دمش گرم

مترو تئاتر شهر ساعت 21:18 روز دوشنبه 1398.08.20

برای انتخاب موضوع این ماجرا دوباره درگیر این بودم و شدم که عنوانش رو چی بذارم(همون کاملگرایی همیشگی که باید عنوان حتما خیلی جذاب باشه)

البته ناگفته نماند که به یه کشف جدید هم رسیدم🤔🤔🤔: اونم اینه که تازه فهمیدم :

وقتی یه خانم میگه چی بپوشم😤😤😢😢😤 ؟یعنی چی؟!!!😁😇🤓🤓

(به‌عنوان بهترین راه حل برای برطرف کردن کاملگرایی عنوانی رو می ذارم که حالم رو خوب میکنه)

برسیم به اصل ماجرا:

صبح امروز که برای انجام کاری برای رسیدن به محل مورد نظرم سوار تاکسی شده بودم این تصویر هم نظرم رو جلب کرد و هم حالم رو خوب کرد و هم انرژی روزم رو دوچندان.

اما تو ذهنم ماجرا داشت اینطوری تفسیر میشد:

1)چه فایده فردا هر کسی سوار این ماشین بشه میخواد بگه نیازمندم پول کرایه رو نده و همین روند هم ادامه بده این راننده می بینه داره ضرر میکنه نتنها این برگه رو پاره میکنه حتی ممکنه روزهایی رو که سرش کلاه رفته رو از سایرین بگیره 

2)لابد وضعش خوبه اینو زده( البته ماشینی که من سوار شده بودم و دیدم خیلی فاصله داشت با این فکر)

3)قضاوتهای دیگه و غیره......

اما یه لحضه یاد این مطلب که تو کتاب" راهبی که فراری اش را فروخت " افتادم که نوشته بود:

«اگر بتونیم تو هرچیزی جنبه مثبتش رو ببینیم باعث تقویت مثبت اندیشی در زندگی میشیم و ذهنمون هم سریع نوع قضاوت رو تغییر میده»

و دقیقا چیزی بود که بعد چند ثانیه اتفاق افتاد

و ذهن من شروع که به فکر کردن درباره اینکه :

1)اگر این کار ادامه پیدا کنه چند نفر از همکارای این راننده و حتی افراد دیگه تو کارشون به نوعی تشویق میشن که علاوه بر کار خیری که انجام میدن یه فرهنگ جدید هم ایجاد بشه

و این فرهنگ جدید جایگزین این حرف میشه که بعضی اوقات افرادی پیدا میشن که میگن باید از مردم کند تا خرج روزت دربیاد

2) یا ممکنه باعث گسترش این موضوع بشه که اگر کسی نذری میکنه و خیراتی میده تا خدا نیازش یا گره زندگیش رو بازکنه و حتما باید تو یه روز خاص و نذر خاصی باشه با همین کار کوچک خدا نیازش رو برطرف کنه

«قدرت کارهای کوچک و پیوسته»

3)حتی باعث بشه افرادی هم خودجوش خودشون تو این حرکت مشارکت کنن مثلا : کرایه بیشتری به راننده پرداخت کنن  بجای کسایی که  نیازمند بودن یا اصلا پول همراشون نبوده تا کرایه رو پرداخت کنند.

راننده به یه نفر کمک میکنه و یه نفری هم به این راننده و یه نفری هم به نفر بعدی و الی آخر.....

و یک موج از حرکت مثبت به نوعی اثر پروانه ای

4) حتی باعث میشه کسی از این راننده به خاطر این رفتار و حرکتش یه تشکر و قدردانی کنه که باعث دلگرمی این راننده بشه که این تشکر و نوع تفکر مثبت در مقابل این تفکر منفی  افرادی پیدا میشن که میگن باید از مردم کند تا خرج روزت در بیاد.

5) و همه اینها باعث میشه هم حال راننده هم حال خودمون و همه کسایی که تو هر چیزی علاوه بر جنبه منفی ،جنبه مثبتش رو میبینن خوب بشه و باشه.

6)و غیره......

(شمایی که میخونی از این به بعدش با شما)

.........

همین اتفاق و تغییر زاویه دید و جلوگیری از منفی نگر باعث شد تا آخر ساعت کاریم و تو مسیر برگشت به خونه موضوعات آزار دهنده کمتر به چشمم بیاد و هم بجای نشخوار ذهنی منفی آرامش بیشتری داشته باشم و هم سعی کنم یک عادت جدید و مسیر عصبی جدید شکل بدم......

اسم مسیر عصبیش رو هم میذارم:

دم خودمم گرم 🤗🤗🤗😁😁😁😋😋💪💪💪💪💪💪💪.

ساعت 01.05 بامداد روز سه شنبه

1398.08.21

مرسی که وقت گذاشتید و این ماجرا رو هم خوندید......