صبر کنید...
درود بر دوستان .
همه چی متفاوت شده مخصوصا طعم و مزه ها .
قدیما تو یه کوچه رد میشدی دقیقاً میفهمیدی کدوم خونه برنج دم کرده و کدام خونه کتلت داره .
اصلاً غذا ها عطری داشتن عتیقه 😐
یکی مشغول برنج کاری بود و محصول کل زمینش میشد 10 گونی طعم دار و معطر .اما امروز به لطف کود های شیمیایی همون 10 گونی شده 30 گونی بدون طعم و عطر .یعنی فقط میشه نگاه به ظاهرش کرد و سیر شد .
گوشت ها هم طعم نداره میدونید چرا ؟؟
چون حیوان ها رو دیگه کمتر به چراگاه میبرن و بیشتر نون خشک جلوشون میریزن حتی یه عده چوپان هم که با گله هاشون به چراگاه میرن بیشتر ته مونده علوفه های شیمیایی کشت شده رو به حیوان ها میدن .
تازه از خوراکی ها گذشته زندگی ها هم طعم نداره .همه فقط دارن میدون که یکیشون رو بکنن دو تا .
سر زدن ها و احوال پرسی وجود نداشت به لطف کرونا دلیل برای کوتاهی ها هم پیدا شد .
یادم میاد بچه که بودیم دور یه علاالدین نفتی میشنستیم و یه سفره ساده پهن میکردیم و با عشق غذا میخوریم .اصلاً چیزی به اسم اسراف نبود تکه نان های تو سفره هم استفاده میشد .امروز هر خونه ای هفته ای حداقل 5 کیلو نان خشک ضایعات داره .
قصه هایی میشنیدیم سراسر چرت 😁اما تو باورهامون چقدر تفصیر های زیبایی واسشون میساختیم .
اینا رو دهه 70 به پایین بیشتر متوجه میشه .
یادم میاد عاشق کفش ته میخی فوتبالی بودم ولی امروز اون کفش ها دیگه منقرض شده .
الان که دارم این ماجرا رو مینویسم دارم خاطرات اون روز ها رو مرور میکنم .
یاد زندگی های قدیم به خیر .اگه میشد امروزیها رو با اون روزی ها ترکیب کرد خیلی خوب .
براتون بهترین ها رو آرزو دارم شاد و موفق و تو این روزها سلامت باشید 🌹
دنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
سجادرجبی نویسنده کتاب داناترازدیروز هستم کسی که دوست داره دنیا رو زیبا ببینه .چیزی واسه خودش نمیخواد چون میدونه توی این دنیا مهمونه و باید یه روزی بار سفر ببنده . خدا رو می شناسم چون توی وجودم حسش میکنم . با خودم قرار گذاشتم کاری که دنیا رو زیبا تر نکنه انجام ندم ، حتی اگه جاه و مقامی داشته باشه .