مرغابی نباش | بیشتر از یک نفر
ورود ثبت نام
تماس با ما
بیشتر از یک،آموزش سخنرانی،فن بیان و ارتباطات
0
  • ورود
  • ثبت نام
  • تماس با ما
  • بیشتر از یک،آموزش سخنرانی،فن بیان و ارتباطات
سبد خرید
0
  • صفحه اصلی
  • پروفایل من
  • محصولات
    • دوره های آنلاین
    • غیر حضوری
    • کتاب
  • مقالات
    • فن بیان و سخنرانی
      • فن بیان و هوش کلامی
      • صحبت در جمع
      • سخنرانی حرفه ایی
      • ارائه
    • مهارت های ارتباطی
      • خانواده
      • همسر و شریک عاطفی
      • دوستی
      • محیط کار و جامعه
    • کسب و کار
      • بازاریابی و فروش
      • نیروی انسانی
      • استراتژی
      • هوش مالی
      • هوش تجاری
    • توسعه فردی
      • سبک زندگی
      • آموزش و یادگیری
      • مهارت های لازم برای آینده
      • هوش هیجانی
  • ماجراهای شما
  • سوال های شما
  • گزارش
  • درباره ما

صبر کنید...

  1. خانه
  2. ماجراهای-شما
  3. مرغابی نباش

مرغابی نباش

8   گزارش تخلف
وحید نوعی باهوش وحید نوعی باهوش 09 شهریور 98 314 8 2 دقیقه

مرغابی یا عقاب؟

وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید.

اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است.

اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید.

اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید.

خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید.

هاروی مک کی می گوید: «روزی پس از خروج از هواپیما، در محوطه ای به انتظار تاکسی ایستاده بودم که ناگهان راننده ای با پیراهن سفید و تمیز و پاپیون سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت: «لطفا چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید.»

سپس کارت کوچکی را به من داد و گفت: «لطفا به عبارتی که رسالت مرا تعریف می کند توجه کنید.»

بر روی کارت نوشته شده بود: «در کوتاه ترین مدت، با کمترین هزینه، مطمئن ترین راه ممکن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می رسانم.»

من چنان شگفت زده شدم که گفتم نکند هواپیما به جای نیویورک در کره ای دیگر فرود آمده است.

راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته ای شدم. پس از آنکه راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من کرد و گفت: «پیش از حرکت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یک فلاسک قهوه معمولی و فلاسک دیگری از قهوه مخصوص برای کسانیکه رژیم تغذیه دارند، هست.»

گفتم: «خیر، قهوه میل ندارم، اما با نوشابه موافقم».

راننده پرسید: «در یخدان هم نوشابه دارم و هم آب میوه.»

سپس با دادن یک بطری نوشابه، حرکت کرد و گفت: «اگر میل به مطالعه دارید مجلات تایم، ورزش و تصویر و آمریکای امروز در اختیار شما است.»

آنگاه، بار دیگر کارت کوچک دیگری در اختیارم گذاشت و گفت: «این فهرست ایستگاههای رادیویی است که می توانید از آنها استفاده کنید.

ضمنا من می توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی شهر نیویورک اطلاعاتی به شما بدهم و اگر تمایلی نداشته باشید می توانم سکوت کنم. در هر صورت من در خدمت شما هستم.»

از او پرسیدم: «چند سال است که به این شیوه کار می کنید؟»

پاسخ داد: « دو سال.»

پرسیدم: «چند سال است که به این کار مشغولید؟»

جواب داد: «هفت سال.»

پرسیدم: «پنج سال اول را چگونه کار می کردی؟»

گفت: «از همه چیز و همه کس،از اتوبوسها و تاکسی های زیادی که همیشه راه را بند می آورند، و از دستمزدی که نوید زندگی بهتری را به همراه نداشت می نالیدم.

روزی در اتومبیلم نشسته بودم و به رادیو گوش می دادم که وین دایر شروع به سخنرانی کرد.

مضمون حرفش این بود که مانند مرغابیها که مدام واک واک می کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقابها اوج گیرید.

پس از شنیدن آن گفتار رادیویی، به پیرامون خود نگریستم و صحنه هایی را دیدم که تا آن زمان گویی چشمانم را بر آنها بسته بودم.

تاکسیهای کثیفی که رانندگانش مدام غرولند می کردند، هیچگاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبی نداشتند.

سخنان وین دایر، بر من چنان تاثیری گذاشت که تصمیم گرفتم تجدید نظری کلی در دیدگاهها و باورهایم به وجود آورم.»

پرسیدم: « چه تفاوتی در زندگی تو حاصل شد؟»

گفت: «سال اول، درآمدم دوبرابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسید.

نکته ای که مرا به تعجب واداشت این بود که در یکی دو سال گذشته، این داستان را حداقل با سی راننده تاکسی در میان گذاشتم اما فقط دو نفر از آنها به شنیدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال کردند.

بقیه چون مرغابیها، به انواع و اقسام عذر و بهانه ها متوسل شدند و به نحوی خود را متقاعد کردند که چنین شیوه ای را نمی توانند برگزینند.»

نظر شما چیه؟

#رشد فردی #بهبود فردی #مهارت
8
https://www.bishtarazyek.com/dv0x1o
کپی شد
وحید نوعی باهوش
520

دنبال کننده

1147

دنبال شونده

1137

ماجرا

وحید نوعی باهوش

آرمان ما آموزش، توسعه و مدیریتِ دانشگران مملکت مان است که آتیه ی آباد آن را تضمین خواهند نمود. مؤسسه «آموزش، توسعه و مدیریت دانشگران سده بیست و یکم» این باور را در اختیار «شما» خواهد گذاشت.

آرمان ما آموزش، توسعه و مدیریتِ دانشگران مملکت مان است که آتیه ی آباد آن را تضمین خواهند نمود. مؤسسه «آموزش، توسعه و مدیریت دانشگران سده بیست و یکم» این باور را در اختیار «شما» خواهد گذاشت.

وحید نوعی باهوش کیست؟

بیوگرافی ماجراها ویژگی ها و ارزش ها شناخت عمیق اهداف

اخرین ماجراهای نویسنده


هدیه چی دوست دارید؟
همه چی با یک پیامک از طرف اداره ی پست شروع شد! ...
ادامه...
vnbahoosh
01 بهمن 99 وحید نوعی باهوش
«اثر مرکب» در بیشتر از یک
تأثیرگذاری و تأثیرپذیری دو روی سکه ی ارتباطات هست؛ حال اگر ت...
ادامه...
vnbahoosh
30 دی 99 وحید نوعی باهوش
برای بیشتر از یک بودن چه کار کنیم؟
فقط کافیه کمی «بیشتر از یک» باشیم. اگر فقط رو...
ادامه...
vnbahoosh
29 دی 99 وحید نوعی باهوش
گل احساسات و بک گراند کامپیوتر
برای تمرین و تسلط بر احساسات؛ تصویر گُل احساس...
ادامه...
vnbahoosh
26 دی 99 وحید نوعی باهوش
به بهانه ی هزارمین روز
تمام برنامه هام رو متمرکز کرده بودم که در هزارمین روز حضور د...
ادامه...
vnbahoosh
26 دی 99 وحید نوعی باهوش
تمرکز
+ ...
ادامه...
vnbahoosh
22 دی 99 وحید نوعی باهوش
سدّ «مسیر تعالی»
+ ...
ادامه...
vnbahoosh
21 دی 99 وحید نوعی باهوش
روز «ناتولد»!؟!
ما در هر سال یک روز «تولد» داریم و 364 روز «ناتولد» داریم و ...
ادامه...
vnbahoosh
21 دی 99 وحید نوعی باهوش

لطفا نظرات را برایمان بنویسید

  • ثبت نظر با زدن دکمه Enter

با زدن دکمه اینتر نظر شما ثبت می شود

با زدن دکمه اینتر نظر شما ثبت می شود

    محصولات رایگان
    حضوری

    وبینار رایگان تفکر نقادانه (سنجش‌گرانه اندیشیدن)

    ثبت نام
    غیر حضوری

    رژیم کاهش فقر، آموزش راهبردی مدیریت هزینه ها

    اطلاعات بیشتر
    حضوری

    وبینار رایگان معارفه اعتماد به نفس سانس پنجم

    ثبت نام
    حضوری

    وبینار رایگان معارفه شهامت سانس یازدهم

    ثبت نام

    آخرین ماجراها


    دختر رویاهای من
    از دختری مینویسم که برای روبرو شدن با سختی ها و مشکلات فقط ش...
    ادامه...
    Sara.ayuobi
    05 بهمن 99 سارا ایوبی
    روزی متفاوت با عاداتی متفاوت
    سلامساعت 6:40صبحبنده تمام روتین صبحگاهی ام را انجام دادم، بس...
    ادامه...
    28865388264
    05 بهمن 99 هدی رحیمی
    مهربان از یاد رفته!
    هیچ فکر کردید که چرا داریم از مهربانی کردن فاصله می گیریم؟ ش...
    ادامه...
    jafari
    05 بهمن 99 فرزانه جعفری
    بزرگترین دستاورد مدرسه استادی 🌱
    درود بر دوستان گل .آقا نمیشه لطف اطرافیان رو دید و نادیده گر...
    ادامه...
    Sajadrajabi
    05 بهمن 99 سجاد رجبی
    استخوان لای زخم گذاشتن
    🌱🌱🌱🌱‍ استخوان لای زخم گذاشتنقصابی بود که هنگام کار با سا...
    ادامه...
    Kiya
    05 بهمن 99 باران
    اولین تجربه مستقل
    من امروز اولین وبینار اموزش فتوشاپ رو برگزار کردم که خودم صف...
    ادامه...
    user1408814655
    04 بهمن 99 مریم خندانی
    جنگیدن با ترس یک بار برای همیشه
    دو سال پیش دقیقا تو همچین روزی تصمیم گرفتم یکبار برای همیشه ...
    ادامه...
    Negar
    04 بهمن 99 نگار بهرامی
    اصغرزاده و چالش هاش! والله به خدا
    سلام..میگن توی بعضی از کشورهای پیشرفته فاصله زمانیِ بین درخو...
    ادامه...
    shaya1200
    04 بهمن 99 شیدا اصغرزاده
    از آخرین اخبار و تخفیف های بیشتر از یک نفر آگاه شوید!

    بیشتر از یک،آموزش سخنرانی،فن بیان و ارتباطات

    استفاده از سایت مشروط بر قبول توافقنامه کاربری و حفظ حریم شخصی می باشد. تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مجموعه بیشتر از یک نفر است.

    آدرس: تهران - سعادت آباد- بلوار دریا- خیابان صرافهای جنوبی- خیابان ۲۵ غربی (قره تپه ای)- نبش کوچه شادی ۱ - پلاک ۱- طبقه ۵
    تلفن : 02191090908
    logo-samandehi

    پرداخت کارت به کارت

    پرداخت از خارج ایران

    گارانتی بازگشت وجه

    تسهیل در خرید

    راهنمای سایت

    درخواست همکاری

    دوره رایگان فن بیان

    دعوت از اساتید سخنرانی

    نیلوفر مرداب

    خرید کتاب

    تماس با ما-درباره ما

    خرید اقساطی از