صبر کنید...
پاسخ این سوال اینست: زیرا NLP بر روی ضمیرناخودآگاه قدرتمند افراد که 97% از رفتارهای آنها را شکل می دهد، تاثیر می گذارد. یعنی NLP مستقیما به سراغ منبع اصلی برنامه ریزی های قبلی می رود و در صورت لزوم آنها را با برنامه های بهتر جایگزین می کند. به همین دلیل است که ضمیرناخودآگاه در NLP از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله به چگونگی تاثیرگذاری NLP بر روی ضمیرناخودآگاه خواهیم پرداخت.
حتما تاکنون برای شما این سوال پیش آمده است که چرا انسانها در برخورد با پدیده های مختلف، به اشکال متفاوتی رفتار می کنند. مثلا زمانی که در ترافیک گرفتار می شویم، برخی دچار استرس می شوند، برخی دیگر عصبانی می گردند، عده ای وحشت زده می شوند و عده ای دیگر با آرامش مسیر خود را دنبال می کنند. یا مثلا برخی از افراد به راحتی حقوق خود را مطالبه می کنند، عده ای از بیان خواسته خود خجالت می کشند، برخی غیرمستقیم خواسته خود را مطرح می کنند و …
همه ما براساس شنیده ها، دیده ها، اتفاقات، تجربیات و خاطرات گذشته خود، برنامه ریزی شده ایم. این برنامه ریزی در ضمیرناخودآگاه ما صورت گرفته و به شکل یک باور در آمده است. براساس همین باورها در مواجهه با پدیده های مختلف، واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهیم. این واکنش ها همان رفتارها، احساسات، عادتها و هیجانات ما را شکل می دهند.
بنیانگذاران NLP، ریچارد بندلر و جان گریندر در ابتدا به دنبال یافتن پاسخ همین سوال بودند که چگونه عده ای در طول زندگی خود موفق به تغییر بسیاری از رفتارهای نامطلوب خود شده اند. نتیجه تحقیقات طولانی برای یافتن پاسخ این سوال منجر به شناسایی نقش ضمیرناخودآگاه در NLP شد. در واقع میتوان اینطور گفت که کشف بزرگ NLP، دستیابی به چگونگی برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه می باشد.