صبر کنید...
تولد در پیش داریم اونم چه تولدی... ! تولد و سالگرد تاسیس مجموعه بیشتر از یک.
آدرس بیشتر از یک رو میدونین؟
بیشتر از یک سعادت آباد، بلوار دریا، خیابان صرافهای جنوبی، خیابان 25 غربی (قره تپه ای)، نبش کوچه شادی یک، پلاک 1 و طبقه 4 است.
ولی از نظر من بیشتر از یک آدرس دیگهای هم داره...
بیشتر از یک در ذهن و باور ما در داخل و خارج ایران است. همراه بیشتر از یک که باشی میفهمی برای این که موفق بشی و توی تمام ابعاد زندگیت رشد کنی اولین بخشی که باید تغییر بدی ذهنیت، ادراک و باورته.
پس یه قدم میری به سراغ محصول طرز فکر و همین طور یک قدم به سمت محصول بینظیر شهامت.
از این به بعد..
نمیدونم! بلد نیستم! نداریم.
به جاش میگی...
هنوز نمیدونم! هنوز مسیر عصبیش ساخته نشده!
هر چیزی با تمرین دست یافتنی میشه فقط صبوری کنی! میفهمی خیلی مهمه که طرز فکرت رشده یا ایستا. به این باور میرسی که اون بند ناف سرگردون در هوا را به خودت وصل کنی. از دیگران انتظار نداشته باشی شاید حتی عزیزانت. البته به طرز شگفت انگیز و باورنکردنی بعدا در مسیر رشدت آدمها و سرندیپیتیهایی پیدا میشن و کارهایی رو انجام میدن که حیرون میمونی و ذهنت میره تو کمای شادی. میفهمی این همون معجزه صبوریت موقع له شدن فلان بخش زندگیت بود. موقعی بود که یه سری حرفها شنیدی که شنیدنش درد داشت و قلبت خیلی سوخت باهاش. دقیقا جایی که دیگه له شدی همان لحظه بلند شدن هست. مثل وقتی که میخوای روی پا بایستی که کمی خم میشی بعد بلند میشی.
دیگه خیلی راحت آدمها رو قضاوت نمیکنی. سعی میکنی تا جای ممکن با کفشهاشون راه بری ببینی با اینکه اون کفش ظاهر خیلی قشنگی داره، فکرش هم نمیکردی چه قدر کفش ناراحت و اذیت کنی میتونه باشه. حکایت زندگی خیلی از ماها هم هست ها. زندگی از بیرون خیلی از افراد فوقالعاده است ولی از باطن اون زندگی هیچ خبری نداریم.
کم کم یاد میگیری حقت رو با رعایت تعادل بگیری. حالا رعایت تعادل یعنی چی؟ یعنی نه از این طرف بوم پررویی بیفتیم و نه از طرف بوم خجولی.
یه جایی میفهمی که باید روی نوع صحبت کردن، واژههایی که به کار میبری، بداهه گویی، صداسازی، لحن و آهنگ کلامت و موارد مربوط به فن بیان کار کنی. پس میری سراغ 21 درس در حیطه تفکر، مهارت های ارتباطی، فن بیان و سخنرانی رایگان. اگر تخصصیتر خواستی میری دوره جامع فن بیان و سخنرانی.
حواست هست که با زبانت تیغ برنده روح آدمها با انتقاد نشی چون کتاب تیغ رو خواندی. با کتاب تیغ آموزش میبینی که اولا دیگه مثل قبل انتقاد برات وحشتناک نباشه چون فهمیدی چه طوری هدیهای که دیگران بلد نبودن کادوپیچ کنن رو بقاپی و رشد کنی. از طرف دیگه قضیه انتقاد کردن رو یاد میگیری که اصلا فکر نمیکردی که انتقاد کردن هم نیاز به آموزش داره.
یاد میگیری باید روی بخش ارتباطات و شناخت دیگران کار کنی. به یک ادراکی هم میرسی که مردم در یک چیز مشترکند! اینکه همه با هم فرق میکنند. قرار نیست همه دنیا رو مثل ما ببینند. میری سراغ جعبه ابزار ساخت ارتباطات فوق حرفهای یا معجون روابط خانوادگی.
بعد توی یک جایی بین چند تا آدم درست و حسابی قرار میگیری که در کمتر از یک تا دو دقیقه وقت داری خودت رو پرزنت کنی و یک ارتباط موثر با فرد برقرار کنی پس میری سراغ آموزش سخنرانی آسانسوری.
کتاب آیین دوست یابی دیل کارنگی رو میخوانی. میفهمی که یکی از مهم ترین نیازهای آدما نیاز مهم بودنه. یاد میگیری شنونده فعال باشی. چون فهمیدی که برخلاف تصور، بیشتر آدمها نیاز به دوتا گوش شنوا دارن تا صحبتهای ما. یاد میگیری از دیگران صادقانه تعریف کنی. تشخیص بدی که حتی اون آدم به ظاهر سخته هم یه قلب داره ولی کلیدش با کلیدای دیگه فرق داره. هنر تو هست که برای اون قلب که به ظاهر سنگه ولی باطنش لطیفه کلید بسازی.
بیشتر از یکی که اول رسمیش رو بگم یاد میگیری چطوری استطاعت مالی داشته باشی. حالا خودمونیش رو بگم یاد میگیری چه طوری جیبت چاق و چله باشه و روحت شاد از درآمدت. میری سراغ فایلهای رایگان نیلوفر مرداب که چندین ساعت مصاحبه با افراد خفن و ته ته بیزینسی است که کلی هضم تجربه کار و کسب به دست میاری.. میفهمی که توی هر بیزینسی یه فصل زمستون داره که بعدش بهاره. با کسب و کارهای فریلنسری بیشتر آشنا میشی. دید و باور بیزینسی پیدا میکنی.
بعد میخوری به شرایط کرونایی یا بهتر بگم غرونایی. متوجه میشی از تو خونه هم میتونی درآمد داشته باشی و میری سراغ دوره جامع وبینار.
یه جایی احساس میکنی باد لاستیکات دیگه پنجر شده و داره روی آسفالت کشیده میشه، باید بری سراغ محصول سه گام. انگیزه، اراده و عادت رو اول میفهمی واقعا چی هست نه اون چیزی که قبلا میدونستی. بعد یه سری اقدام عملی طبق سه گام میکنی.
به نظرم من علاوه بر اینکه مجموعه بیشتر از یک دفتری در سعادت آباد تهران دارد. در ذهن، کلام، قلب و ارتباطات و استطاعت مالی هم دفتری داخلی و حتی بینالمللی داره.
بعد از همراهی و آموزشهای بیشتر از یک دنیا متفاوتتری رو تجربه میکنی.
با +1 که باشی یاد میگیری برای مسائلت آموزش ببینی. بعد خودت با بینش و ذکاوت اون رو حل کنی. قرص تغییر موفقیت هم وجود ندارد که صبح یکی شب یکی بخوری؛ بعد یک ماه بی بی دی بابی دی بو من جدید موفق ظاهر شود. البته خداییش چه قدر خوب بود اگر چنین چیزی میشد.
بیشتر از یک من رو یاد جمله زیر میندازه:
بهترین لطف و محبتی که میتوانید به دیگران بکنید قسمت کردن ثروتتان با آنها نیست؛ بلکه ثروت پنهان خودشان را به آنها نشان دهید. کاری که بیشتر از یک با آموزشهاش برای تک تک ما میکند.
مورد بعدی اینکه، میفهمی باید مثل اپلیکیشن های مرجع دانلود برنامه باشی. مثل گوگل پلی استور android و اپ استور ios. باید ببینی چه برنامه هایی به طور پیش فرض روت نصب شده. درست هستن؟ به درد میخورن؟ اگر نه پاکشون کن، آپدیت و به روزرسانی انجام بده.
با بیشتر از یک که باشی فرقی نمیکنه قرنطینه و کرونا باشه. اونا در حال حرکت هستند. مدرسه استادی هم مجازی هست. آموزش تندخوانی، فروش ovo، راه اندازی سایت، ضبط فایل تصویری و صوتی، نگارش مقاله، نقشه ذهنی مایندمپ و کلی آموزش دیگه برقراره.
اینجا رو یه استاپ بکنیم، گفتم مایندمپ و نقشه ذهنی یاد یه خاطرهای افتادم.
بریم سراغ یه خاطر از مایندمپ من:
ما بچه های استادی بعد از یاد گرفتن مایند مپ باید خلاصه کتابهامون رو هر هفته به صورت مایندمپ در سایت تمرینات میذاشتیم. یک هفته من مایندمپم افتاده بود دقیقه نود و برنامم هم فشرده برعکس باتری روانیم هم لو باتری میداد شدیدها. دیگه این مایند مپ افتاد به چند ساعت مانده به تحویل. من گفتم چی کار کنم؟!
گفتم بذار وقت مردم رو زنده کنم. جایی باید میرفتم که معطلی داشت پس با خودم وسایل مایندمپ کشیدن رو بردم. وقتی دیدم رسیدم به وقت مردم، رفتم یه جایی که تر و تمیز باشه. بساط مایندمپ رو به پا کردم و چند شاخهاش رو کشیدم که یه دفعه با صدای یک خانمی سرم رو بالا آوردم که گفت این شن کش ها چیه داری میکشی؟؟!!
من در افق محو شدم و تا چند ثانیه هنگ بودم. مایندمپ نقشه ذهنی با این اسم باکلاسی رو شن کش دید. خدا رو شکر سریع یاد ادراک افتادم. گفتم خب این خانم عزیز این رو شن کش دیده دیگه. نه وقتش رو حقیقتا داشتم و نه انرژیش رو، پس فقط یه تبسم زدم. وقتی هم رفت من چند ثانیه فقط زل زده بودم به برگه که شن کش به جای نقشه ذهنی.
خیلی گشتم تا متن و شعری در خور سالگرد تولد بیشتر از یک بنویسم. ولی به نظرم رسید سادگی یه موقع هایی زیباتر است؛ تا یک سری جملات کلیشهای و متون قالبی تکراری که اصلا هم به دل نمیشینه.
پس فقط میگم:
مجموعه بیشتر از یک تولدت خیلی خیلی مبارک.
مرسی که هستی مخصوصا تو شرایطی که حال دل خیلیهامون تعریفی نیست...
فرقی نمیکنه مسابقه باشه یا نه.. در هر صورت هر چند وقت دوست داری از بیشتر از یک و مسیر بیشتر از یکی حرف بزنی.
اینم دو تا ماجرا دیگر من و بیشتر از یک:
شش ماهی که با سایت "بیشتر از یک" آشنا شدم