدم که نمره او خیلی کم شده است. به او گفتم:" می خواهی من به تو ریاضی یاد بدهم؟" او گفت:" آره. مرسی. می خواهم." من هم در بین زنگ تفریح ها به او یاد می دادم. خانه او نزدیک خانه ما بود. برای همین هم گاهی وقت ها به خانه او می رفتم و با او ریاضی کار می کردم. بعد من هم که زبانم ضعیف بود، او هم شروع کرد و به من زبان انگلیسی یاد داد.
البته نا گفته نماند که من خودم هم تلاش می کردم. یعنی تا به منزل می رسیدم، شروع می کردم و لغات را حفظ می کردم و به گرامر نگاه می کردم و مطالبی که دوستم به من گفته بود را یادآوری می کردم.
خلاصه سال سوم راهنمایی من و دوستم به همین ترتیب گذشت. وقتی خرداد ماه شد و هر دوی ما کارنامه هایمان را گرفتیم، من نمره زبانم 19 شده بود و دوستم هم نمره ریاضی اش 18 شده بود.
یعنی بدون اینکه من معلم خصوصی برای زبان بگیرم و دوستم بدون اینکه پولی خرج کند و برای درس ریاضی اش معلم خصوصی بگیرد، هر دوی ما موفق شدیم.
الان از آن دوستم خبری ندارم، ولی خیلی دوستش دارم. هر موقع یاد این دوستم و دوستان دیگرم می افتم به خودم می گویم:" چه دوستان خوبی داشتم. ای کاش ارتباطم را با آن ها حفظ می کردم و هنوز با هم دوست بودیم."