صبر کنید...
فکر میکنم تا الان همتون دعوت اقای بهرام پور به چالش شناخت عمیق رو پذیرفته باشید و این کار رو توی پروفایل خودتون انجام داده باشید!
(اگه هنوز قسمت شناخت عمیق رو توی پروفایل خودتون انجام ندادید ، زود تند سریع، تا کسی نفهمیده بزنید روی این لینک و انجامش بدید وگرنه به همه لو میدم )
اقا خلاصه بگذریم ....من دیروز داشتم توی این چالش شرکت میکردم و سوالات رو تند تند جواب میدادم تا به این سوال مهم رسیدم :
متاسفانه یک ربع روش فکر کردم و واقعا نتونستم چیزی بنویسم که راضیم کنه !
گفتم میرم سوال بعدی رو جواب میدم و برمیگردم...
سوال بعدی این بود:
همین که این سوال رو خوندم ، ده تا نقطه ضعف ، توی ذهنم لیست شد!
مهم ترین هاش رو نوشتم و.....(برید خودتون بخونید!)
یهو به خودم اومدم ! دیدم چقدر ما آدم ها به خودمون بی رحمیم !
چرا نقاط قوت خودمون ، اینقدر توی ذهنمون کم رنگه ؟
چرا من باید اینقدر روی این سوال فکر کنم؟
این یعنی چی؟ یعنی این که من حتی یک بار هم درباره نقاط مثبت خودم فکر نکردم !
خیلی دلم برای خودم سوخت !
بله .....متاسفانه من خودم رو نا دیده گرفته بودم....!
و این بدترین خیانتیه که میتونیم در حق خودمون بکنیم !
اره ....دلم برای خودم سوخت ، برای همین امروز توی راه برگشت از دانشگاه به خونه ، سر راهم رفتم به یه کافه خوشگل و خودمو به یه فراپه خوشمزه دعوت کردم و به عبارتی با خودم خلوت کردم!
اینم فراپه! (دلتون نخواد!)
دفترچه ام رو درآوردم و صاف و صادق ، شروع کردم به نوشتن نقاط قوتم !
حس خوبی بود ...
چون اولین باری بود که به نقاط قوتم فکر کرده بودم و ارزش خودم رو دونسته بودم !
تازه فهمیدم که چقدر ارزشمندم ..!
اینقدر حس خوبی از این جریان گرفتم که دوست داشتم به محض این که رسیدم خونه ، این موضوع رو باهاتون به اشتراک بذارم !
دلم میخواد شما هم این حس ارزشمند بودن رو تجربه کنید !
پس همین الان به این سوال توی کامنت جواب بدید:
منتظرماااا....کامنت های قشنگتون رو میخونم .
دوستتون دارم چون....