صبر کنید...
میتونیم (ما مردها) وقتی سوار تاکسی میشیم، به جای اینکه پاهامون رو 180 درجه باز کنیم (کانهو مسابقات ژیمناستیک المپیک :))) یه کمی جمعتر بشینیم تا اون خانوم بنده خدا مجبور نباشه خودشو عین ساندویچ کالباس جمع کنه و بچسبه به در ماشین!
میتونیم توی ساعتهای خیلی خلوت، وقتی توی یه کوچه تاریک راه میریم و یه خانوم هم داره جلوتر از ما راه میره، یه کمی صبر کنیم، اجازه بدیم ازمون دور بشه تا احساس امنیت بیشتری کنه!
میتونیم وقتی داریم رانندگی میکنیم و راننده جلویی، عقبی، چپی یا راستی خانومه، هی دستمون رو با چسب دوقلوی رازی نچسبونیم روی بوق انگار که عروسی رفیقمونه! چون خانوم هست، سعی نکنیم احساس قدرت کنیم و لایی بکشیم و اجازه ندیم رد بشه، نذاریم دستپاچه بشه و باور کنه که همه چیزایی که در مورد رانندگی خانومها اشاعه میدن، راسته!
میتونیم توی تاکسی، مطب دکتر، جشن، سمینار، اصلا توی خیابون اگر یه خانومی بهمون نگاه کرد یا خندید و رد شد، فکر نکنیم شیفته و دلباخته ما شده و حتماً قصد و غرضی داشته که خندیده! نریم دنبالش، یه کمی مسئولانهتر رفتار کنیم!
میتونیم توی مهممونیها، جشنها و مراسمات، دستمون رو بدون اینکه با خانم مقابل آشنایی داشته باشیم، دراز نکنیم و خودمون رو روشنفکر جا نزنیم! شاید اعتقادات اون خانم اینه که با مردها دست نده و کلاً از این حرکت خوشش نیاد! ممکنه آزار ببینه و بر خلاف میلش مجبور باشه با شما دست بده!
میتونیم وقتی عصبانی میشیم، به خواهر و مادر و زن و دختر طرف مقابل بی احترامی نکنیم! این کار نشون میده ما فقط در حد حرف فقط به حقوق زنان احترام میذاریم، ولی باورش نداریم!
میتونیم بهتر باشیم :)
#فرهنگ #شخصیت #شعور #رفتار شهروندیدنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
سعید عباسی هستم. میخونم و مینویسم تا هم خودم رشد کنم و هم بتونم به بقیه یاد بدم... عضو کوچکی از مجموعه وزین «بیشتر از یک نفر»... امیدوار و در تلاش برای ساخت یک آیندهی بهتر برای کشورم...