صبر کنید...
تمام برنامه هام رو متمرکز کرده بودم که در هزارمین روز حضور در جمع بسیار عالی «بیشتر از یک» ماجرایی بنویسم که مصادف شد با برنامه ی آتشباری در معدن؛ بعد از ظهر هم که رسیدم خونه، خسته ی خسته! بکلی همه چی فراموشم شد!
آخر وقت کمی روی اسلایدهای دوره ی جدید کار کردم و روز تمام شد!
روز پنجشنبه هم کلاً اختصاص یافت به امور روتین و همچنین ادامه ی اسلایدسازی ها.
امروز جمعه که داشتم هفته رو مرور می کردم یادم اومد که من یک ماجرایی رو بایستی می نوشتم و فراموشم شده و این شد که اومدم و این ماجرا رو براتون نوشتم.
با دو روز تأخیر
«بیشتر از یک» عزیز از اینکه در این 1002 روز اخیر باعث «رشد» من شدی از تو سپاسگزار هستم.
دنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
آرمان ما آموزش، توسعه و مدیریتِ دانشگران مملکت مان است که آتیه ی آباد آن را تضمین خواهند نمود. مؤسسه «آموزش، توسعه و مدیریت دانشگران سده بیست و یکم» این باور را در اختیار «شما» خواهد گذاشت.