صبر کنید...
بسم الله الرحمن الرحیم
یه کتاب مختصر و بسیار مفید و خوندنی به طوری که وقتی شروع به خوندنش می کنی,نمی خوای تا کتابو تموم نکردی کنارش بذاری.
کتاب به صورت بی نظیر و خیلی جذاب شروع می شه:
می گه که;
ما به این دنیا اومدیم تا زندگی مونو شکوفا کنیم.می تونیم شادی و نشاط بسیاری رو احساس کنیم,روابط شگفت انگیز داشته باشیم و به موفقیت برسیم و از سلامتی مطلوب بهره مند باشیم و به خواسته های ارزشمندمون برسیم.
پس چرا الآن به شیوه ی دلخواهمون زندگی نمی کنیم؟
می گه که اگه می خواییم دلایل مربوط به شادی ها و غم ها,موفقیت ها یا شکست ها و برد و باخت هامونو بدونیم,
کافیه جلوی نزدیک ترین آینه ی در دسترسمون بایستیم و به خودمون نگاه کنیم.
چگونگی اندیشه ی ما درباره ی انسانی که تو آینه می بینیم,در کل تعیین کننده ی چگونگی زندگی مون خواهد بود.
و اگر نگرشمون رو درباره ی خودمون تغییر بدیم,زندگی مون هم بی درنگ تغییر خواهد کرد.
بعد خیلی شیرین و جذاب یه داستان افسانه ای بیان می شه که کل کتاب رو در ادامه ش بر مبنای داستان جلو می بره;
یکی بود,یکی نبود.جادوگری کینه توز یه شاهزاده ی خوش قیافه رو به قورباغه ای زشت تبدیل می کنه و طلسم این جادوگر فقط در صورتی میشکنه که شاهزاده خانمی این قورباغه ی زشت رو ببوسه.
جادوگره مطمئن بود که این کار هرگز اتفاق نمی افته.
اما تو یکی از روزا تو همون زمانا شاهزاده خانمی که آرزو داشت با شاهزاده ی خوش قیافه ای دیدار کنه و بتونه باهاش ازدواج کنه اما چنین شاهزاده ای تو مسیر زندگیش قرار نگرفته بود, تک وتنها تو جنگل,نزدیک برکه ای کوچولو داشت قدم می زد, تو این حین قورباغه ای زشت رو می بینه که اونجا زندگی می کرد.
شاهزاده خانم کنار برکه می شینه و به موقعیتش فکر می کنه و آرزو می کنه که کاش شاهزاده ای خوش قیافه تو مسیر زندگیش قرار می گرفت.
یهو قورباغه ی زشت می پره جلوش و شروع به حرف زدن می کنه.
قورباغه به شاهزاده خانم می گه در واقع شاهزاده ای خوش قیافه هستش و اگه اونو ببوسه, به همون شاهزاده ای تبدیل میشه که تو گذشته بوده و قول می ده که با شاهزاده خانم ازدواج کنه و همیشه عاشقش بمونه.
این کار برای شاهزاده خانم خیلی عجیب و بی معنی به نظر می رسید; اما شاهزاده خانم با وجود بی میلی شدید همه ی تلاش و جسارتشو به کار می گیره و قورباغه رو می بوسه.
همون طور که قبلا گفته بود, قورباغه بی درنگ به شاهزاده ای خوش قیافه تبدیل میشه و با شاهزاده خانم ازدواج می کنه و از اون زمان به بعد عاشقانه در کنار هم زندگی می کنن...
نکته ای که از داستان به دست میاریم:
به نظر می رسه که همه ی ما انسان ها کمابیش تو زندگی مون با یک یا چند مانع روبرو هستیم که اجازه نمی دن انسانی شاد,تندرست و با نشاط باشیم و با اشتیاق و امید فراوان در انتظار فرا رسیدن روزی جدید از زندگی مون به سر ببریم.
قورباغه ی زندگی ما چیه که باید اونو ببوسیم تا بتونیم به همه ی اهداف ارزشمندمون برسیم؟
کدوم رویداد های منفی زندگی مون رو باید با آغوش باز پذیرا باشیم و بهشون رسیدگی کنیم و اونا رو به کار ببریم تا خودمونو به انسانی شگفت انگیز تبدیل کنیم که که به راستی لایقش هستیم؟
نتیجه این که نگرش های ذهنی منفی نسبت به خودمون و دیگران اغلب بزرگ ترین موانعی هستن که بین ما و یک زندگی استثنایی و شگفت انگیز قرار دارن.
فقط وقتی استعداد ها و توانایی های بی نظیرمون برای دستیابی به موفقیت ها شکوفا می شه که یاد بگیریم قورباغه ی خودمون رو که اغلب زشت هم به نظر می رسه رو ببوسیم و عادت کنیم همیشه در وجود هر انسان و در دل هر رویدادی, فقط نکته ای مثبت و ارزشمند رو جستجو کنیم و پیداش کنیم.
کتاب "قورباغه ات را ببوس!" برمبنای پنج هزار همایش و گفتگوی برایان تریسی با بیش از پنج میلیون نفر در پنجاه و هشت کشور دنیا و هزاران ساعت کار کریستینا تریسی استاین در زمینه ی مشاوره و روانشناسی نوشته شده و با 12 شیوه ی شگفت انگیز و موثر و ساده و براساس داستان افسانه ای شاهزاده خانم, به تبدیل کردن منفی ها به مثبت ها تو زندگی شغلی و شخصی پرداخته.
شاد و پیروز و بیشتر از یک نفر باشید و این کتابو هم بخونین.
دنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
بسم الله الرحمن الرحیم. بیشتر از یک نفر بودن رو دوست دارم و سعی دارم امروز کارهایی رو انجام بدم که دیگران حاضر نیستند انجام بدن,تا فردا کارهایی رو انجام بدم که دیگران قادر نیستند انجام بدن.