صبر کنید...
به رسم ادب و احترام سلام..
امروز یک روز خاصه..
خیلی خاص..
درست یک سال قبل در چنین روزی من پا به دنیای
🌷بیشتر از یک نفر 🌷
گذاشتم..
🌷16 اسفند 99 🌷
اولین ماجرای خودم رو سنجاق کردم به بقیه ماجراهای این سایت...
منِ یک سال پیش با من امروز فرق کرده..
چه فرقی؟
می گم خدمتتون..
راستش این چند روز گذشته مشغول دسته بندی ماجراهای خودم بودم..
به نتایج جذابی هم رسیدم به شکلی که از شدت شوق پریدم هوا و سرم خورد به سقفِ خودشیفتگی!!
خدا نصیبتون کنه...
اما یکی دو نکته:
نوشتن ماجرا از لحظه اول دغدغه من بوده به شکلی که برام مهم شد که هم خودم کسب تجربه کنم، هم این تجربه رو در اختیار دیگران بگذارم.
کمی خلاقیت رو هم چاشنی ماجرانویسی کردم که نتیجه اش خلق چند سناریو و حرکت ابتکاری بودکه اگر درست گفته باشم مشابه برخی از آنها، قبلا در بستر ماجرانویسی وجود نداشته..
ماجراهایی با مضمون:
1.چند گردش از حساب ماجراها.
2.نوشتن ماجرا برای دیگران(به نام خودشان و تقدیم به خودشان).
3.آشپزی ( آموزش مرحله به مرحله، عکس غذاها).
4.تبریک تولد به کاربران محترم.
5.چالش های هفتگی( در قالب مسابقه و اعلام نتایج).
همچنین
انتخاب نام عمارت ماجرا
، خلق یک شخصیت طنز
و ماجراهای دنباله دار یاداوری نکات دستوری
از اقدامات صورت گرفته توسط ارادتمندتون بود..
(ببین به من نگو خودشیفته! به جاش به واقعیت ها فکر کن! والله به خدا)..
در خلال ماجراهای 411 گانه:
با کاربران محترم شوخی کردیم، سربه سرشان گذاشتیم، نقدشان کردیم..
آخ آخ گفتم نقد...
جایزه اسکار تند ترین نقد ماجراهای خودم رو تقدیم می کنم به این ماجرا:👇
همه کارت زرد ها رو تو بدی؟متاسفم..
جناب دکتر لک زایی..برادر ارزشمندم..
ممنون که با صبر و بزرگواری این ماجرا رو پذیرفتی..ممنونم..و یادم هست که شما سال گذشته از اولین نفراتی بودید که ماجراهای من رو دنبال کردی..
بله..
داشتم می گفتم منِ امسال قطعا بیشتر از یک نفر، یک نظر و یک دوست است..
منِ امسال:زهرا دهقانی را دارد
هدی رحیمی را دارد
مهشید عزیز را دارد
باران عزیز را دارد
گیلا ذاکری و ماه منیر عزیز را دارد..
بانو جعفری و بانو نصیری را دارد..
صبا را دارد..
فریده عزیز را دارد..
معصومه گیلا را دارد..
من امسال از مهندس نوعی باهوش نکته ها فرا گرفته..
من امروز قدردان جناب عباسی است که دعوت به نوشتن مقاله اش نمود..
و خلاصه من امروز ارادتمند همه کاربرانی است که از آنها درس آموخته..
و تشکر خاص از جناب بهرام پور بزرگوار برای این که زمینه رشد ادم های اطرافش را فراهم نمود..
خوشحالم دنیا هنوز از آدم هایی که دغدغه دیگران را دارند، خالی نشده..
اما آنالیز 411 ماجرایم:
1.آنهایی که به نوشتن ماجرا و بهبود آن مربوط می شده= 38 ماجرا
2.طنز = 64 ماجرا
3. نظر سنجی = 5 ماجرا
4.آثارم( دکلمه و رادیو)= 7 ماجرا
5:تذکرو یادآوری = 14 ماجرا
6.درباره شهر و استانم = 2 ماجرا
7.دلنوشته = 52 ماجرا
8.کرونا =7 ماجرا
9.تقدیر و تشکر = 12 ماجرا
10.تجربه شخصی( از اجرا و گویندگی)=29 ماجرا
11.ماجراهایی که مربوط به مسابقه می شد(مسابقه اردیبهشت و شب یلدا)=6 ماجرا
12.نقد= 8 ماجرا
13 .آموزش( سخنرانی،گویندگی، مجری گری و دکلمه)= 103 ماجرا
13.برای دیگران( همدردی، تشویق)= 3 ماجرا
14.گردش از حساب ماجرا= 8 ماجرا
15.تبریک تولد =9 ماجرا
16.آشپزی = 6 ماجرا
17.چالش = 33 ماجرا
18.متفرقه= 5 ماجرا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بهترین لحظه ای که در عمارت ماجرا نفس کشیدم :
لحظه ای که دیدم بیشتر از یک در ماجرایی 🎁تولدم🎁 راتبریک گفته..
بدترین لحظه ای که در عمارت ماجرا داشتم:
لحظه ای که در تب و تاب مسابقه اردیبهشت ماه، یکی از طرفداران خانم تارا یحیی نژاد بی آن که مرا ببیند و بشناسد، وقتی اختلاف آراء من با تارا کم تر و کمتر می شد به من تاخت....
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با اجازه من دو گوهر ارزشمند را درمعدن بیشتر از یک کشف کردم:
هدی رحیمی عزیزم و زهرا دهقانی جان..
می گم کشف واقعا اینطور بوده..استعدادشان در نوشتن و خوبی بی حدشان را.
همه ماجراهایم را دوست دارم..نگرانشان هستم و برایشان زحمت کشیده ام..
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
از همه کسانی که شاید تیزی برخی از واژهای ماجراهایم ؛ روحشان را خراشید صمیمانه پوزش می طلبم..
همچنین اگر با خواندن آنها برای لحظاتی خنده میهمان قاب صورتتان شد، خدارا هزاران بار شاکرم.
خوشحالم که اینجا نفس می کشم..و راضی هستم.
تمام حساب های بانکی ام صرف خیریه گردد..
زمین های هشتگردم به هدی رحیمی...
ویلاهای سادات شهر (رامسر) به زهرا دهقانی...
5000 سکه بهار آزادی ام به گیلا ذاکری
اختصاص یابد...
اِ ببخشید یه لحظه فکر کردم دارم وصیت میکنم!!
اجازه بدید ببینم چی شده؟
ا ا ا.. اون وسط داران گیسای همدیگه رو می کشن.. بابا فقط جَو گرفت منو..چرا شما باورتون شد بی وجدان ها..
من زنده ام...
من هستم..
به جاش بگید:
یک سالگی ات مبارک...
بعدش برید برای این بچه یک ساله به فکر کفش باشید که راه رفتن رو یاد بگیره...
ارادتمند همه شما:
شیدا اصغرزاده
تمام
دنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
گـوینده/مجری صحنه/مدرس مهارتهای ارتباطی/مشاور برگزاری همایش های هنری و آموزشی/ تهیه کننده و نویسنده رادیو اینترنتی حس خوب/عاشق نوشتن و به دنبال اثرگذاری🌷اگر یک روز یک نفر را به آرزویش نزدیک کردم آن روز به آرزویم رسیده ام🌷