صبر کنید...
سلام
عنوان ماجرا را معذرت خواهی و یک نکته گذاشتم....
تا اگر این مدت حرفی یا عملی از بنده باعث ناراحتی هر کدام از عزیزان شده، به بزرگی خودشان ببخشند.
این از این.
الان راحت تر شدم.
و اما بعد..
عذرخواهی اصلی را به خانم شیدا اصغرزاده عزیز تر از جانم بدهکار هستم، بابت دعوت به چالش زیبایی که داشتند و من علی رغم اینکه گفته بودم شرکت میکنم، بنابه دلایلی که خدمتشان هم عرض کردم، نتونستم بنویسم. با این حال به نظر خودم، دلایلی که آوردم برای ایشان، بیشتر بابت توجیه عدم پایبندی خودم به حرف و تعهدی بود که داده بودم.
لازم دیدم، نه تنها در ذیل ماجرایشان عذرخواهی کرده، که به صورت رسمی ماجرایی بنویسم و این موضوع را مطرح کنم.
معذرت میخواهم دوست و استاد بزرگوارم
🌷سرکار خانم شیدا اصغرزاده عزیز و نازنین🌷
مدتی هست که دستم به نوشتن نمیره...
و الان هم نمی دونم از چه ساعتی هست که جلو این صفحه نشستم و مدام می نویسم و پاک میکنم..
امیدوارم که بتونم بنویسم.
برویم:
در ماجرایی که خانم اصغرزاده نوشتند با عنوان : اصغرزاده و چالش هاش! والله به خدا
🔴چند نکته نظرم را جلب کرد:
1- به زیبایی هر چه تمام تر و با مهارت استادانه ای که دارند، به انتقاد از عدم مشارکت کاربران( که خودم هم جزوشان هستم) در این چالش پرداخته بودند. از همینجا میگویم که قلمشان و شخصیتشان را می ستایم. سپاس گزارم بانوجان.
2- به موضوعات خوبی اشاره داشتند در مورد اینکه اگر کرونا بره، دلمون برای چی تنگ میشه؟
من اگر کرونا بره...
دلم برای فاصله هایی که خوب رعایت می شد خیلی تنگ می شه...
گاهی باید فاصله بگیریم،
از حریم خصوصی دیگران؛
از وجودی که باید تنها باشه؛
و از بعضی در هم تنیدگی هایِ بی قواره..
3- در ذیل ماجرای ایشان، جناب حصاری بزرگوار، کامنتی گذاشتند که پاسخ خانم اصغرزاده، برای من بسیار قابل تامل بود.
"واقعا برام جالبه که بدونم چه دلایلی برای مشارکت بیشتر، در اولویت هستند؟ "
🔴براستی چه دلایلی برای مشارکت بیشتر، در اولویت هستند؟
🔴اینکه حتما باید سیستم پاداش و تشویقی در کار باشه و نفع مالی داشته باشه تا ما انگیزه بگیریم و شرکت کنیم؟
🔴جناب حصاری اشاره به سیستم پاداش دهی داشتند:
برای انگیزش نوشتن و شرکت در چالش نیاز به پاداش و جایزه و امتیازی هست که باعث شود انرژی اکتیواسیون مون بالاتر بره!! در این ببین خاطرهای براتون تعریف کنم! عزیزی یکبار میگفت مردم محله شون برای صبحانه صبح جمعه است که به دعای ندبه میروند و اگر صبحانه ندهند هیچ کس نمیرود! من به ایشان گفتم ایرادی نداره! خود خداوند برای اینکه عبادتش کنیم کلی وعده بهشت و میوه و عسل و ... داده و این منافاتی با اصل ماجرا نداره و انگیزهها را بالا میبره! البته مجموعه گرانسنگ بیشتر از یک هم میتونه در این راستا با ارائه تخفیف و یا هدیه به نفرات اول تا سوم در داغ شدن تنور چالش همراهی بیشتری داشته باشند!!
🔴اجازه میخواهم من هم برای شما خاطره ای تعریف کنم:
سال دوم دبیرستان، بعد از اینکه نتایج آمد و نفر اول شدم، یکی از دوستانم حرف جالبی به من زد:
گفت دهقانی خوش به حالت، با این شاگرد اول شدن هایت هر سال برایت جشن میگیرند و جایزه و کادو و هدیه میگیری!....
یادم میاد سکوت کردم در قبال این حرفش و برای اولین بار به این موضوع فکر کردم. زیرا هیچ گاه چنین چیزی نبوده.
نه کادو ، نه جشن.
چون شیوه ی تربیت و پرورش یافتن من بر پایه سیستم پاداش و مجازات نبود.
کاری که انجام میشد، برای نفس خود کار بود. انتظاری از کسی در قبال کاری که انجام می دادم، نداشتم و ندارم.
مهربانی کردن، کمک کردن، انجام وظایف، درس خواندن ، شکرگزاری و......
تمامی این کارها را، به خاطر خود اون کار انجام می دادم و لذت می بردم به معنای حقیقی کلمه.
و به مرور هم که بزرگتر شدم،متوجه شدم که انجامشون باعث رشد خودم میشه.
هر عملی، هر کاری، به مانند "مسیر" یک سفر هست. در مسیر می تونه اتفاقات زیادی بیفته که باعث رشدت بشه، حالت رو بهتر کنه.
به نظرم من شرکت در چالش ماجرانویسی، خودش یک مسیری برای رشد هست. یک فرصت عالی. به خصوص اگر هوشمندانه هم این چالش طرح ریزی شده باشه. به مانند چالشی که سوم و چهارم بهمن اجرا شد.
🔴چرا هوشمندانه بود؟
1- موضوع چالش: اگر کرونا بره، دلمون برای چی تنگ میشه؟ ....موضوع قابل تاملی هست و بسیار هوشمندانه بود.
2- مدت زمانی که تعیین شده بود : فقط 2 روز......فرصت خوبی برای غلبه بر کامل گرایی.
3- می بایست در قالب ماجرایی زیبا نگاشته میشد...آها پس به چالش کشیدن قدرت خلاقیت هم بود.
4- مشارکت در یک فعالیت سالم.
5- می نویسید، دستتون روان تر میشه، حتی اونهایی که دنبال نفعی هستند: امتیازتون در سایت بالاتر میره.
6- تزریق حس و حال خوب ، همدلی و همراهی.
7- تقویت حس تعهد و مسئولیت پذیری./ میشه از همین جاها شروع کرد.
8- اگر دوست داشتید و چیزی به ذهنتون رسید بقیه رو شما بگید.
از نظر من ارزش تمام این هایی که برشمردم، خیلی بالاتر از هر تخفیف یا جایزه مالی یا ارائه محصولی از سوی سایت بیشترازیک هست.
شاید گاهی،به قول سهراب سپهری:
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
خدایی که بخواد با وعده بهشت و میوه و عسل و ....کاری کنه که بقیه عبادتش کنند، از نظر من خدای ضعیف و قلابی و شارلاتانی هست و قابل ستایش نیست. اگر بنده ی چنین خدایی هستید، تا دیر نشده جیغ بزنید و با سرعت نور از دستش فرار کنید :)
از ما گفتن بود...
تمام
ــــــــــ
شاد باشید :)