صبر کنید...
این آدم به دردِ شما نمیخورد میگوید: یک نفر برای روابط عمومی سازمانمان میخواهیم؛ کسی سراغ نداری؟ میگویم: جوانی بسیار توانمند و لایق هست که خیلی هم خوشاخلاق و خندهروست و تحمل و صبر زیادی هم دارد و همه به صداقت و درستکاری میشناسندش و او را امین می دانند، اما نمیدانم برای فضای کاری شما مناسب باشد یا نه، چون موهایش بلند است و موهایش را روغن میزند و خیلی به ظاهر و تیپش اهمیت میدهد و کلی هم برای عطر و ادوکلون خرج میکند و به لباس مرتب و تمیزش میرسد. میگوید: البته میدانی که محیط سازمان ما خیلی مذهبی است و طبیعتا این سر و شکلی که تو تعریف میکنی با آن مجموعه خیلی سازگار نیست ولی حالا شاید بتوانیم قانعش کنیم که موهایش را کوتاه کند چون بالاخره فضای عمومی بر وبچه های ما بیشتر جوّ رفقای هیئتی و حزب اللهی است و حال و هوایشان این طوری نیست.
ادامه میدهم که: راستش دور و برش هم آدمهای مختلفی هست و با همه جور آدمی کنار می.آید و گرچه موضع اعتقادی قاطع و شفاف و صریحی دارد اما روابطش خیلی وسیع و متنوع است و بعضی رفقایش چندان مثل خودش نیستند. بعد میگویم: البته مشکل دیگری هم در مورد بستگانش هست که فکر نمیکنم راهحلی داشته باشد دو تا از عموهایش از سران ضدانقلاب هستند که پرونده سنگین دارند. میگوید: نه دیگر این را اصلا نمیشود کاری کرد، چون جواب استعلام از همان اول معلوم است. میگویم بله میفهمم، شما حق دارید چون محیط کارتان خیلی مذهبی است چنین آدمی به درد شما نمیخورد اما آیا میدانی تمام اوصافی که من گفتم خصوصیات رسول خدا صلى الله علیه و آله بود؟ نگاهم میکند و دیگر چیزی نمیگوید. هر دو سکوت میکنیم. "محمدرضا زائری"روزنامه شهرآرا