صبر کنید...
مدتی بود در زمینه فن بیان فعالیت می کردم و مقاله و مطلب منتشر می کردم. اما از آنجایی که هیچ وقت تجربه برگزاری کلاس در هیچ زمینه ای را نداشتم، ترس عجیبی برای برگزاری کارگاه داشتم. قبلا شاگرد خصوصی داشتم ولی اینکه بخواهم در یک کلاس واقعی و برای چند نفر تدریس کنم به نظرم کار خیلی سختی بود. با اینکه از محتوایی که آماده کرده بودم اطمینان داشتم و مطمئن بودم نتیجه کلاس بسیار عالی خواهد بود، اما می ترسیدم.
بالاخره دل را به دریا زدم و با یک موسسه صحبت کردم و گفتم برای معرفی دوره ها اگر تمایل داشته باشید به صورت رایگان یک کلاس برگزار کنم. موسسه پذیرفت و مدارکم را بررسی کرد. قرار شد روز کارگاه را مشخص کنند. من هم با خیال راحت منتظر بودم تا حداقل یک هفته قبل از برگزاری کارگاه به من خبر دهند. یک روز تماس گرفتند و گفتند برای فردا هماهنگ شده!
خیلی غافلگیر شدم. روز موعود با اینکه ساعت 4 تا 5 قرار گذاشته بودیم، ولی مرخصی گرفتم و از صبح چندین و چند بار مطالبم را تمرین کردم.
وقتی کلاس شروع شد خیلی هیجان داشتم. اما همه چیز طبق برنامه و بسیار عالی پیش رفت و واقعا ترسم از برگزاری کلاس از بین رفت. بعد از اون قضیه تمایل داشتم سریعتر کلاس برگزار کنم و هفته بعد یک کارگاه و چند روز بعد کارگاه دیگر و در یک اداره یک کارگاه برای کارکنانش برگزار کردم و خدا را شکر رفته رفته روند برگزاری کلاسها بهتر و بهتر شد.
#اولین کارگاه #اولین سمینار #تجربه تدریس #فن بیاندنبال کننده
دنبال شونده
ماجرا
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی - مدرس فن بیان - مجری صحنه همایشها