صبر کنید...
نمره ریاضی دوم دبیرستان
من(فاطمه کهنسال) وقتی که اول دبیرستان را تمام کرده بودم، تصمیم گرفته بودم که در رشته ریاضی درس بخوانم. در تابستان برای سال دوم ثبت نام کردم و گفتم که من رشته ریاضی را انتخاب کرده ام. گفتند که ترم اول کلاس های مشترکی برای رشته های ریاضی و فیزیک می گذاریم.
مهر ماه شد و کلاس بندی شدیم و ناظم سر صف گفت که شرط اینکه به رشته ریاضی بروید این است که نمره ریاضی و فیزیک این ترم تان باید بالای 17 شود. همه شاگردان یک دفعه با هم گفتیم:" خانم! قبول نیست. فقط این یک ترم که حساب نیست. شاید معلم این ترم مان سخت گیر باشد." خانم ناظم هم گفت:" ساکت ساکت. همین که گفتم."
به همین دلیل من که می خواستم رشته ریاضی بخوانم، تصمیم گرفتم که کمی از درس های دیگرم را کمتر بخوانم. به خودم گفتم:" مثلا زیست که برای رشته ریاضی زیاد مهم نیست. پس من وقت بیشترم را روی ریاضی و فیزیک می گذارم."
من از همان روز اول هر درسی که داشتم، وقتی به خانه می آمدم فقط ریاضی یا فیزیک می خواندم. یعنی اگر درس دیگری را باید می خواندم، نمی خواندم و کنار می گذاشتم و ریاضی و فیزیک می خواندم. از بین ریاضی و فیزیک هم بیشتر ریاضی می خواندم.
همین وضعیت ادامه داشت تا اینکه من به جایی رسیدم که دیدم تمرینهای کتاب برایم کافی نیست. رفتم به خیابان انقلاب و یک کتاب نمونه سوال همراه با جواب برای درس ریاضی خریدم.
یادم می آید که یک روز که از مدرسه به خانه آمدم، 6 ساعت پشت سر هم ریاضی خواندم.
وقتی امتحان نیم ترم اول ریاضی داشتم، فکر می کردم که بالای 19 می شوم. چون خیلی تلاش کرده ام. با اینکه من زیاد ریاضی خوانده بودم، امتحان ریاضی ترم اولم را 9 شدم! البته نمره بالا نداشتیم و اکثریت کلاس هم نمره شان تک شده بود.
من فکر کردم که با وجودی که این همه خواندم چرا نمره ام تک شد. ورقه ام را بررسی کردم و اشکالاتم را بررسی کردم. فهمیدم که چرا اشتباه نوشته ام.
خلاصه بازهم وقتم را برای درسهای دیگرم کمتر کردم و بیشتر برای ریاضی و فیزیک وقت گذاشتم. وقتی امتحانات ترم اول را دادم و کارنامه ام را گرفتم، دیدم که ریاضی و فیزیک را 5/17 شده ام. ولی زبان و زیست را افتاده ام.
خیلی پشیمان شدم. کار اشتباهی کردم. زبان درس مهمی است. باید آن را زیاد می خواندم.
خلاصه ترم بعد آن سال مجبور شدم زیست را هم بخوانم و تابستان هم مجبور شدم زبان را هم جزو درس هایم بگیرم و به کلاس بروم و بخوانم.
دنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
من در دبیرستان رشته ریاضی خوانده ام. در دانشگاه هم ریاضی خواندم و کارشناسی ارشد گرفتم. مدرس دانشگاه هستم. ولی افسرده بودم. بعد شروع کردم کتاب های روانشناسی خواندم و کلاس های مهارت زندگی را رفتم و بعد از آن هم به دوره مدرسه استادی رفتم تا یاد بگیرم افراد دیگر را هم شاد کنم.