صبر کنید...
چند روز هست که می خواهم موضوعی رو به صورت ماجرا بنویسم؛ امّا هر طور که فکر می کنم نمی تونم اون رو بنویسم و خود همین «بنویسم» یا «ننویسم» برای من شده یک ماجرا!
گاهی ادراک مون از یک «موضوع» با اونچه که در واقعیت وجود دارد یا اینکه حقیقت ماجرا چیست، خیلی متفاوت هست و اینکه به قضاوت اون «موضوع» پرداخته شود نیاز است همه ی جوانب اون «موضوع» بررسی شود؛ موافق و مخالف اون هم به بیان نظرات و دلایل خود بپردازند و اگر بدانیم اخذ هر تصمیمی مشکلات خاص خود را دارد هم کمک می کند که به اخذ یک تصمیم؛ حال اون تصمیم به نفع برخی و قطعاً به ضرر برخی دیگر خواهد بود.
ممکن است برخی مشغول به غرزدن بشوند!
ممکن است عده ای مشغول به مقابله شوند!!
ممکن هم هست تعدادی وارد فاز انکار شوند!!!
انگشت شمارند کسانی که با موضوع به سرعت کنار می آیند و برنامه ریزی جدیدی را بر مبنای اطلاعات جدید و رخدادهای جدید و تصمیمات جاری جدید خود رو وفق داده و با تغییر ورودی های فرآیندشون؛ برای بهینه نمودن خروجی تصمیمهایی می گیرند! این عده ی انگشت شمار هستند که در مجموع نقش مؤثرتری در دنیای خود دارند.
«من» در این چند روز تمام تلاش رو کردم تا تحلیل درستی رو از تصمیمهای جدید در جامعه ام داشته باشم و این موضوع رو در تغییر ورودی های فرآیند رشد کسب و کارم داخل کردم و از این فضا برای بهتر نمودن محصول فرآیند و این که کمترین وابستگی به شبکه ی اینترنت رو به عنوان یکی از اهداف میان مدت خودم در نظر آوردم و در حال پیگیری اون هستم.
دنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
آرمان ما آموزش، توسعه و مدیریتِ دانشگران مملکت مان است که آتیه ی آباد آن را تضمین خواهند نمود. مؤسسه «آموزش، توسعه و مدیریت دانشگران سده بیست و یکم» این باور را در اختیار «شما» خواهد گذاشت.