خسته از تکرار فردا

امشب پشت یه وانت توی جاده دیدم نوشته: "خسته از تکرار فردا"

هنوز فردا نیومده برنامه شو چیدن که هیچی ازش درنمیاد و یه شکست روی شکست های گذشته و یه بدبختی روی بدبختی های پیشین افزوده میشه! چرا باید شکست خوردن و درجا زدن و به جایی نرسیدن رو انتخاب بکنن!؟

توی انواع طرز فکر، باید یه دسته واپس گرا هم کنار طرز فکرهای ایستا و رشد گذاشت! نمی دونم چه ژست و کلاسی در داشتن همچین دیدگاه هایی هست که خیلی علاقه دارن بولد و برجسته اش کنن و توی چشم باشن!!؟ یه سیگار بوگندو بندازن گوشه ی لب شون و پشت توده ی انبوه دودش ناپیدا بشن و بنالن که: پشت سر خراب، پیش رو سراب! ای روزگار! نگذاشتی ما به جایی برسیم!

امیدوارم به جایی و روزی برسیم که جامعه پر بشه از آدمای بیشتر از یک نفر و این واپس گراهای تنبل و منفعل چنان در اقلیت باشن که جرات نکنن این افکار و طرز فکر منفی رو اینجا و اونجا جار بزنن!