صبر کنید...
امروز در نوبت دکتر بودم.دکتر رفته بود چایی بخوره.خانم کناری ام یک ربع منتظر دکتر نشسته بود.او با شنیدن صدای خنده دکتر از آشپزخانه،حرص می خورد.چون زورش به منشی می رسید،به او غر می زد و اعتراض می کرد.به محض آمدن دکتر سکوت کرد.هیچ اعتراضی به دکتر نکرد.
من اگه جاش بودم به جای غر زدن به منشی می رفتم به مسئول پزشکان اعتراض می کردم.چون منشی در این زمینه کاره ای نیست.دیگر اینکه اگه جاش بودم ،جای حرص خوردن ،کتاب می خوندم تا از زمان مرده استفاده بهینه کنم.
پس
1-همیشه به آدم درست اعتراض کنیم.
2-از زمان های مرده مون استفاده بهینه کنیم.
با گفتن جمله من اگه جاش بودم،هنگام مشاهده رفتار دیگران،می تونیم کلی چیز بیاموزیم.اینطوری ناخودآگاه تجربه مون زیاد می شه.