صبر کنید...
سلام :))
از عنوان ماجرای امروز خانم اصغرزاده خوشم اومد، هنرمندانه قاپیدمش :)))
ما کارمون همینه دیگه
هنرمندانه می قاپیم/ می رباییم :))
حرفی هست؟
اگه حرفی هست بعد ماجرا، بیا توو قسمت کامنت ها با هم گفتگوی اساسی میکنیم.
در این ماجرا اگر به کسی بر نخوره؛ چند نکته در بابِ ماجرا نویسی، در بین نکاتی که با ریزبینی خاصی هم بیان شده بود، دوست داشتم راجع به یکی از موضوعات، بیایم و این صفحه رو خط خطی کنم.
اینجوری :
چرا خط خطی میکنم؟
حالا موضوع چیه؟
سال اول دانشگاه، با یک استادی آشنا شدم که به ادبیات مسلط بودند و سالیان سال بود در مقاطع مختلف، تدریس میکردند.
این بزرگوار، خیلی روی غلط املایی حساسیت داشتند و دارند :))
اون زمان که بنده شاگرد ایشون بودم؛ چپ و راست با خاک یکسانم میکرد.
خیلی خیلی برایش مهم بود که اگر قرار هست رشد کنم، از همان ابتدا، درست پیش بروم.
بیشترین غلط های املایی، واژگان، دستور و.... در همین تلگرام عزیز از بنده گرفته میشد :)
البته به طنز و با شوخی این مسئله را متذکر میشدند و گاهی هم کاملاً جدی .
تا حساب کار بیاد دستم و حکایتم نشود، این بیت از صائب تبریزی که میفرماید:
چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج/ گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج
شاید در نظر اول با خودمون بگیم:
بابا اینا که مهم نیست.
یا در اولویت نیست.
مهم این هست که من فعلا دستم در نوشتن روان بشه.
بعداً کم کم این موضوعات رو هم رعایت میکنم.
مهم اون آموزش ، نکته یا اندیشه ای هست که میخوام بگم!!
ولی
ولی
زهی خیال باطل :)))
زهی خیال باطل را که گوید؟
عبید زاکانی گوید :)
تصور است عدو را خیال منصب تو/«زهی تصور باطل، زهی خیال محال»
وقتی عادتی شکل میگیره و تثبیت میشه، ترک عادت سخت خواهد بود.
(شنیدید میگن ترک عادت موجب مرض هست :)) ) آره خلاصه...
زمانی که ما به غلط نویسی عادت میکنیم، این عادت نهادینه میشود و حتی در فرهنگ ما جا می افتد.
پس چه بهتر که از همان ابتدا، در این موضوع با دقت بیشتری ورود کنیم.
کار سختی هم نیست.
یک ) قبل از اینکه تق بزنی رو دکمه انتشار ماجرا، یه دور ماجراتو بخوان.
دو) بعد اگه شک داشتی در املای کلمه ای، تق بزن روی گوگل، سرچش کن :))
سه) گوگل نخواستی یا اشتباه گفت بهت و الان کلاً گیج اندر گیج شدی، و اهل مطالعه و کتاب هستی، یه زمانی خیلی دور، در عهد قلقلک میرزا یه ماجرایی نوشته بودم در همین عمارت ماجرا با عنوان : غلتک یا غلطک ( یادش به خیر، ذیل اون ماجرا چقدر با خانم اصغرزاده، سر اینکه غلتک درسته یا غلطک، گفتگو کردیم 😁). در اونجا یه کتاب معرفی کردم.
دنبال ماجرا هم نگرد، که خدا رحمتش کنه.
خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه...
کتاب این بود:
غلط ننویسیم
فرهنگ دشواری های زبان فارسی
ابوالحسن نجفی
بگیر در کتابخانه ات داشته باش مثل من.
پی دی افش هم فکر کنم باشه. ولی خود کتاب را بگیرید بهتره.
بگید خب؟
آفرین
از مزایای این نوع سختگیری میدونید چیه؟
دقت تان بالاتر میرود.
چه در خواندن یک متن، چه زمان نوشتن با تامل و دقت بیشتری این کار رو انجام میدهید.
دایره لغات تان هم افزایش پیدا میکنه.
به دانش خود هم می افزایید.
اعتماد به نفس تان هم تقویت میشود.
از همه مهم تر به مخاطب تان احترام میگذارید و با این کار نشان میدهید که برای شخصی که دارد نوشته شما را میخواند، ارزش قائل هستید و نوشته و ماجرای بدون غلط/کم غلط و زیبایی رو ارائه میدهید.
دیگه بسه
زیاد نوشتم :)))
فقط یه چیزی :
🌷سپاسگزار درست هست نه سپاسگذار.🌷
دلیلش هم در صفحه 319، 320، 321 کتابی که معرفی کردم، موجود هست.
+ خانم دهقانی چرا خودتون نمیگید؟
_ چون عادت ندارم لقمه حاضر و آماده به کسی بدم. :)))
_ اونهایی هم که دلیلش رو بلدن، آفرین، صدآفرین، هزاروسیصد آفرین. جایزه ای هم در کار نیست. :)))
_ بقیه هم که نمی دونند ، بروید کتاب رو بگیرید. یا سرچ کنید.
_ یه کمی تلاش کنید بابا.:)))
+خانم دهقانی خب چرا عکس نگرفتید از اون صفحات تا ما بخوانیم؟
_ اینجاست که میفرمایم: بچه زرنگ کجا بودی شما؟ :))
+خانم دهقانی یعنی خودت دیگه غلط نمی نویسی؟
_ چرااااا :)) تا دلت بخواد :))
کلی غلط می نویسم. 😁😁
الان ممکنه این ماجرا هم غلط داشته باشه. :))
اگه پیدا کردی یه جایزه پیش من نداری :)))