پیشنهاد میکنم قبل از مطالعه گزارش این سمینار، فایل صوتی زیر را دانلود کنید:
دانلود فایل صوتی سخنرانی آقای سینا محمدیان
جلسه هفتم و هشتم دوره یکساله مدرسه استادی در تاریخ 5 و6 آذر ماه در تهران با حضور ۷۵ نفر (و در تاریخ 12 و 13 آذر در بندرعباس) با حضور ۳۵ نفر برگزار شد و در این گزارش قصد داریم مروری کلی بر مطالب و حاشیههای جلسات این دوره داشته باشیم.
همانطور که قبلاً گفته شد از این پس قصد داریم که گزارشهای کارگاهها و سمینارها را به سبکی جدید ارائه کنیم و آن هم استفاده از خود شرکت کنندگان برای نگارش متن گزارش است.
در حال حاضر آنچه میخوانید مروری بر مطالب جلسات هفتم و هشتم دوره یکساله مدرسه استادی به قلم تعدادی از شرکت کنندگان این دوره است. با ما همراه شوید تا مروری بر مطالب و حاشیههای این سمینار داشته باشیم:
دوست دارم گزارش جلسه هفتم و هشتم استادی را با یک سوال شروع کنم!
آیا می شود در دوره یا سمیناری شرکت کنید که استادش محمد پیام بهرام پور باشد و دوره زودتر از زمان تعیین شده شروع نشه؟!
شروع فوق العاده ای داشتیم…
در ابتدا استاد عزیز جناب آقای قاسمی چند آیه قرآن تلاوت کردند و سپس طبق عادت همیشگی اساتید محترم دوره و البته کمپین #سحرخیزم نرمش صبحگاهی با همت استاد فخار عزیز به نحوه احسنت انجام شد.
تا حالا شده اول صبح سر کلاسی بروید واز شما بپرسند کفش هایتان را واکس زدید؟!!!
بعد هم کفش خود را واکس بزنید هم کفش هم دوره هایتان را!!! ( ما از این جور استاد هایی هستیم )
این عکس نشون میده که دوستان چقدر به هم علاقه دارند.
کسانی که در محل کار خودشون افراد زیادی هستند که به عنوان کارمند براشون کار میکنند اما در این دوره اینقدر رابطه ها صمیمی هست که دوستان جدا از هر مسئله ای حتی با لبخند در واکس زدن کفشها به هم کمک میکنند، چون از این به بعد قرار هست در هر جایی که هستیم ظاهرمون کاملا مرتب باشد.
کفش هم که جایگاه ویژه ایی دارد و همیشه باید برق بزند.
در این دوره ما از هر گونه ابزاری برای آموزش استفاده می کنیم که از آن جمله برگزاری وبینار در هر ماه می باشد. با توجه به فاصله زمانی یک ماهه و دلتنگی عزیزان فرصت بسیار مناسبی است که ضمن ارائه آموزشهای کاربردی توسط استاد بتوانیم ارتباطی صمیمی با هم برقرار کرده و سوالات خود را ازایشان بپرسیم.
در این وبینار آقای بهرام پور متذکر شدند که مردم همیشه به دنبال بهترین سخنران می گردند ودوست دارند که سخنرانشان بهترین باشد.
برای این که مطمئن شویم ما بهترین هستیم باید به سه سوال آنها پاسخ دهیم:
1-چرا من؟
2-چرا این موضوع؟
3-چرا الان؟
در جلسه تمرین سخنرانی به گونه صحبت کردیم تا مخاطب بتواند پاسخ هر سه را پیدا کند.
ما با هم قرار گذاشتیم که تلاش کنیم دنیا جای بهتری برای زندگی کردن بشود، کاری کنیم که اگر نبودیم همه بفهمند، نه اینکه بیاییم و خجالت بکشیم و برویم!
استاد گفتند که باید تلاش کنیم که دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشد و از اینکه بعضی از دوستان مدرسه استادی بدون هیچ حرکتی خاموش می آیند و خجالت می کشند و می روند هیچ مشکلی حل نخواهد شد و دنیایمان بهتر نخواهد شد.
در ادامه استاد به صورت هوشمندانه دوستان خجالتی را بیشتر درگیر مباحث کردند.
ما از ابتدای آموزش دیدن چه در خانه و چه در مدرسه و اجتماع یاد نگرفتیم که مسائل را خودمان رفع کنیم. چرا؟! چون فکر کردن سخت ترین کار دنیاست…
بارش فکری این جلسه خیلی مهم بود و به اساتید آینده کمک کرد قبل از روبرو شدن با مسائل از قبل چالش ها، تهدید ها و فرصت های آینده شون رو ببینند و نباید در مواجه با آن صورت مسئله را پاک کرد بلکه با کوچکترین کارها می توان بزرگترین مشکلات و مسائل را حل کرد.
یکی از مباحثی که در دوره استادی روی آن برنامه ریزی می شود بحث بهبود فردی است.
موردی که در این جلسه مطرح شد بحث زیبای حل مسئله بود که بسیار کاربردی می باشد و جز مطالبی است که کلیه افراد جامعه در طول روز درگیر آن هستند.
خیلی از مواقع چون نمی توانیم مسئله را حل کنیم در نتیجه صورت مسئله را به جای حل آن پاک می کنیم و در مواردی هم برای تفکر اهمال کاری می کنیم.
در این بخش بهطور مفصل در این خصوص صحبت شد که یک استاد با مسایل متعددی روبرو است که میبایست با طرحریزی یک ذهن نظاممند اولاً دیدگاه خود را در مواجهه با این موارد از "مشکل" به "مسئله" تغییر دهد و دوم اینکه با یک "تفکر سیستمی" سعی در حل این مسایل داشته باشد. مطمئناً فکر کردن یکی از سختترین کارهای دنیاست و عمدهی جامعهی بشری به صورت خواسته یا ناخواسته سعی در دوری نمودن از تفکر دارد.
و اما شادی و نشاط و خنده که جز جدایی ناپذیر کلاس های ماست 🙂
در مدرسه استادی در کنار یادگیری کل زمان جلسه را با لذت سپری می کنیم و انگار گذر زمان را متوجه نمی شویم!
می رسیم به تمرین پانتومیم و زمانی که هیچکس نمیداند قرار است چه نقشی را بازی کند…
همانطور که می بینید از چهره ها کاملا مشخص هست که چقدر همه خوشحال هستند و دوست دارند زودتر مشارکت کنند و پانتومیم موضوع مورد نظر را بازی کنند.
و باز هم سکوت مطلق برای پیدا کردن هم گروهی مان…
گروه های پنج نفره از اسم شهرها و حیوانات و مشاغل تشکیل می شدند و نفرات هم اسم در یک گروه قرار می گرفتند.
هر جلسه سختتر از جلسه قبل، ما هم که تسلیم نمیشویم، خلاقیت بیشتری به خرج میدهیم 🙂
این هم تلاش دوستان برای پیدا کردن همگروهیهای خود…
حالا پانتومیم دیگر یک بازی نیست، بلکه یک شیوه است که علاوه بر ایجاد نشاط و انرژی، یک تمرین جدی برای افزایش مهارت زبان بدن است.
استاد صنم پور در بخش بعدی در مورد رعایت فاصله ها در شرایط گوناکون و با افراد مختلف صحبت کردند و گفتند که این فاصله ها را باید در روابط مختلف رعایت کرد.
در موقع مذاکره فاصله ها را باید حفظ کرد و نباید بیش از حد به فرد نزدیک یااز او فاصله گرفت که حس بدی را در مخاطب ایجاد کند..
به طور مثال در روابط خودمانی فاصله باید صفر تا نیم متر باشد و در روابط شخصی این فاصله به 45 سانتیمتر تا 120 سانتیمتر افزایش خواهد یافت و در روابط اجتماعی باید این فاصله را کمی افزایش داد و در نهایت در روابط عمومی این فاصله در محدود 3.5 متری تا 7 متری افزایش پیدا می کند.
نکته مهم جدید در آداب معاشرت تجاری: Don’t Touch
در این قسمت آقای بهرام پور به صورت عملی نشان دادند که این مدل از ارتباط اشتباه است.
یکی از نکاتی که در دست دادن باید رعایت شود این است که در هنگام دست دادن فقط با یک دست این کار انجام شود و دست دیگر به بازو و یا دست مخاطب برخورد نکند و اگر این اتفاق بیفتد حس بدی به مخاطب انتقال داده می شود و حرفه ای نیست.
در ادامه استاد صنم پور به موضوع پوشش پرداختند و گفتند که سایز کت و شلوار نباید کوچک و یا بزرگ باشد و باید طوری انتخاب گردد که دقیقا هم سایز شخص باشد.
توی این تصویر میبینیم که یک کت بزرگتر از سایز خودمون که این دوستمون به عنوان نمونه به تنش کرده حتی اگر گرونقیمت و از یک برند معتبر باشه چطور میتونه ما رو فرد نامرتبی جلوه بده
در ادامه آقای صنم پور یک خبر خوشحال کننده برای اساتید مدرسه استادی داشتند: ایشان مذاکره ای با یک تولید کننده معتبر کت و شلوارهای استاندارد ایرانی داشتند و این تولید کننده تخفیف خوبی برای خرید کت و شلوار صرفا برای اساتید مدرسه استادی دادند. قیمت های مناسب این تولید کننده و بن های تخفیف روی همین قیمت ها خیلی خبر دلچسبی بود.
دستها در وضعیت!
بدن ما نسبت به این جمله شرطی شده است و ناخودآگاه دستها در وضعیت موردنظر یعنی در مقابل شانهها قرار میگیرند.
این تمرین تنفسی باعث می شود که اکسیژن زیادی به مغز برسد و بدن شاداب تر و مغز آماده تر شود.
شما هم وقتی این گزارش رو مطالعه میکنید همین تمرین رو انجام بدید ببینید چقدر حالتون خوب میشه…
یک شجاعت بزرگ
نمی دونم تا حالا چندتا استاد دیدید که توی کلاسش اشتباهاتش را بگوید!
بعضی از افراد به بهانه های مختلف مثل اینکه در این زمینه استعداد ندارم از انجام دادن بعضی از کارها طفره میرند اما به نظر من هر وقت علاقه ای درون کسی شکل بگیره به این معناست که استعداد انجام اون کار هم از جانب خداوند بهمون داده شده است. آقای بهرام پور با نشان دادن این فیلم ثابت کردند که با تمرین زیاد و علاقه میشه طی مدت زمان نه چندان زیادی از یک آماتور به یک حرفه ای تبدیل شد این کار اقای بهرام پور برای اکثر دوستان استادی قوت قلب بزرگی بود 🙂
فکر میکنم بهترین راه برای ایجاد باور توانستن در دوستان همین کاربود….
از هنرمند خوب کشورمان استاد لقایی عزیز ممنونیم
بابت تمرینات عالی صداسازی که به ما کمک میکنند تا بتوانیم با تًنهای مختلف صدای مطلوبمان را کشف و استفاده کنیم.
این جلسه ما کمی آمادهتر بودیم چون در ماه گذشته با فایل صوتی که آقای لقایی برای ما آماده کرده بودند، تمرین کرده بودیم.
همچنان آقای لقایی در حال کیبورد زدن هستند و ما هم همچنان در حال تمرین…
طبق توصیه آقای لقایی همه دوستان از صندلی ها بلند شدند تا تمرینات صداسازی تاثیر و عملکرد بهتری داشته باشد.
از استاد بهرام پور ممنونیم که در همه مراحل ما را همراهی می کنند.
یکی از کارهایی که هر جلسه انجام میدهیم و تمرین ثابت تمام جلسات بوده و هست، سخنرانی اساتید آینده است.
در این جلسه سخنرانیها با تأکید بر «چرا من» در مدت سه دقیقه انجام شد و باید بتوانید دیگران را مجاب کنید به صحبتهای شما گوش دهند.
در این بخش آقای آهنگر که در سخنرانی آقای برایان تریسی که در تهران برگزار شده بود، شرکت داشت تحلیل هایش را از برندسازی ایشان بیان کرد.
یکی از موضوعات جالب و کاربردی این جلسه آشنایی با اهمیت و روش تالیف کتاب الکترونیکی بود. ماه قبل ما مقاله نویسی را یاد گرفتیم و این ماه قرار است اولین کتاب الکترونیکی خودمان را تالیف کنیم. این کتاب می تواند شروع معجزه مطرح شدن ما به طور جدی در موضوع خودمان باشد.
نوشتن کتاب الکترونیک فعالیتی است که در این ماه باید انجام دهیم 🙂
آقای بهرام پور تمرینی در جهت حرکت و تمرکز انجام دادند که به صورت ریتمیک حرکات دست و پا بود باعث تقویت نیمکره های چپ و راست مغز می شد.
باید اعتراف کنم که تمرینات مربوط به نیمکره ها علاوه بر اینکه سبب تقویت آنها می شود موجبات نشاط و انرژی گرفتن دوستان را نیز فراهم می آورد.
و آقای سینا محمدیان که یکی از احساسی ترین سخنرانی های این روزش را ارائه داد که جا دارد به ایشون تبریک بگوییم.
ایشان یک ارائه بسیار خوبی در مورد مشکلات افراد نابینا داشتند و با پیشنهاد بستن چشمها( که همه فکر می کردیم در مورد تصویر سازی رویاهایمان می خواهد حرف بزند) ولی بعد از اینکه چشمانمان را باز کردیم گفتند که این فقط سه دقیقه از زندگی افراد نابینا بود!
ایشان از تک تک اساتید خواستند راهی را ارائه دهند که یک فرد نابینا بتواند کار آفرینی کند و با توجه به شرایطش تلاش کند و احساس مفید بودن داشته باشد
شما هم اگر در این مورد ایدهای دارید خوشحال می شویم در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
فایل صوتی در ابتدای این نوشته قرار گرفته است.
آقای دکتر فتاحی یک بازی تیمی خیلی شاد و جالب طراحی کرده بودند به نام ساخت محافظ تخم مرغ!
روش بازی این بود که گروه های ۵ نفره با استفاده از چسب نواری و سیخ های چوبی یک سازه محافظ برای تخم مرغ درست کنند و در انتها با پرتاب این سازه از ارتقاع حداقل ۳ متری هر تخم مرغی سالم ماند آن گروه برنده شود. همچنین مقوا و کاغذهای رنگی نیز در اختیار هر گروه بود که می بایست عنوان سازه و گروه شان را به طرزی خلاقانه می نوشتند و تبلیغ می کردند.
اساتید در حال ساختن یک سازه با چوب و چسب هستند و قرار شد این سازه به صورتی باشد که تخممرغها در آن قرار بگیرد.
مسابقه یک بهانه بود تا تمرین کار گروهی را انجام دهیم، یک پروژه کوچک، برای یک تمرین بزرگ، تجربه خوبی هم از آب درآمد.
و این هم حاصل تمرین کار تیمی! دوستان دورهی استادی…
در آخر این بازی تخم مرغ های زیادی شکسته شد ولی با شکسته شدن هر تخم مرغ حس همکاری بین دوستان مدرسه استادی بیشتر و بیشتر می شد.
البته گفتنی است که دو تیم تخم مرغشان نشکست و به تیم های برنده کتاب های دکتر فتاحی هدیه داده شد.
استاد بهرام پور گفتند که همکاری و کار تیمی چقدر می تواند در پیشبرد اهداف اساتید مفید باشد و با کمک گرفتن از توان یکدیگر کارها را آسان تر می توان انجام داد.
و این ۲ روز هم بهسرعت گذشت. دقایق پایانی بود و لحظه خداحافظی و شروع انتظار برای جلسه ماه آینده…
لطفا یکبار دیگر به اول گزارش برگردید و این بار فقط به عکسها توجه کنید. آنچه در همه آنها مشاهده میشود، طراوت و نشاط و سرزندگی است 🙂
در کل این جلسات فوق العاده مفید بود و همانطور که همیشه دوستان در طول دوره تکرار میکنند:
اینجا مدرسه نیست بلکه دانشگاه است. ما اینجا درسهایی میگیریم که علاوه بر استادی، به درد زندگی هم میخورد.
دوستتان دارم