صبر کنید...
سلام و درود
دوست دارم در مورد پدرم و پدرها بگم .پدر من یه نظامی بازنشسته ارتش 34سال خدمت کرده به نظام و ارتش من ارتشی ها رو دوست دارم نه به خاطر پدرم .سالی که کرمانشاه زلزله اومده بود ارتشی ها واقعا با دل و جون برای مردم زحمت میکشیدن من کرمانشاهی هستم و وقتی میدیدم انقدر زحمت میکشن به ارتشی ها افتخار میکردم .چند وقت پیش رفته بودیم موزه دفاع مقدس از اونجایی که پدرم فرمانده تانک بود خیلی کنجکاو بودم تانک رو از نزدیک ببینم رفتم و ادوات جنگی زیادی رو دیدم .ماشین ها جنگنده های هوایی یه بخشی ام درست کردن که نخل کاشتن و رو هر کدوم اسم یکی از شهدا رو نوشتن من اکثرشون رو نمیدونم چیه رفتم قسمت تانکها نباید بهشون دست بزنی یا مثلا اگر ماشینی هست سوارشون بشی متاسفانه همه میرفتن و سوار میشدن و دست کاری میکردن منم جز او عده ام واقعا از روی کنجکاوی رفتم داخل تانک رو دیدم وقتی دیدم گفتم خدایا پدر من چه جوری این تو بوده من واقعا وحشت کردم از داخل تانک آخه تانکش هم یکبار آتیش گرفته بود.
پدرها واقعا 1++++ی هستن چون همیشه در تلاش هستن که برای خانواده خودشون یه دنیای امن و خوب رو بسازن که آب تو دلشون تکون نخوره هدف ما بیشتر از یکی ها هم اینه که دنیا رو جای بهتری کنیم .من دست پدرم رو میبوسم و بهش افتخار میکنم .
خداوند پدرهایی رو که در قید حیات نیستن رحمت کنه و اونایی که هستن رو حفظ کنه .
تندرست و سلامت باشید .سپاس از شما عزیزان