صبر کنید...
درود بر عزیزان.
دیشب خوابم نمیبرد و فکرهای مختلفی به ذهنم میومد.
یه سئوال به ذهنم رسید و از خودم پرسیدم اگه زن خونه بودی چه کار میکردی؟
ج؛ اگه زن خونه بودم سعی میکردم بهترین خودم باشم .به شخص اول زندگیم کسی که میره و زحمت میکشه خیلی بها میدادم قدر زحمت هاش رو میدونستم سعی میکردم کمکش کنم تا بار فکری و کاری روی دوشش کمتر شه.جلوی زمین و زمان از شخص اول زندگیم یه اسطوره میساختم .همیشه سعی میکردم خبرهای خوب بهش بدم .دلخوشیش رو زیاد کنم .هر از گاهی غذای مورد علاقه اش رو بدون هیچ منتی براش آماده کنم .وقتی که جیبش خالیه توقع هام رو پایین بیارم بهش فشار نیارم .غم خوار شخص اول زندگیم باشم .هر از گاهی خدا رو شکر کنم و بگم مرسی که بالای سرم هستی اگه تو نبودی معلوم نبود زندگی ام چگونه بود .هیچ کسی رو هیچ وقت بالاتر از اون نمیدونستم حتی پدر و مادرم .روزهایی که سفرمون خالی هست بابت خالی بودنش هم جلوی بالاسریم شکر بگم .
وقتی جوراب شوهرم پاره هست بشینم با عشق بدوزمش .وقتی که پیراهنش چروک هست یا بوی عرق میده به خودم بگم چقدر زحمت کشیده که عرق کرده و براش بشورمش و اتوش کنم .سختی هایی رو که موقع سر کار رفتن داشته احساس کنم .دست بوس زحمت هاش میشدم .از بچه هام میخواستم زحمت های پدرشون رو سپاس بگن و همیشه قدر دان باشن .سعی میکردم مکان خونه رو آنقدر آرام و با آرامش کنم که تنها پناه خستگی ها ی شوهرم باشه.
همیشه از خودم میگذشتم تا اون قوی باشه .اسراف نمیکردم .مراقب بودم تا هیچ چیزی خراب نشه ودور ریخته نشه .غم خوارترین فرد زندگی اش میشدم .بابت فرش ،مبل ، ال ای دی و حتی سوزن نخ و اسکاجی هم که در خانه داشتم سپاس گذار می بودم .
نداری ها وغصه ها و مشکلات و قسط هارا برای کسی بازگو نمیکردم .
وقتی که خسته میدیدمش بغض میکردم و هم دردش میشدم تا آروم شه.
خلاصه اگه زن خونه بودم شوهرم خیلی آدم خوشبختی میشد و از فرش به عرش میرسید .
بازم خدایا شکرت 🌹
#قصه #تئوری انتخاب #موفقیت #تلاش #تخیلدنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
سجادرجبی نویسنده کتاب داناترازدیروز هستم کسی که دوست داره دنیا رو زیبا ببینه .چیزی واسه خودش نمیخواد چون میدونه توی این دنیا مهمونه و باید یه روزی بار سفر ببنده . خدا رو می شناسم چون توی وجودم حسش میکنم . با خودم قرار گذاشتم کاری که دنیا رو زیبا تر نکنه انجام ندم ، حتی اگه جاه و مقامی داشته باشه .