شادی با ...🤔 | بیشتر از یک نفر
ورود ثبت نام
تماس با ما
بیشتر از یک،آموزش سخنرانی،فن بیان و ارتباطات
0
  • ورود
  • ثبت نام
  • تماس با ما
  • بیشتر از یک،آموزش سخنرانی،فن بیان و ارتباطات
سبد خرید
0
  • صفحه اصلی
  • پروفایل من
  • محصولات
    • دوره های آنلاین
    • غیر حضوری
    • کتاب
  • مقالات
    • فن بیان و سخنرانی
      • فن بیان و هوش کلامی
      • صحبت در جمع
      • سخنرانی حرفه ایی
      • ارائه
    • مهارت های ارتباطی
      • خانواده
      • همسر و شریک عاطفی
      • دوستی
      • محیط کار و جامعه
    • کسب و کار
      • بازاریابی و فروش
      • نیروی انسانی
      • استراتژی
      • هوش مالی
      • هوش تجاری
    • توسعه فردی
      • سبک زندگی
      • آموزش و یادگیری
      • مهارت های لازم برای آینده
      • هوش هیجانی
  • ماجراهای شما
  • سوال های شما
  • گزارش
  • درباره ما

صبر کنید...

  1. خانه
  2. ماجراهای-شما
  3. شادی با ...🤔

شادی با ...🤔

3   گزارش تخلف
سجاد رجبی سجاد رجبی 27 مرداد 98 300 2 1 دقیقه

درود بر دوستان.

12 سال پیش باجناقم صاحب فرزندی شد و به مناسبت متولد شدن فرزندش دو تا گوسفند خرید و همه رو شام دعوت کرد .

قبل از اینکه سر گوسفند ها رو ببره به من زنگ زد و گفت بیا کارت دارم و من رفتم خونشون و گفت بیا کمک کن سر این دو را ببریم گفتم من همچین کاری نمیتونم بکنم .

گفت مگه میشه یه عمری با گوشت سر و کار داشتی حالا میگی نمیتونم؟

بهش گفتم نه که نمیتونم دیگه دوست ندارم جان هیچ موجود زنده ای رو بگیرم.

خلاصه زنگ زد برادر زنمون اومد .

بهش گفتم بزار این دو زبان بسته زندگی کنن جانشون رو نگیر .

گفت به خاطر اینکه بچه ام سالم به دنیا اومده باید حتما خون ریخته شه .

گفتم چون اون سالمه باید دو تا موجود زنده بمیرن!!!!!🤤🤤

گفت که بله واین یه رسمه.

خیلی ناراحت بودم بهش گفتم لااقل یکش رو بکش .گفت نه یکیش باید بره تو فریزر.

برادر زنمون اومد و دوتایی به طرز ناجوانمردانه اولین گوسفند رو در حضور اون گوسفند دیگه سر بریدن و اون بیچاره وحشت کرده بود.نوبت به دومی رسید ،چنان وحشت زده شده بود که از این طرف حیاط به آن طرف میدوید و خودش رو به در و دیوار میزد .دوباره به باجناقم التماس کردم بی خیال شو یا لااقل یه روز بهش فرصت بده ولی گوش نداد .اون رو هم گرفتند واز زندگی ساقط کردند و در فریزر گذاشتند .

خیلی حالم از این حرکت بد شد و حتی شب که اونجا دعوت بودیم گوشت نخوردم و نان وماست خوردم .

با خودم درگیر بودم و میگفتم خدایا نمیدونم این که میگن باید سر ببری درسته یا نه ولی من هیچ وقت 

شادی تولد رو با گرفتن جان یه موجود دیگه تکمیل نمیکنم.

😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐

سال بعدش یه پسر خدا بهم داد و پدر زن و پدرم هر کدام گوسفندی رو آوردند که قربانی کنند و خدا را شکر به موقع رسیدم دقیقا موقعی که داشتند آب میدادند تا سر ببرند.

رفتم و چاقو رو از دستشان گرفتم و گفتم من یه عهدی با خدا کردم که خون نریزم و اصلا نزاشتم که اونا قربانی متولد شدن فرزند من شوند .

فردای آن روز هر دو را فروختم تقریبا یک میلیون و دویست هزار تومان و پولش رو چند تا پرنده گرفتم و با رضایت کامل به طبیعت باز گرداندم .

همه از من خندیدند و گفتند سجاد خُله.

اما با تمام وجودم راضی بودم و تمسخرشان را با جان دل میخریدم.

تولد فرزند دومم هم پرنده آزاد کردم و الان تقریبا 12 سال میشه که خونی به هیچ مناسبت نریختم و خیلی از این بابت به خودم میبالم.

متشکرم بابت مطالعه تان🌹

#طرز فکر #معنای زندگی #تئوری انتخاب #شخصیت شناسی
3
https://www.bishtarazyek.com/egl9zq
کپی شد
سجاد رجبی
288

دنبال کننده

87

دنبال شونده

756

ماجرا

سجاد رجبی

سجادرجبی نویسنده کتاب داناترازدیروز هستم کسی که دوست داره دنیا رو زیبا ببینه .چیزی واسه خودش نمیخواد چون میدونه توی این دنیا مهمونه و باید یه روزی بار سفر ببنده . خدا رو می شناسم چون توی وجودم حسش میکنم . با خودم قرار گذاشتم کاری که دنیا رو زیبا تر نکنه انجام ندم ، حتی اگه جاه و مقامی داشته باشه .

سجادرجبی نویسنده کتاب داناترازدیروز هستم کسی که دوست داره دنیا رو زیبا ببینه .چیزی واسه خودش نمیخواد چون میدونه توی این دنیا مهمونه و باید یه روزی بار سفر ببنده . خدا رو می شناسم چون توی وجودم حسش میکنم . با خودم قرار گذاشتم کاری که دنیا رو زیبا تر نکنه انجام ندم ، حتی اگه جاه و مقامی داشته باشه .

سجاد رجبی کیست؟

بیوگرافی ماجراها شناخت عمیق

اخرین ماجراهای نویسنده


بزرگترین دستاورد مدرسه استادی 🌱
درود بر دوستان گل .آقا نمیشه لطف اطرافیان رو دید و نادیده گر...
ادامه...
Sajadrajabi
05 بهمن 99 سجاد رجبی
تغییر یعنی ....🤔
درود بر عزیزان .مشغول کار بودم که چشمم به یه دونه گوجه فرنگی...
ادامه...
Sajadrajabi
04 بهمن 99 سجاد رجبی
خودش میررررفسته🤔
درود بر دوستان داستانی رو شنیدم حیفم اومد ننویسمش .بنده خدای...
ادامه...
Sajadrajabi
24 دی 99 سجاد رجبی
اگه میخوای کمک کنی .....🤔
درود بر دوستان .دو سال پیش یکی از آشنایان اومد و گفت میخوام ...
ادامه...
Sajadrajabi
22 دی 99 سجاد رجبی
وقتی شکارچی ،شکار میشود 🦁
درود بر دوستان .یه وقت هایی هست که میخوایم کاری رو انجام بدی...
ادامه...
Sajadrajabi
22 دی 99 سجاد رجبی
پول پیتزا ندارُم ، سیت سمبوسه میارم🍕
درود بر دوستان .پول پیتزا ندارم سیت سمبوسه میارم .یعنی چی ؟؟...
ادامه...
Sajadrajabi
22 دی 99 سجاد رجبی
معنای واقعی زندگی 🌹
درود بر دوستان .معنای واقعی زندگی اینه که بتونیم در لحظه زند...
ادامه...
Sajadrajabi
21 دی 99 سجاد رجبی
مرد خوب کیه ؟زن خوب کیه ؟🤔
درود بر دوستان .یکی از دوستان ازم پرسید آقا سجاد زن و مرد خو...
ادامه...
Sajadrajabi
16 دی 99 سجاد رجبی

لطفا نظرات را برایمان بنویسید

  • ثبت نظر با زدن دکمه Enter

با زدن دکمه اینتر نظر شما ثبت می شود

با زدن دکمه اینتر نظر شما ثبت می شود

    محصولات رایگان
    حضوری

    وبینار رایگان تفکر نقادانه (سنجش‌گرانه اندیشیدن)

    ثبت نام
    غیر حضوری

    رژیم کاهش فقر، آموزش راهبردی مدیریت هزینه ها

    اطلاعات بیشتر
    حضوری

    وبینار رایگان معارفه اعتماد به نفس سانس پنجم

    ثبت نام
    حضوری

    وبینار رایگان معارفه شهامت سانس یازدهم

    ثبت نام

    آخرین ماجراها


    الان دیگه وقت عمل با تمام سختی ها
    استیو جابز، آنتونی رابینز و ..... هیچ کدوم با این موفقیت ها ...
    ادامه...
    user17117
    05 بهمن 99 ناهید شاکری
    درسی از صفحه اول!!!
    داشتم به صفحه اول سایت بیشتر از یک نفر نگاه میکردم که این ما...
    ادامه...
    user956807911
    05 بهمن 99 حیدر موحدی
    بالاخره من هم یک سفیر شدم
    وقتی خدا صدات میکنه و تو حواست نیست! وقتی بهت راه نشون میده ...
    ادامه...
    user9792814581794
    05 بهمن 99 مبینا گنجعلی
    دانستن؛ یادگیری نیست
    می دانیم؛ ولی درک درستی نداریم. چقدر خوب که م...
    ادامه...
    vnbahoosh
    05 بهمن 99 وحید نوعی باهوش
    پنجاهمین چالش اراده( خواندن کتاب"درباره معنی زندگی")
    این کتاب رو به پیشنهاد آقای "محمد منشی زاده" که از مدرسان خو...
    ادامه...
    MOHSEN007
    05 بهمن 99 محسن شیروانی
    باور کردنش تو این روزا خیلی راحت شده
    ‌‏از یک گورکن پرسیدند:تو که با قبر و مرده و جنازه سر و کار د...
    ادامه...
    Kiya
    05 بهمن 99 باران
    چالش یادگیری لغات زبان
    امروز درس سی خوندم و طبق برنامم چند درس قبل رو مرور کردم ، چ...
    ادامه...
    nehleh
    05 بهمن 99 نحله کوهکن
    معذرت خواهی و یک نکته
    سلام عنوان ماجرا را معذرت خواهی و یک نکته گذاشتم.... تا اگر ...
    ادامه...
    dehghani
    05 بهمن 99 زهرا دهقانی
    از آخرین اخبار و تخفیف های بیشتر از یک نفر آگاه شوید!

    بیشتر از یک،آموزش سخنرانی،فن بیان و ارتباطات

    استفاده از سایت مشروط بر قبول توافقنامه کاربری و حفظ حریم شخصی می باشد. تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مجموعه بیشتر از یک نفر است.

    آدرس: تهران - سعادت آباد- بلوار دریا- خیابان صرافهای جنوبی- خیابان ۲۵ غربی (قره تپه ای)- نبش کوچه شادی ۱ - پلاک ۱- طبقه ۵
    تلفن : 02191090908
    logo-samandehi

    پرداخت کارت به کارت

    پرداخت از خارج ایران

    گارانتی بازگشت وجه

    تسهیل در خرید

    راهنمای سایت

    درخواست همکاری

    دوره رایگان فن بیان

    دعوت از اساتید سخنرانی

    نیلوفر مرداب

    خرید کتاب

    تماس با ما-درباره ما

    خرید اقساطی از