اندکی تلخی

امروز روز خیلیی خوبی رو سپری نمیکنم اگر که فکر میکنید خوندن این ماجرا باعث ناراحتی شما میشه از خوندن اون صرف نظر کنید 

امروزواسه یکی از فامیلامون که نزدیک خونمون ساکنه اتفاق دلخراشی افتاد به حدی که وقتی اومد پیشمون زبونش بند اومده بود وشوکه شده بود 

نمیخوام در مورد اینکه چه اتفاقی افتاد صحبت کنم ، در مورد این صحبت میکنم که همه افرادی که ماجرا میشنیدن از در و همسایه بگیر تا اعضای خانواده همه درگیر گذشته بودند 

همه میگفتن چرا اینجوری شد ؟؟

همه میگفتن دلیل اینکه اینجوری شد فلان چیز بوده 

همه حرفها مفت بود به نظر من (ببخشید تز تین واژه استفاده میکنم ، خیلی خوش احوال نیستم)

من به این فکر میکردم که اگه این اتفاق برای من افتاد من باید چه برنامه ای از الان براش داشته باشم ؟؟

الان بهترین کاری که میشه انجام داد چیه؟؟

سعی میکردم آگاه باشم که ذهن من اتفاقات بد رو دوست داره تکرار کنه و سعی کردم به این موضوع کنترل داشته باشم اما واقعا حال دلمون خوب نیست 

 نمیدونم نوشتن این ماجرا درسته یا نه ولی یه سری جملات تو ذهنم مدام میاد که میخواستم اونا رو بنویسم 

چند روز پیش یه کلیپ دیدم توی اون میگفت 

گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست 

 کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‌ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌    بقره 216

جهاد بر شما مقرّر شد، در حالى که براى شما ناخوشایند است و چه بسا چیزى را ناخوش دارید، در حالى که خیر شما در آن است و چه بسا چیزى را دوست دارید، در حالى که ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند (صلاح شما را) مى‌داند و شما نمى‌دانید.

امیدوارم بتونیم از این ماجرا برای خودم درس بگیرم ، امیدوارم بتونم خوبیاش و حکمتش رو ببینم 

امیدوارم بتونم و همچنین امیدوارم بتونید