صبر کنید...
درود بر دوستان.
دو سال پیش همراه با مردهای فامیل برای یافتن قارچ کوهی به کوه رفتیم .
چند روزی رو کوه ماندیم (رکوع نه ها رو کوه ).
بیشتر رفته بودیم تفریح تا دنبال قارچ.
روز دوم یه قارچ کوهی من پیدا کردم و بعد از ظهر نشون دوستان دادم و گذاشتم در کول پشتی ام .
کول پشتی رو محل اسکانمون گذاشتیم و با دو تا از فامیل رفتیم از چشمه آب بیاریم .وقتی که برگشتم متوجه خنده های مرموزی شدم و فهمیدم که قارچ ما رو کباب کردند و خوردند و مرموزانه میخندند .
حدس زدم کاره کیه و از اونجایی که آدمی نیستم که بزارم از گلوشون پایین بره ،چیزی نگفتم .
سحر بود و همه خواب بودن بلند شدم و دیدم که حدسم درست بوده خنده مرموزانه از سرقت قارچ بوده .
کول پشتی پسر عمه ام رو که حدس میزدم کار اون باشه برداشتم و زیپ زیر کول پشتی رو باز کردم و سه تا سنگ به میزان تقریبا سه کیلو گذاشتم داخل و حسابی جا سازش کردم که راحت متوجه نشه .
بعد از ظهر روز بعد هنگامی که همگی به محل اسکان رسیدیم فامیل با دیدن من شروع به خندیدن کردن و قضیه سرقت رو بیان کردن و کلی خندیدن .
سیر که خندیدن گفتم کی برداشتش و فهمیدم که حدسم درست بود .
بهش گفتم خیلی راه رفتی امروز نه ؟
گفت ها به خدا پاهام مال خودم نیست .
گفتم کول پشتیت سنگین نبود گفت چرا ولی دیگه برای کوه باید همه چی برداریم .
گفتم میشه بازش کنی ببینیم چی داری که انقدر سنگینه .
خلاصه بازش کرد و وقتی سنگها رو بیرون آورد انقدر خندیدیم که دلمون درد گرفت .گفتم این جای اون .
کوه نوردی خودش سخت هست حساب کنید سه کیلو هم از صبح تا عصر سنگ حمل کنی چه شود.
اون روز خیلی خندیدیم .
امیدوارم برای شما هم جالب بوده باشه 🌹
#بهرامپور #رسالت #موفقیت-در-زندگی #سجاد_رجبی #هنر ارائهدنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
من سجاد رجبی هستم . کسی که دوست داره دنیا رو زیبا ببینه .چیزی واسه خودش نمیخواد چون میدونه توی این دنیا مهمونه و باید یه روزی بار سفر ببنده . خدا رو می شناسم چون توی وجودم حسش میکنم . با خودم قرار گذاشتم کاری که دنیا رو زیبا تر نکنه انجام ندم ، حتی اگه جاه و مقامی داشته باشه .