حرف از دورهمی که میآید، تصور تازه شدن دیدارها، خندههای از ته دل و لحظات خوش به ذهن متبادر میشود.
دورهمی مجموعه بیشتر از یک نفر اما، علاوه بر خندهها و لحظات شوخی و بانمک، قرار بود پر از محتوای به درد بخور آموزشی باشد.
با هم گزارش کوتاهی از دورهمی شرکت کنندگان در دورههای مختلف مدرسه استادی را بخوانیم و ببینیم استاد بهرامپور این بار چه سورپرازهایی تدارک دیده بود…!
زمان زیادی از دورهمی قبل که با دکتر صاحبی برای شرکت کنندگان 4 دوره استادی همراه با خانواده هایشان که در دانشگاه الزهرا تدارک دیدده بودیم نمیگذرد؛ این بار در دانشکده روانشناسی دور هم جمع شده ایم؛ با ما همراه باشید.
برای خواندن گزارش سمینار مشترک محمد پیام بهرام پور و دکتر علی صاحبی اینجا کلیک کنید.
دورهمی؟ چرا؟ برای چی؟
لابد فکر کردهاید وقتی هر دوره از مدرسه استادی تمام میشود، ارتباط شرکتکنندگان با مجموعه و محمد پیام بهرامپور قطع میشود!
خیر! اینطور نیست. این بار هم قرار بود دورهمی جذابی برگزار شود تا هم دیدارها تازه شود و هم آقای بهرامپور چندساعتی آموزش جدید و کاربردی در اختیار بچهها قرار دهند.
امروز 22 آذرماه 1397 است. شمارش معکوس برای پایان پاییز آغاز شده است. فصل سرما دارد شروع میشود. اما گرمای این مجلس دائماً رو به افزایش است. چهرههای بسیار جذاب و جالبی در این همایش حضور یافتهاند. بسیاری دیگر از بزرگان به دلایلی مثل کارگاه و کلاس و یا مرخصی نداشتن، موفق به حضور در این دورهمی نشدهاند، اما مطمئناً «دل به دل راه دارد» و اگر حضور فیزیکی آنها نیست، حضور معنویشان اینجا حس میشود.
کیا توی دورهمی بودن؟
الان چهارمین دوره مدرسه استادی در حال برگزاری است. توی این دورهمی به جز اینکه یه سری از بچههای مدرسه استادی 4 بودند، بچههای مدرسه استادی 1، 2 و 3 هم حضور داشتند. دیدارهای زیادی تازه شد. خاطرات زیادی مرور شد. بچهها از موفقیتهاشون تعریف کردند و از برنامههای آینده شون گفتند.
ساعت حدود 5 و نیم بود که دورهمی شروع شد.
محمد پیام بهرامپور برای دورهمی چه چیزی آماده کرده بود؟
یکی از خصوصیات بسیار بارز آقای بهرامپور از دید نگارنده این گزارش این است که دست روی موضوعاتی میگذارد که شاید در نگاه اول به خودمان بگوییم: «عه! من خودمم این موضوعات تو فکرم بود!!». اما اغلب افراد حاضر در جلسه دقیقاً از اینکه این همه در طول روز با چنین موضوعاتی روبرو هستند ولی هرگز به فکر تغییرش نیفتادهاند، شگفت زده میشوند.
علاوه بر موضوعاتی که در طول روز با آنها روبرو هستیم، آقای بهرامپور آموزشهای نوینی که برای آنها هم وقت زیادی گذاشته و هم هزینه (سرمایه گذاری) زیادی کرده است را به رایگان در اختیار تمام شرکتکنندگان میگذارد. آن هم به این علت که میخواهد کسانی که به او اعتماد کردهاند، در بالاترین سطح آموزش ببینند تا بعداً مخاطبینشان را در بالاترین سطح آموزش دهند.
معرفی کتابهایی عالی با رویکرد بازار
استاد بهرامپور در ابتدای جلسه چندین کتاب مفید به حضار معرفی کردند و تاکید کردند در فرصتهای مناسب به خواندن آنها بپردازند تا کسب و کارشان زودتر به بازدهی لازم برسد.
ما در این گزارش این کتابها را برای شما خوانندگان عزیز هم معرفی میکنیم.
کتاب اول: بازاریابی محتوایی اثر جو پولیتسی
در این کتاب ایدههایی پیدا میکنید که احتمالاً به کار کسب و کارتان میآید. بهتر است خودتان بخوانید تا متوجه شوید.
همچنین از طریق لینک زیر میتوانید معرفی کاملتری از این کتاب بخوانید:
https://yon.ir/V1agm
کتاب دوم: راه اندازی کسب و کار از جف واکر
در این کتاب آقای واکر به صورت کامل به این موضوع میپردازد که برای رونمایی از یک محصول، دقیقاً چه راهی را باید طی کنیم.
کتاب سوم: آگهی نویسی متقاعد کننده از اندی ماسلن
ورق زدن این کتاب به شما ایدههای بسیار خوبی میدهد.
کتاب چهارم: بایولوژی! (بای به معنی خریدن) از مارتین لیندستروم
در این کتاب یاد میگیرید که چطور علم «خریدشناسی» را یاد بگیرید، برندسنس را بیاموزید و اینکه میآموزید «اسمال دیتا» هم به اندازه «بیگ دیتا» ارزشمند است.
نویسنده این کتاب آقای لیندستروم توصیه جالبی به محمد پیام بهرامپور کرده است. او گفته در هنگام وقوع بحرانهای اقتصادی مثل وضعیت کنونی ایران، به دنبال این باشند که با مشتریان زندگی کنند! یعنی حتی به خانه آنها بروند و ببینند مشتریان چه چیزی لازم دارند.
مثلاً در سال 2008 و پس از وقوع یک بحران اقتصادی بزرگ در آمریکا، کمپانی هیوندای ایده جالبی ارائه داد. ایدهای به نام «بیمه اخراج از کار». به صورت ساده این طرح این بود که «شما این ماشین را بخرید. اگر از کارتان اخراج شدید، تمام هزینهای که در ابتدا برای خرید ماشین پرداخت کرده بودید را بدون قید و شرط به شما پس میدهیم!». این باعث شد در همان بحران اقتصادی، فروش هیوندای به شدت افزایش پیدا کند. جالب اینجا بود که تنها 4 نفر از این بیمه استفاده کردند و پولشان را پس گرفتند.
درآمد را بیخیال شوید؛ رسالت را بچسبید
امروز آقای بهرامپور آمده بود تا به بچهها «طراحی استراتژی برای کسب و کار» را بیاموزد.
او در این بخش به بچهها تاکید کرد که برای بیزنس شان ارزش قائل باشند و هرگز بدون پول کار نکنند، اما همه تمرکز خود را بر روی درآمد معطوف نکنند. او از آنها خواست به جای پرداختن به درآمد، بر روی رسالت خود تمرکز کنند. تنها به این فکر کنند که چگونه میتوانند ارزش آفرین باشند و سطح کیفی زندگی افراد را بالا ببرند.
حال مردم رو خوب کن!
آقای بهرامپور توصیه کردند که در عصر فعلی و به خصوص در کشور خودمان، «خوب کردن حال مردم» و «پیدا کردن نقاط درد مشتریان و دست گذاشتن روی آن» میتواند اهداف مهمی باشد.
البته حال خوب نه فقط با خنداندن آنها. چون حتی مثلاً شخصی مثل حسن ریوندی که حدود 6 میلیون فالوور در اینستا دارد هم طنزش حاوی مطالب انتقادی و طنز تلخی است که در نهایت مخاطبین را به فکر فرو میبرد. اگر چه این جنس کار ارزشمند است، اما اکنون که مردم ایران در نوعی خمودگی و حس آیندهای مبهم به سر میبرند، بهترین کار این است که ببینیم چطور میتوانیم حالشان را خوب کنیم و ارزش برایشان بیافرینیم.
در این بخش، آقای بهرامپور با تاکید بر «اسمال دیتا» به جای «بیگ دیتا» ارزش دادههای کوچک را نه تنها برابر بلکه بیشتر از دادههای بزرگ دانست و کتاب «تست مامان» را به حضار پیشنهاد کرد.
رقبا را ول کنید، به فکر کسب و کار خود باشید!
در بخش بعدی آقای بهرامپور یک جمله از جف بزوس (مدیرعامل آمازون) گفت: «هیچ وقت کاری به کار رقبا نداشته باشید؛ در عوض به فکر این باشید که چطور نهایت رضایت مشتریان را جلب کنید». استاد ضمن این جمله میخواست به این نکته تاکید کند که فقط باید بر کار خود تمرکز کنیم و نه رقبا.
او سبک کاری خودش را در این مورد تشریح کرد و گفت به جز اخبار بسیار مهم، هیچ خبر دیگری از سایر رقبا را دنبال نمیکند و تنها بر کار خودش تمرکز کرده است.
مهندسی معکوس راهی خوب برای برنامه ریزی
مهندسی معکوس در کار، باعث ایجاد انگیزه و هدف میشود. مثلاً شما میتوانید هدفتان در این سه ماهه باقیمانده تا عید را میگذارید بر 30 میلیون تومان درآمد و سپس برای آن برنامه ریزی میکنید و به آن میرسید.
آقای بهرامپور تاکید میکند که به قول معروف حساب «دودوتا، چهارتای» کسب و کارتان را هم داشته باشید و به صورت جدی سعی کنید با ارائه بهترین کیفیت ممکن، بیزینسی عالی برای خود راه بیندازید.
شما رویا فروش هستید یا آموزش دهنده؟
بر خلاف تصور عموم، الآن و در عصر کنونی و در کشور ایران، دو چیز خیلی جواب میدهد. یکی رویا فروشی و دیگری آموزش!
هردوی اینها حال مردم را خوب میکند. اما رویا فروشی به دلیل اینکه توهم است و در حقیقت چیزی به مردم عرضه نمیکند، تنها حال آنها را در کوتاه مدت خوب میکند.
اما آموزش صحیح و قوی میتواند بهترین هدیه به مردمی باشد که احساس کسالت و افسردگی میکنند.
یاد دادن اینکه چطور میتوانند از چنین موانع و نشیبهایی در زندگی در بیایند و بتوانند به اهدافشان برسند، بهترین کسب و کار است.
از چه راههایی اطلاعات جمع کنیم؟
در این بخش استاد بهرامپور چند خاطره خنده دار و در عین حال تلخ از اینکه بعضی افراد به دنبال کپی کردن ایدهها و استراتژیهای دیگران (و از جمله خود مجموعه بیشتر از یک) هستند، گفت و توصیه کرد نه اطلاعات از کسی بخرید و نه کار دیگران را کپی کنید. به جای آن میتوانید از روشهای مختلف مثل تماس تلفنی، پیشنهاد رد نشدنی، ایمیلهای هدف دار و غیره به جمع آوری اطلاعات ارزشمند از مخاطبینتان بپردازید.
در این لحظه فیلمی کوتاه از معرفی دوره «شهامت» پخش شد و همه دیدند چگونه با استفاده از تکنیک «پیشنهاد رد نشدنی»، این محصول به یکی از پر فروشترین محصولات مجموعه بیشتر از یک تبدیل شد.
آیا اقیانوس آبی را به درستی فهمیدهایم؟
در بخش دوم ازدورهمی، آقای بهرم پور به صورت جدیتر به بیان «طراحی استراتژی کسب و کار پرداخت.
در ابتدا از استراتژی «اقیانوس آبی» گفته شد. اینکه بسیاری از ما و حتی افراد خارجی این استراتژی را اشتباه درک کردهایم. استاد در این قسمت از برنامه این استراتژی را باز کرد و به خوبی برای حضار جا انداخت.
بسیاری از ما خیال میکنیم اقیانوس آبی در بخش «تولید محصولات» باید پیاده سازی شود، در حالی که تنها در بخش بازاریابی و تبلیغات است که این استراتژی جواب میدهد.
پتانسیلهای پنهان خود را کشف کنید
بسیاری از ما پتانسیلهایی داریم که هرگز از وجودشان آگاه نیستیم.
به یاد دارم اولین باری که قرار بود برای مدیران یک سازمان سخنرانی کنم، به یک شرکت دارویی با 600 پرسنل از طرف پدر همسرم دعوت شدم. ابتدا نمیدانستم که چقدر میتوانم فن بیان و مدیریت فروش به کارکنان سازمانی یاد بدهم. اما بعد که شروع به مطالعه کردم تازه فهمیدم چه پتانسیل خوبی در این زمینه داشتهام و به آن توجهی نمیکردم.
خدمات خود را تغییر و گسترش دهید
برخی این سؤال را از استاد میپرسیدند که چگونه کار خود را گسترس دهیم؟ آیا از همان ابتدا باید کسب و کارمان گسترده و متنوع باشد؟
پاسخ استاد بهرامپور این بود که از بخشهای کوچک بازار شروع کنند و سپس کم کم خدمات خود را گسترش دهند. مثلاً اگر ابتدا با سخنرانی کودکان شروع میکنند و در عین حال این پتانسیل را در خود میبینند که سخنرانی برای مدیران آموزش دهند، میتوانند به مرور بر روی این خدمت، تمرکز کنند و به سمت آن بروند.
از دید خارج نشوید
همیشه در دید باشید. برای اینکه رشد کنید و بتوانید خدماتتان را به مردم بشناسانید، باید حداقل تا وقتی که به خوبی شناخته شوید، همه جا باشید. روی جلدها، در برنامههای تلویزیونی و در کتابفروشی ها! همه جا در دید باشید.
فرصت سازی کنید، فرصت سوزی نه!
در هر سطحی از کسب و کارتان به سراغ کسانی بروید که در سطح خودتان هستند و با آنها همکاری کنید. در حقیقت اگر میخواهید با لول های بالای کسب و کارتان همکاری کنید، تا وقتی به سطح آنها نرسیدهاید، این فرصتها را نسوزانید.
یادتان باشید، شما برای همکاری با هرکس تنها یک کوپن دارید. از این کوپن به خوبی استفاده کنید و در بهترین زمان ممکن.
اشتباه کنید و از اشتباه کردن نترسید
در بخشهای پایانی، استاد بهرامپور به این نکته اشاره کردند که هرگز از اشتباه کردن نترسید. چون تا وقتی اشتباه نکنید، یاد نخواهید کرد.
سپس به اهمال کاری پرداخت و گفت هیچکدام از ما نمیدانیم تا چه اندازه در طول روز اهمال کاری میکنیم.
همچنین روشی تازه به افراد یاد داد تا اهمال کاری را از همان اول صبح کنار بگذارند. خانم مل رابینز قانونی دارد با عنوان قانون 5 ثانیه.
طبق این قانون، مغز ما طراحی شده تا ما را از محیطهای نا امن و نامطمئن دور نگه دارد. ما تنها 5 ثانیه وقت داریم تا قبل از شروع این مکانیزم، اقدامی مؤثر انجام دهیم.
خانم رابینز میگوید همه ما میدانیم درستترین کار چیست. ظرف 5 ثانیه یک فعالیت فیزیکی انجام دهید. حتماً فیزیکی! فعالیت فیزیکی باعث میشود مغز دیگر نتواند فعالیت شما را کنترل کند و جلوی آن را بگیرد و به این ترتیب از اهمال کاری جلوگیری میشود.
از فواید چنین روشی جلوگیری از تنبلی، رفع خجولی، تقویت مهارت نه گفتن، کنترل ذهن و جلوگیری از افسردگی است.
به پایان آمد این دورهمی..
در حالی که صحبتهای استاد بهرامپور به پایان خود نزدیک شده بود، ایشان توصیههای پایانی خود را به دوستان شرکت کننده در این دورهمی جذاب و پر از محتوا کردند و دورهمی مدرسه استادی 1، 2، 3 و 4 حوالی ساعت 9 شب به پایان رسید.
البته این گزارش بازتاب دهنده تمام حرفهای استاد نبود و تنها بخشی از محتوای ایشان برای آگاه سازی کسانی که در این جمع حضور نداشتند منتشر میشود. تا دورهمی های بعدی و دیدارهای تازهتر…