پاسخ به یکی از سوالات شرکت کنندگان
یکی از دوستان عزیز، یک انتقاد به برخی از واژههایی که در صحبتهایم به کار میبرم کرد. ماجرا ازاینقرار است که من در خلال یکی از سخنرانیهایم برخی از واژههای فارسی مثل اول و دوم را به همراه تنوین به کاربردم. (بهصورت اولاً و دوماً).
من در پاسخ به دوست عزیزی که این سؤال را پرسیده بود، گفتم این به دلیل نوع محاوره و برای ایجاد آهنگ و ریتم صحبت است. اما ایشان به نظر میرسید از پاسخ من چندان راضی نشده است.
برای توجیه این مسئله و اینکه بهاشتباه متهم نشوم، پاسخ این دوست عزیز را اینگونه میدهم.
از شخصی میپرسند چرا ایرانیها از عباراتی مثل خسته مسته، تپل مپل، چیز میز و غیره استفاده میکنند؟ او در جواب میگوید ولشون کن بابا. اینا دهاتی مهاتی ان!!!!
داستان این تنوین بر سرواژههای فارسی هم به همین شکل است. لحن محاوره نهتنها در فارسی بلکه در زبانهای دیگر هم با لحن نوشتاری بسیار متفاوت است. باوجوداینکه به کار بردن تنوین بر سرواژههای فارسی اشتباه است، اما بهتر است تا این حد به جزئیات زبان وارد نشویم و اینگونه اشتباهات که ناشی از بیان محاورهای واژههاست را پررنگ نکنیم. افرادی که سطح زبان بالایی دارند، ممکن است با این صحبت چندان ارتباط برقرار نکنند. اما زبان فارسی با این اشتباهات بسیار جزئی از بین نخواهد رفت. کما اینکه این اشتباهات در همه زبانها وجود دارد و اجتنابناپذیر است.
بنابراین اینکه پیام بهدرستی منتقل شود، مهمتر از واژههایی است که به کار میبریم. البته بهتر است از جایی که دریافتیم اشتباه میکنیم، سعی در تصحیح اشتباهاتمان کنیم. اما مهم است که تا این حد به دنبال اثبات کردن خود نباشیم.
در همین رابطه نکتهای که لازم است بدانیم این است که برای حفظ آرامش خود و خلوت کردن ذهن ، بهتر است از اثبات کردن زیاد از حد و غیرضروری خود پرهیز کنیم. مثلاً بحثهای بیموردی که در تاکسی، بحثهای فوتبالی یا در هنگام صحبت با دوستانمان پدید میآید. اینگونه بحثها هرگز از بین نمیرود و کم نمیشود. این اختلافنظرها همیشه هستند و همیشه خواهند بود.
بگذارید خاطرهای تعریف کنم.
معلم ورزشی دارم که گاهی اوقات در کلاسهای او شرکت میکنم. روزی به من گفت : “شما که مدرس فن بیان هستی چرا در کلاسها صحبت نمیکنی؟” من به شوخی به او جواب دادم :”برای اینکه من برای صحبت کردن پول میگیرم”!
اما جدای از شوخی من تنها به کسانی که بخواهند آموزش میدهم.
یکی از دوستانم در مورد شخصی به دنبال اطلاعات بود تا با او آشنا شود و به خواستگاریاش برود. من بهجای اینکه به او بگویم هرچه خواستی به تو اطلاعات میدهم، گفتم :” من چیزهایی راجع به فرد موردنظر میدانم. اگر دوست داشته باشی میتوانم در اختیارت بگذارم”.
درنهایت به دوست عزیزی که از برخی واژههای کاربردی من انتقاد کرده میگویم:” آنقدر فصیح و شیوا صحبت کن تا وقتی به حرفهایت گوش میدهم عاشق صحبتها و نوع بیان واژههایت شوم و سعی کنم شبیه تو صحبت کنم”.