صبر کنید...
یه روز تصمیم داشتم همسرم رو خوشحال کنم؛ براش ماهیتابه ای رو که دوست داشت خریدم و بعد از کلی کادو پیچی و مراسم، شب بهش هدیه دادم،
همسرم هم با خوشحالی تموم کادو رو باز کرد و وقتی به جعبه ماهیتابه رسید کلی ذوق کرد و با شادی در جعبه رو باز کرد، وقتی به جعبه ماهیتابه رسید چنان جیغ خوشحالی سر داد که باورم نمی شد که یه ماهیتابه تا این اندازه خوشحال اش کنه و از عکس العمل اش متعجب مونده بودم که ناگهان...
یه سوسک رو دیدم که چنان پخش توی ماهیتابه دراز کشیده بود که خود هم جا خوردم، هم خنده ام گرفته بود، هم ناراحت شدم که دیدم همسرم این قدر ناراحت شد،
ولی اون شب یه شب موندنی برای هر سه ما شد و از اون به بعد زن و بچه من دست به اون ماهیتابه نزدند و اون شد ماهیتابه شخصی من.