صبر کنید...
برای تحقیق روابط والدین با فرزندان با یکی از دوستان در حال گفت گو بودیم بعد از چندین سوال ازش پرسیدم
ایا تا حالا کاری را انجام داده ای که اطرافیان گفته باشن نمیتوانی ولی شما انجام داده باشی
بله انجام دادم و موفق شدم
14 سال داشتم که پدرم ورشکست کرد زندگی خیلی سختی داشتیم نان شب نداشتیم بخوریم نزدیک ترین افراد که
از انها انتظار نداشتیم من و خانواده ام را تحقیر میکردن هر روز مشکلات بیشتر میشد پدرم توانایی رسیدگی به
حسابهایش را نداشت با این که یک دختر بودم و سن کمی داشتم تمام مسئولیت زندگی را بر عهده گرفتم تصمیم
گرفتم جواز نانوایی بگیرم تا بتوانم درامدی داشته باشم مخارج زندگی وبدهکاری های پدرم را پرداخت.
هرروز که دنبال جواز میرفتم بیشتر تحقیر میشدم همه میگفتن شما نون شب ندارین بدبختین نمیتوانی چنین کاری
انجام دهی.
وقتی برای جواز به اداره جات میرفتم همه سخت مخالفت میکردن ولی من با خودم عهد بسته بودم اول به خودم بعد
به همه ثابت کنم که من میتوانم با تمام نه شنیدن ها بعد از سه سال موفق شدم جواز نانوایی را بگیرم .
پانزده سال از روزهای سخت میگذرد من نانوایی خودم را دارم تمام بدهی پدر من تا دو سال دیگر تمام میشود
یاد بگیرین تحت هر شرایطی سر حرف خودتون باشین به توانایی های خودتون ایمان داشته باشین