صبر کنید...
آدم برای هر کاری که می کند، همه جور دلیل میآوَرَد، جز یکی. برای هر جنایتی که بکند همه جور بهانه می آورد جز یکی. برای قسر در رفتن و آسوده ماندن همه جور التماس میکند جز یکی، و آن همان ترسو بودن است.
هر چند همه تمدنش روی همین ترسش بنا شده، روی همین قبول و تسلیم پستش که اسمش را هم میگذارد محترمانه زندگی کردن. تحمل برای خر و قاطر هم حدی دارد، اما آدمی چنان به پستی تن میدهد که پست نبودنش دیگر برای آن هایی که پدرش را در می آورند هم نفرت انگیز میشود. به حدی که آنها، خودشان، مجبور به عوض کردن آن میشوند.
از کتاب: دون ژوان در جهنم