صبر کنید...
درود بر دوستان .
فکر کنم از اون ماجراهای تکان دهنده شه .
زندگی چیزیه که هممون داریم میگذرونیمش اما بلد نیستیم هدایتش کنیم و لذت ببریم .
یه مثال جالب یه جا خوندم که زندگی روزانه ما مثل برگ های دستمال کاغذی میمونه هر برگی رو که بر میداریم یه برگ دیگه جاش رو پر میکنه و سبب میشه متوجه نشیم که یه برگ از اون جعبه کم شده و انقدر این برگها رو برمیداریم تا بالاخره یه روز یه برگ بر میداریم و میبینیم که دیگه برگی باقی نمونده .
بله دوستان روز ها رو داریم سپری میکنیم و بالاخره یه روز میاد که یهویی میبینیم روز آخره و وقت ،😐رفتن.
اکثر افراد از مرگ میترسن میدونید چرا ؟🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤
چون کلی زندگی نزیسته دارن که باید زندگی میکردن و به خاطر موندن تو گذشته نتونستن زندگی کنن یا یه عده دیگه واسه دغدغه های آینده لحظه های حالشون رو خراب کردن و همش به این امید نشستن که یه روز شروع میکنن و زندگی رو زندگی میکنن اما نمیدونن همین روزهایی که دارن ازدست میدن برگه های دستمال کاغذی هست که داره به اتمام میرسه 😐
یه فایل صوتی گوش میدادم و میگفت که ؛
میدونید چرا تو فصل تابستان موقع خواب خنکی پشت بالشت رو دوست دارید ؟؟
چون اون رو در لحظه استفاده میکنید یا جایی دیگه میگفت توجه کردید که چقدر خاروندن جای کش جوراب لذت بخشه اونم دلیلش اینه که در لحظه بهش توجه میشه .
زندگی رو باید ساده گرفت و با گذشته هاش و دغدغه هاش درگیر نشد و از لحظه لحظه ها ش بهره برد جوری که وقتی که وارونش کنی هیچ قطره ای نزیسته ازش چکه نکنه و فقط یه سلف باقی مونده باشه .
گاهی یه خارش پشت شونه انقدر لذت بخشه که دوست داریم مدت ها بخارونیمش حتی تا جایی که زخم شه .
کاش میشد به تمام لذت های کوچیک زندگی توجه کرد و دوچندان لذت برد .
همه اتفاق ها به وقتش رخ میده پس منتظرش نشینیم و زندگی کنیم .
گاهی ریختن یه کم نون خشک زیر درخت نارنج تو روز بارونی و جمع شدن گنجشک ها برای خوردن اون نون ها چنان لذتی میده که آدم رو حال به حال میکنه اونم دلیلش در لحظه بودنه وگرنه همین حرکت رو شب انجام بده و هیچ گنجشکی رو نبین که بیاد و استفاده کنه اون وقته میفهمی در لحظه بودن چقدر متفاوته تا اینکه به بعد ها موکول کنیم و بخوایم بعدنا لذت ببریم .
این ماجرا رو با یه حس عجیب دارم مینویسم و واقعا دست خودم و خود انگشتام دارن در لحظه مینویسن و رد میشن .
قبول کنیم که میشه خوب بود و بهتر زندگی کرد و فریب مال و اموال دنیا رو نخوریم .
این همه اومدن و رفتند و دست آخر همشون موقع رفتن هزاران ای کاش داشتن اما ما جوری زندگی کنیم که وقتی میخوایم بار سفر ببندیم کمترین ای کاش ها رو روی شونه هامون داشته باشیم سبک سفر کنیم .
نمینویسم تا بگم من عالی هستم اما خیلی خوب دارم یاد میگیرم و تو مسیرم ازش بهره میبرم و حال و روزم خیلی بهتر از دیروز های خودمه .
بهترین حال و احوال رو براتون آرزو دارم شاد و پیروز و در لحظه زندگی کنید .
دنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
سجادرجبی نویسنده کتاب داناترازدیروز هستم کسی که دوست داره دنیا رو زیبا ببینه .چیزی واسه خودش نمیخواد چون میدونه توی این دنیا مهمونه و باید یه روزی بار سفر ببنده . خدا رو می شناسم چون توی وجودم حسش میکنم . با خودم قرار گذاشتم کاری که دنیا رو زیبا تر نکنه انجام ندم ، حتی اگه جاه و مقامی داشته باشه .